صفحه محصول - چارچوب نظری و پژوهش تحقیق رضایت مندی زناشویی (فصل 2 پایان نامه)

چارچوب نظری و پژوهش تحقیق رضایت مندی زناشویی (فصل 2 پایان نامه) (docx) 54 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 54 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

رضایتمندی زناشویی اگربخواهیم از تاریخچه رضایتمندی زناشویی اطلاعاتی داشته باشیم ابتدا باید به ریشه های خانواده درمانی بپردازیم؛زیرا رضایت مندی زناشویی و بهبود در روابط زن و مرد هدف نهایی خانواده درمانی به شمار می رود. به عبارت دیگر هدف اصلی خانواده درمانی این است که حل مشکلات موجود را تسهیل کند و رشد سالم خانواده را با تمرکز بر ارتباط بین فردی و اعضای مهم خانواده و شبکه اجتماعی بهبود بخشد( موسوی،1385). آغاز نهضت خانواده درمانی،مقارن اواخر دهه 1940 و اوایل دهه1950 یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و گردهمایی مجدد اعضای خانواده بعد از جدایی هاست.با این حال نظریات درباره ریشه ها و سرچشمه های این نهضت به قبل از این دوران بر می گردد.ناتان اکرمن می گوید: به طور کلی می توان گفت که در چهل سال گذشته،آن هم بیشتر تحت تأثیر نهضت انسان گرایانه – اگزیستانسیل،انحراف محسوسی از درمان فردی و فرایندهای روانی به سمت عوامل اجتماعی،محیطی و بین فردی پدید آمده است؛ تحولی که از جمله ثمرات آن،پیدایش روش های گروهی در آموزش،مدیریت و درمان است( هی لی،ترجمه ثنایی،1375). گلدنبرگ و گلدنبرگ ( 1983 ) به پنج تحول علمی و بالینی ظاهراً متصل اشاره می کند که متفقاً صحنه را برای ظهور خانواده درمانی مهیا ساخته اند.این پنج حوزه عبارتند از: گسترش درمان روانکاوی برای گستره کامل مشکلات عاطفی که سرانجام شامل کار با کل خانواده نیز شد؛ معرفی نظریه عمومی سیستمها با تأکیدی که بر شناخت روابط میان اجزای مؤلف یک کل همبسته داشت؛ پژوهش راجع به نقش خانواده در پدیدآیی اسکیزوفرنی در یکی از اعضای خانواده؛ تحول و ظهور حوزه راهنمایی کودک و مشاوره زناشویی؛ 5- افزایش علاقه به فنون بالینی جدید نظیر گروه درمانی)همان). برای درک آنچه امروز مورد توجه است ضرورت دارد،هرچند کوتاه،به سیر تحول مشاوره خانواده بپردازیم.سازه های رضایت زناشویی،سازگاری زناشوییو خرسندی زناشویی از دیر باز در متون روان شناسی،به خصوص در متون خانواده درمانی،به طور گسترده به چشم می خورد.در واقع هدف نهایی تمام خانواده درمانگرها صرف نظر از روش ها و فنون درمانی و نظریاتشان،رسیدن به رضایت و سازگاری خانواده های نامتعادل است(حیدری،1385). 2-3-تعريف رضايت‌مندي زناشويي انسان برحسب فطرت و طبیعت خود نیازمند همدلی است که با او زندگی کند و در کنار او به آرامش برسد. اساساً وجود یک ازدواج توأم با رضایت محل تبادل و تلاقی احساسات و عواطف مثبت بین زوجهاست و تشکیل خانواده بهنجار نقش بسزایی در بهزیستی جامعه دارد و احساس رضایت نقش بسزایی در کارکردهای بهنجار خانواده دارد (بنائیان،1386). رضایت زناشویی یعنی انطباق بین انتظاراتی که فرد اززندگی زناشویی دارد و آن چیزی است که در زندگی اش تجربه می کند. یکی ازمهمترین تعریف ها توسط هاکینز انجام گرفته است که وی رضایت زناشویی را چنین تعریف می کند: احساس رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر در هر زمانی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند( قائمی، 1381). الیس رضایت زناشویی را حاصل سازگاری زن و شوهر در ابعاد مختلف زندگی مشترک می داند که استحکام بنیان خانواده را تضمین می کند. رضایت زناشویی عبارت است از احساسات عینی از خشنودی، رضایت ولذت تجربه شده توسط زوجین . رضايت‌مندي زناشويي را بيشتر به صورت نگرش‌ها يا احساسات كلي فرد دربارة همسر و رابطه‌اش تعريف مي‌كننديعني رضايت‌مندي زناشويي يك پديدة درون‌فردي و يك برداشت فردي از همسر و رابطه است. چنين تعريفي از رضايت‌مندي زناشويي، نشانگر آن است كه رضايت‌مندي يك مفهوم تك‌بعدي و بيانگر ارزيابي رضايت‌مندي زناشويي پيامد توافق زناشويي كلي فرد دربار همسر و رابطه‌اش است، و به صورت دروني احساس مي‌شود.اصطلاح توافق زناشويي، رابطة مناسب زن و شوهر را توصيف مي‌كند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج، به گونه‌اي رفتار، تصور و ادارك مي‌كنند كه گويا نيازها و انتظار‌هايشان برآورده شده و چيزي وجود ندارد كه در روابطشان خلل ايجاد كند. در ازدواج بدون توافق زناشويي، مشكلات موجود ميان زوجين به حدي زياد است كه آنها را از احساس برآورده شدن نيازها و انتظارات باز مي‌دارد. اغلب زوج‌ها، جايي بين اين دو انتها قرار دارند و زمينه‌هايي از توافق و نبود توافق را تجربه مي‌‌كنند(کلینکه، ترجمه محمدخانی،1383). رضايت‌مندي زناشويي، يك مفهوم كلي است كه در وضعيت مطلوب روابط زناشويي احساس مي‌شود. از طرفي رضايت‌مندي زماني اتفاق مي‌افتد كه روابط زن و شوهر در تمامي حيطه‌ها بهنجار گزارش شود. بنابر‌اين،محققان براي آساني در سنجش، همچنين عملياتي كردن اين مفهوم، رضايت‌مندي زناشويي را به چهار بٌعد اساسي تقسيم كرده‌اند كه عبارتند از: الف) جاذبه: عبارت است از جنبه‌اي از يك شئ، يك فعاليت يا يك شخص، كه بر‌انگيزانندة پاسخ‌هاي نزديكي‌ در ديگران باشد؛ تمايلي براي نزديك شدن به يك شي، فعاليت يا شخص كه در رضايت زناشويي جاذبه‌هاي بدني و جنسي انسان مد نظر قرار گرفته است( فدری،1389). ب) تفاهم: ارتباطي مبتني بر پذيرش دوسويه، راحت و بدون تنش و دغدغة خاطر كه بين دو نفر برقرار مي‌شود(میراحمدی زاده،1387). ج) نگرش: نوعي سوگيري عاطفي دروني كه عمل يك فرد را تبيين مي‌كند. در اصل، اين تعريف در برگيرندة قصد و نيت فرد ‌است؛ د) : سرمايه‌ گذاري: منظور از اين عبارت آن است كه هر يك از زوج‌ها براي بهتر ساختن رابطه و نيز خوشايندي طرف مقابل، كارهايي را انجام مي‌دهند و يا از انجام آن خود‌داري مي‌كنند. به بيان ديگر، مقابله به مثل كردن، هنگامي كه رفتار طرف مقابل پاداش‌دهنده است، و خودداري از انجام عمل متقابل، هنگامي كه رفتار وي پاداش‌دهنده نيست( همان). تعريف ديگر رضايت‌مندي زناشويي عبارت است از: حالتي كه طي آن زن و شوهر از ازدواج با يكديگر و با هم‌بودن احساس شادماني ورضايت دارند( جدیری،1388).وينچ بر اين باور است که رضايت‌مندي زوجي انطباق بين وضعيت موجود و وضعيت مورد انتظار است؛ يعني انطباق بين انتظاراتي که فرد از زندگي زناشويي دارد و آنچه در زندگي خود تجربه مي‌کند(فاضل،1390).هاوکينز و وينچ (1374) بيان مي‌کنند که رضايت زناشويي، يعني احساسات عيني از خشنودي، رضايت و لذت تجربه‌شده توسط زن يا شوهر، موقعي که همة جنبه‌هاي ازدواجشان را در نظر مي‌گيرند. رضايت زناشويي از انطباق بين وضعيتي که مورد انتظار است و وضعيت موجود فرد در روابط زناشويي حاصل مي‌شود، در واقع، نگرش مثبت و لذت‌بخشي است که زن و شوهر از جنبه‌هاي مختلف روابط زناشويي خود دارند(نیکولز،ترجمه دهقانی،1387). بنر و هيل (1990) رضا‌مندي زناشويي را پيامد توافق زناشويي دانسته‌اند که رابطة مناسب بين زن و شوهر را توصيف مي‌کند. آنها مي‌نويسند: «هنگامي که زن و شوهر به ميزان قابل‌توجهي از برآورده شدن نيازها و انتظاراتشان در رابطة‌ زناشويي رضايت داشته باشند، رضا‌مندي زناشويي را گزارش خواهند کرد» (جدیری،1388). همچنين آلوجا، باريو و گارسيا(2007) مي‌نويسند: «رضا‌مندي زناشويي عبارت است از برونداد ناشي از مجموعه‌اي از عوامل مانند حل تعارض موفقيت‌آميز، يا موفقيت در فعاليت‌هاي مرتبط با شادکامي در فرايند ازدواج» (همان). اولسون و السون (1997) و فاورز و السون(1993) با جمع‌بندي و تحليل تمامي ابعاد مطرح‌شده به ابعاد «مسائل شخصيتي»، «ارتباط دوتايي»، «حل تعارض»، «مديريت مالي»، «فعاليت اوقات فراغت»،‌ «رابطة جنسي»، «فرزندپروري»، «ارتباط با اقوام و دوستان» و «جهت‌گيري مذهبي» است (احمدی،1384).تحقیقات داخل کشور نشان می دهد، عوامل اقتصادي، مذهبي، آداب و سنن اجتماعي، ارضاي عاطفي، ارضاي جنسي و تفاهم فکري مي‌تواند رضا‌مندي زناشويي را به ارمغان آورد(جامپالسکی،ترجمه مقدم،1391). همچنان‌که اُدل توافق در ارزش‌ها را با رضايت‌مندي زناشويي مرتبط مي‌داند(ادل،1998). 2-4-تغییرات رضایت زناشویی در طول زمان عدم ثبات رضایت زناشویی در طول دوره های مختلف زندگی یکی از نقاط قابل توجه در زمینه ی رضایت زناشویی است. این امر عوامل محیطی را مورد توجه قرار می دهد. مطالعات مختلف که به طور طولی انجام شده، نشان می دهد که در بعضی از دوره های زندگی رضایت زناشویی کاهش پیدا می کند. در همین زمینه اولسون و همکاران (1989) زندگی زناشویی را به 7 مرحله تقسیم کرده و معتقدند که در طی این مراحل، رضایت زناشویی تغییر می کند(شارف،ترجمه فیروزبخت،1383)). هر کدام از این دوره ها به نحوی رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهند. این مراحل به شرح زیر هستند: زوج های جوان بدون بچّه خانواده با بچّه های پیش دبستانی خانواده با بچّه های دبستانی خانواده با فرزندان نوجوان فرزندانی که از خانواده جدا می شوند خانواده ی خالی از فرزند خانواده در دوران بازنشستگی(همان). همچنین تحقیقات اولسون نشان داده است که: رضایت از ز ندگی زناشویی در مردان بیشتر از زنان است. رضایت زناشویی در مراحل اولیه ی زندگی در زنان از مردان بیشتر است. رضایت زن و مرد در مرحله چهارم کاهش پیدا می کند. رضایت زن و شوهر در مرحله 6 و 7 در مقایسه با مراحل 2 و 3 و 4 بالاتر گزارش شده است. گرایش به جدایی و طلاق در مرحله دوم و چهارم بیشتر از مراحل دیگر گزارش شده است(همان). 2-5-ویزگی زوج های سالم : 2-5-1-زوج های سالم از دیدگاه بیورز، اسپری و کارلسون(1991) و یانگ و لانگ(1998) از الگوهای ارتباطی زیر پیروی می کنند: عقیده به نسبی بودن واقعیت نه مطلق بودن آن. زوج هایی که این دیدگاه را دارند، سعی ندارند همسر خود را به پذیرش دیدگاه خودشان وادار کنند بلکه، به حرف های همسر خود گوش داده و سعی می کنند که برداشت ها و نظرات او را درک کنند. اعتقاد به اینکه قصد و نیت همسر خوب است. زوج های سالم ضمن اینکه به همسرشان احترام می گذارند، هرگز حس نمی کنند که همسرشان دشمن آنهاست و ایمان دارند که همسرشان در پی آزار دادن آنها نیست. اعتقاد به اینکه مشکلات حل می شوند. زوج هایی که اعتقاد دارند مشکلات قابل حل هستند، حل مشکل تلاش می کنند. این افراد تأثیر خود را در فرایند حل مشکل قابل توجیه می دانند. به همین دلیل هنگامی که حالت هایی مانند خشم و عدم توافق ایجاد می شود، انتظار ندارند که رابطه ی خوب با همسر مشکلات را حل خواهد کرد. به همین دلیل برای ایجاد رابطه ی مناسب و برای حل مشکل، تلاش می کنند. عقیده به عواملی فراتر از خود. زوج های سالم جهان بینی وسیعی دارند که این جهان بینی می تواند جهت گیری مذهبی و یا خانوادگی باشد. جهان بینی وسیع تر به زوج ها وسعت دید بخشیده و در این حالت مشکلات برای آنها کوچک به نظر می رسد. تمرین رفتارهای سالم. تمرین کردن رفتارهای سالم توسط زوج ها می تواند باعث شود که این رفتارها نهادینه شده و بخشی از گنجینه رفتاری آنها می شوند. این رفتارهای سالم عبارتند از: مسؤولیت، هدف گذاری، تشویق، گفت گوی باز، گوش دادن همدلانه، میل به تحلیل ارتباطات، نشان دادن پذیرش، حمایت از اهداف مثبت ازدواج، حمایت از اهداف تعیین شده، توافق به منظور پل ارتباطی، تعهد به مشارکت(شرفی،1385). 2-5-2- وینچ و همکاران(1974) هشت معیار موفقیت زناشویی را مشخص کرده اند. این معیارها شامل موارد زیر است: ثبات 2) اجتماعی 3) رشد شخصیت 4) مصاحبت 5)شادی 6) رضایت 7) سازگاری 8)یکپارچگی (مک کی،2006). 2-6-عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی بخش اعظم شکست های ادمی ناشی از ناتوانی در انطباق است. انطباق یافتن شامل توازن است، بین آنچه که فرد انجام می دهد وآنچه که محیط طلب می کند. میزان انطباق یافتن به دو عامل بستگی دارد: ویژگی های شخصی و ماهیت موقعیت ها. این دو عامل توأمان انطباق یافتن باید مرتباً تغییر کند ( قائمی، 1390). 2-6-1-السون و فاورز (1989) زوجین را شامل چند نوع می داند: 1- موزون: رضایت بالا دارند و توانایی بالایی در حل مشکلات دارند و مسایل اخلاقی را مهم می داند. 2- سازگار: رضایت خوب و متوسطی دارند و قدرت حل مسائل را دارنن، ممکن است در مورد فرزندان اتفاق نظر نداشته باشند 3- سنتی: از عادات همسرانشان ناراضی هستند و برای بیان احساسات احساس راحتی نمی کنند و در حوزه های ارتباطی رضایت کمی دارند. 4- تعارض: ناراضی از رفتار همسر و داشتن شکل ارتباطی، سندروم خود محوری در گفتگو و بحث های رایج است. بر پایه دیدگاه شناختی، الگوهای شناختی میزان رضایت زناشویی را تعیین می کند( فینچام،2000). برخی از پژوهشگران یکی از علل رضایتمندی را سبک های شناختی زوجین می دانند. به اعتقاد گاتمن، کارر و سوانسون(1998) ادراک یا شناخت، فیزیولوژی  و رفتار سه پایه اساسی تداوم و رضایت از زندگی زناشویی است که شناخت مهمترین عامل به شمار می آید (همان). 2-6-2- به نظر گارسیا رضایتمندی زناشویی در سه سطح مطرح می شود: الف: رضایت زوجین از ازدواج      ب: رضایت از زندگی خانوادگی   ج: رضایت کلی از زندگی تحقیقات اخیر نشان داده اند که احترام متقابل، همخوانی باورهای مذهبی، سن ازدواج، مدت زمان زندگی مشترک، تعداد فرزندان، . . . در زندگی زناشویی و رضایت از آن مؤثر است( فنکور و هیزمن،2000). بررسی عوامل مؤثر بررضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب می شود. ونیچ در این خصوص می نویسد که ارتباط با همسر جنبۀ مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است. دربارۀ عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی بنظر می رسد دو چشم انداز عمده وجود دارد. در چشم انداز اول که مورد قبول مکتب تحلیل روانی است عمل درون فردی را مهم می داند و در چشم انداز دوم که مورد پذیرش رفتار گرایان است عوامل بین فردی را در رضایت زناشویی مهم می داند)همان). 2-6-3- نیوفان (1994) عوامل زیر را بیانگر رضایت زناشویی می داند: 1.  سطح تحصیلات بالا 2. موقعیت  و وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا 3. تشابهات زوجین در علایق، هوش و شخصیت 4. در مرحلۀ اولیه و ابتدایی چرخه زندگی بودن (قلمداد داشتن در اوایل دورۀ زندگی مشترک) 5. سازگاری در مسائل جنسی 6. ازدواج در سنین بالاتر برای زنان هنوز مکانیزمی برای کشف ارتباط بین این عوامل و ازدواج موفقیت آمیز پیدا نشده است. اما احتمالاً سطح بالای  تحصیلات یا وضعیت اقتصادی اجتماعی مناسب زوجین را به سمت رضایت بالاتری هدایت می کند. زیرا وجود همین عوامل باعث می شود زوجین مهارت های بهتری برای حل مسأله داشته باشند و کمتر د چار استرس شوند (همان). 2-7- دسته بندی عوامل مؤثر بر رضایت مندی زناشویی: عواملی که می تواند رضایت زناشویی را تداوم بخشد و یا خانواده ها را در معرض نابسامانی و از هم پاشیدگی قرار می دهد ضروری به نظر می رسد.همان گونه که ذکر شد عوامل متعددی در رضایت ازناشویی تأثیر می گذارند. بعضی از این عوامل به صورت دسته بندی شده در زیر می آیند: 2-7-1ارتباط منظور از ارتباط همه شیوه های نمادینی است که افراد از طریق آنها پیام خود را منتقل می کنند. انتقال پیام ها بیشتر اوقات با استفاده از کلمات و رفتار کلامی گسترده صورت می گیرد. با وجود این،رفتار غیر کلامی نیز،یکی از مقوله های عمده ارتباط به شمار می آید. رفتار غیر کلامی مسائلی مانند تن صدا، زبان بدن،حالات اندام، وضع ظاهر، نشانه های چهره ای و مواردی از این قبیل را شامل می شود( فقیرپور،1383). ارتباط كلامي و غيركلامي زوجين، يكي از مؤلفه هاي تقويت و استحكام خانواده است. در زمينه ي رفتار كلامي مي توان به مواردي از قبيل عدم پرخاشگري كلامي و نرمي بيان و فراخواني يكديگر به نام هاي خوب و القاب زيبا اشاره كرد. ابراز احساسات، مصافحه كردن، هديه دادن به همديگر، سلام كردن ومواردي از اين قبيل ميتواندبه پرباری روابط زوجین کمک کند كمك کند. . ازمتون ديني، مؤلفه هاي ديگري را از جمله پايبندي هاي مذهبي زوجين، حل اختلاف و تعارض، ارضاي نياز جنسي، مديريت اقتصادي خانواده، صفات شخصيتي، تفريح و اوقات فراغت خانواده، رفت و آمدهاي فاميلي و توليد فرزند و فرزندپروري را به عنوان مؤلفه هاي تقويت كننده روابط زناشويي و رضامندي زناشويي استخراج كرد.مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است بنابراین، هر یک از زوجین به سهم خود مسئولیت دارند که از بوجود آمدن سوء تفاهم و سوء ارتباطات پیشگیری کنند(نظری،1392). نظام زناشویی به عنوان یک سیستم منحصر به فرد دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر اشکال روابط اجتماعی متمایز می کند: رابطه زناشویی مؤثر مستلزم ایجاد تعادل بین پویایی و ثبات است. برای اینکه رابطه زوج سالم بماند،باید درجاتی از ثبات، قابلیت پیش بینی و تا حدی تازگی و انعطاف پذیری را در خود داشته باشد. رابطه زناشویی دارای گذشته، حال و آینده است. زوجها مسائل گذشته و برنامه های آینده خود را به هم مرتبط کرده و تلاش می کنند رابطه خود را در زمان حال، تازه و شاداب نگه دارند. رابطه زناشویی مستلزم ترکیب آینده و گذشته دو فرد است، که ارزش ها و نگرش های متفاوتی دارند. رابطه زناشویی مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است. زن و شوهر ها باید بتوانند نیازهای همسرشان را مانند نیازهای خود درک کنند و از خود محوری شان بکاهند. رابطه زناشویی مستلزم این است که هر عضو ضمن حفظ فردیت و هویت منحصر به فرد خود، این توانایی را داشته باشد که گاهی اوقات بخاطر رابطه، فردیت را کنار بگذارد. سرانجام زوج ها باید بتوانندمرزهای را برای تأمین نیازهای خانواده و ایجاد امنیت، خلئت شخصی و روابط نزدیک ایجاد نمایند( گلادینگ، ترجمه اسمعیلی و رسولی،1392).T در بعضی موارد یک عضو زوج در خانواده ای بزرگ شده که اعضای آن کمترین تماس فیزیکی را با هم داشته اند. در این خاواده گفت و گو در رابطه با عشق و محبت بین والدین، یا بین والدین و فرزندان اصلاً وجود نداشته و یا بسیار کم بوده است. در اینگونه خانواده ها اعضای خانواده ضمن اینکه یکدیگر را دوست دارند ولی در ارتباط هایشان با یکدیگر احساسات آنها نمود پیدا نمی کند. بیان عاطفی و ابراز احساسات در این نوع خانواده ها به شکل تهیه غذا،در اختیار قرار دادن پول و یا دیگر عوامل ملموس صورت می گیرد.برعکس عضو دیگر ممکن است در خانواده ای بزرگ شده باشد که والدینش برای ارتباط با یکدیگر و فرزندانشان اهمیت زیادی قائل بودهو وقت زیادی صرف آنها کرده اند. در این خانواده اعضاء احساسات خود را به راحتی به صورت کلامی یا با حالات فیزیکی و غیر کلامی نشان می داده اند.تفاوت های فوق در شیوه ابراز احساساتدر خانواده های اصلی، انتظارات زن و شوهری که هر کدام در یکی از آن خانواده ها بزرگ شده اند را از صمیمیت و عشق به صورت متفاوتی شکل می دهد ( همان).زن و شوهر برای پیشگیری از ایجاد مشکل، باید بتوانند درباره ی انتظاراتی که از یک رابطه ی صمیمانه دارند،با یکدیگر صحبت کنند. در این حالت می توانند انتظارات جدید وقابل قبولی را برای همدیگر شکل دهند. در صورتی که زن و شوهر درباره ی صمیمیت و انتظاراتشان از رابطه صمیمانه صحبت نکنند، در گیر استرس ارتباطی می شوند در این حالت اگر باز هم موضوع را پیگیری نکنند و راه حلی را با توافق یکدیگر پیدا نکنند،رابطه به سردی گراییده و احتمال خاتمه رابطه وجود دارد (استریت، ترجمه تبریزی،1384). 2- 7-2- سن نزدیکی محل سکونت و شباهت پاره ای ویژگیهای تن مانند رنگ پوست و اندازه قد، آنچنان کافی نیستند که دو فرد را پیوند زناشویی وادارد گو اینکه در این میان متغیرهای دیگری نیز وجود دارد اما نزدیکی سن یکی از بنیادی ترین آنها است. آلن ژیرا می نویسد: آگاهیهای جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام زناشویی آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو همسانی سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جوامع باختری از اهمیت بالاتری برخوردار است در نظر بگیریم( الیس،ترجمه صالحی،1385). 2-7-3- اعتماد و صداقت زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر، در درجه اول هر دو موظف هستند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوء تفاهم می گردد، شدیداً اجتناب کنند. و همچنین از ابزار کلمه یا جمله ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد می نماید، پرهیز کنند(بارون،ترجمه کریمی،1389). 2-7-4 درک همسر و تفاهم زوجین با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی بین انسانها، باید شنونده خوبی باشند و با حوصله به سخنان طرف مقابل گوش دهند. هر یک از زن و شوهر ها برداشتی از یکدیگر دارند که قسمتی از آن درست و قسمتی دیگر غیر واقع بینانه است.این دیدگاه ها، مانع بزرگی برای شناخت واقعی طرف مقابل به شمار می آیند.به محض اینکه یکی از طرفین احساس کند که همسر وی در مورد او برداشتی نادرست داشته، اطمینان و اعتمادی که زمینه ساز و لازمه ی زندگی مشترک است را از دست می دهد. این نقطه ی شروع اختلافات بزرگ است (برنشتاین،ترجمه پورعابدی،1389). 2-7-5- محبت ابراز محبت به موقع در زندگی مشترک، علاقه، نشاط و طراوت بوجود می آورد( گلادینگ، ترجمه ثنایی،1392). 2-7-6- همکاری همکاری عبارت است از اقدام مشترک برای دستیابی به هدف های مورد نظر یک زوج. در یک ازدواج منطقی ممکن است علایق و هدف های زن و شوهر متفاوت باشد، اما راه رسیدن به توافق مذاکره ی آنها با هم است.زن و شوهر زمانی احساس زضایت از زندگی زناشوئی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند و درآمد خانواده نیز افزایش پیدا کند(همان). 2-7-7- مسائل جنسی اگر چه زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به روابط لذت بخش جنسی است، ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است، زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد، منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی گردد. طبق نتایج تحقیقات انجام شده، مسئله رضایت جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول قرار دارد(همان). اسپنسر نچر و مک لینی (1993) سه جهت گیری را نسبت به مسائل جنسی اشاره کرده اند که بیشتر نگرشها و ارزش ها ی زوج ها را نسبت به جنس در بر می گیرند. این سه مقوله عبارتند از: جهت گیری های تولید مثل، رابطه ای و تفریحی. کسانی که جهت گیری تولید مثل دارند، معتقدند که هدف امور جنسی تولید مثل است. در جهت گیری رابطه ای، ارتباط وسیله ای برای ابراز محبت و افزایش صمیمیت است. جهت گیری تفریحی ارتباط جنسی را به عنوان یک فعالیت لذت بخش بدون نیاز به پیوند با هم، تلقی می کند. درمانگران در کار با زوج ها به ارتباط جنسی بیشتر بعنوان یک موضوع رابطه ای نگاه می کنند. ارتباط جنسی را می توان به چگونگی بکارگیری جنسیت از طرف زوجها در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر تعریف کرد.امّا در اینجا، آن بطور ویژه به ارتباط برقرار کردن درباره جنس اطلاق می شود. تحقیقات نشان می دهد که ارتباط جنسی رضایت مندانه با رضایت مندی زناشویی همبستگی دارد) هندریک،1994). 2-7-8- صمیمیت صمیمیت یکی از نیازهای زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک زوج موفق و شادمان است. رابطه ی صمیمانه، با خود افشایی واقعی و درک نیاز های فرد دیگر (همسر) در رابطه برابر، تعریف می شود. البته ایجاد رابطه صمیمانه احتیاج به گذشت زمان دارد. حقیقت این است که در خانواده گسترده در دوره های تاریخی گذشته، اعضای خانواده نسبت به زندگی امروزی فاصله فیزیکی و جغرافیایی کمتری با هم داشتند. در گذشته، محل کار اعضاء خانواده به هم نزدیک تر از امروز بود و مخصوصاً مادران بیشتر وقت خود را در خانه سپری می کردند. امروزه مخصوصاً در خانواده هایی که زن و مرد هر دو شاغل هستند،فاصله فیزیکی اعضای خانواده، حداقل در بخشی از روز که زن و شوهر خارج از خانه کار می کنند، بیشتر است. در عین حال فشار ناشی از کار و تربیت فرزندان،هر دو عضو زوجو حتی فرزندان راتحت تأثیرقرار می دهد(برنشتاین،ترجمه منشی،1390). در جامعه امروزی، وقت زوج ها برای یکدیگر کم و ارزشمند است و رابطه صمیمانه هم همین طور است. صمیمیت میزان احساس نزدیکی و حمایتی است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند. فاصله فیزیکی می تواند(البته نه لزواً) احساس نزدیک بودن و مورد حمایت واقع شدن را تحت تأثیر قرار دهد. طرق و روش هایی که زوج ها به وسیله آن نزدیکی خود را به همسرشان نشان می دهند،به میزان زیادی از نیازها و انتظاراتی که آنها از خانواده های اصلی کسب کرده اند، اثر می پذیرد( گلادینگ، ترجمه ثنایی،1392). عوامل دیگری که بر چگونگی نشان دادن صمیمیت اثر می گذارند عبارتند از: سبک شخصیتی فرد، سبک ارتباطی زوج ها با هم و مراحل تکامل رابطه زوج. (همان). استنلي، ماركمن، پترز و لبر بيان كرده‌اند كه صميميت به هرگونه رابطه يا دوستي اشاره دارد كه در بردارندة گرمي، بازبودن و سهيم شدن غير رسمي‌باشد(جمهری،1393). تعاريف اگرچه به صورت ذهني استنتاج شده‌اند، يك مبناي نسبي دارند. مك آدامز و ادن در اين زمينه به تحليل اظهارات ذهني افراد در خصوص معناي صميميت پرداخته و آنها را به صورت ماده‌هاي مقياسي داراي اعتبار و مطابق با يك نظريه چند بعد نگرانه گردآوري كرده‌اند. در اين زمينه از افراد خواسته شد زماني را به ياد آورند كه يك صميميت رضايت‌بخش را تجربه كرده‌اند و آنگاه تا جايي كه ممكن است و به طور كامل ثبت كنند. او پس از تجزيه و تحليل داده‌هاي مربوط، به استخراج درون‌مايه‌هاي مشترك پرداخت و از آنها براي فرمول‌بندي يك تعريف دوازده مؤلفه‌اي از صميميت بهره برد. اين مؤلفه‌ها عبارت‌اند از: استمرار و پايايي، وجد، مسئوليت‌پذيري، مذاكره‌پذيري، همدلي، موافقت، هماهنگي، خودافشايي، آسان‌گيري، محدوديت و تعالي. براساس ادبيات مربوط به موضوعات زناشويي، تعريف زير از صميميت پيشنهاد مي‌شود: صميمت عبارت است از رابطة ديرپاي عاشقانه با توجه به سطح تعهد و نزديكي عاطفي شناختي و فيزيكي كه فرد در رابطه متقابل خود با شريكش تجربه مي‌كند(خمسه،1391). با توجه به تعاريف ذكر شده مؤلفه‌هاي صميميت را مي‌توان به 9 حيطه تقسيم كرد: صميميت عاطفي، صميميت روان‌شناختي، صميميت عقلاني، صميميت جنسي، صميميت فيريكي، صميميت معنوي، صميميت زيباشناختي، صميميت اجتماعي تفريحي، صميميت زماني (همان). 2-7-9- توجه و علاقه تمایل و توجه، یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج،دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست (خیرا، ترجمه حسینی نسب،1387). 2-7-10- مسائل مالی و اقتصادی فشارهای اقتصادی نیز در زمره عوامل مهم، در بروز ناهماهنگیهای زناشوئی است. زن و شوهری که تحت فشار روانی ناشی از فقر اقتصادی قرار دارند، درگیر مسائل مختلفی می شوند. این عوامل فشارزا، تعارض های زناشویی و مشکلات موجود زناشویی را افزایش می دهد. زوج ممکن است از نظر روانی درگیر مسائل مالی خانواده شوند. آنها ممکن است به دلیل ساعات طولانی کار و تلاش برای پرداخت هزینه های زندگی،وقت کمتری را به یکدیگر اختصاص دهند و در نتیجه وقت و انرژی کمتری نیز صرف مسائل خانوادگی می کنند. مشکلات اقتصادی ممکن است نسبت به همسر خصومت ایجاد کند صرفاً به این دلیل که نتوانسته امکانات مالی مناسبی را برای خانواده فراهم کند. با افزایش این خصومت، گرما و صمیمیت و کیفیت خوب زندگی زناشویی کاهش یافته و از میزان روابط لذت بخش نیز کاسته می شود کارلسون،1992). 2-7-11- طول دوره ازدواج در تجزیه و تحلیل های تکاملی خانواده، توجه اصلی پژوهشگران معطوف به تغییرات مهمی است که در طول زندگی زناشویی یک زوج دارای فرزند رخ می دهد. لونسون و همکاران (1992) پیوندهای بلند مدت زناشویی را مورد مطالعه قرار دادند. یافته ها نشان داد که هر چه قدر مدت بیشتری از ازدواج می گذرد، رضایت زناشویی افزایش می یابد( رایس، ترجمه فروغان،1388). 2-7-12- فرزندان تولد کودک نشانه یک تغییر بنیادی در سازمان خانواده است. وقتی کودکی متولد می شود باید نقش های تازه ای ظاهر شود، باید عملکرد واحد زن و شوهری، برای پاسخگویی به وظایف پدری و مادری تغییر کند. در گیری بین نقش والدی و نقش همسری ممکن است به ظاهر ساده و بی اهمیت به نظر برسد امّا برای بعضی از زوج ها مشکلات جدّی ایجاد می کند. بعضی وقت ها نقش های والدینی و نقش همسری ابهام پیدا می کنند. در اینگونه موارد، زوج ها نمی توانند در ایفای نقش والدینی و نقش همسری، موفق عمل کنند و نتیجه ی آن احساس نارضایتی و ناخشنودی و گاهاً تعارضات ارتباطی است. زوج ها ممکن است نتوانند در شکل دادن به یک خانواده ی جدید مستقل، به طور موفقیت آمیز عمل کنند. مخصوصاً زوج هایی که دقیقاً مانند والدین خود نقش ایفا می کنند، در ایفای موفقیت آمیز نقش زوج صمیمی، مشکل پیدا می کنند. زن و شوهری که تلاش می کنند فقط والد خوبی برای فرزندانشان باشند، نمی توانند نیازهای همسر خود را برآورده سازند. ایجاد تعادل بین نقشهای زن و شوهری و والد و فرزندی در تشکیل خانواده سالم اهمیتی اساسی دارد( شعاری نژاد،1388). 2-7-13- قدرت و تصمیم گیری قدرت میزان نفوزی است که هر فرد در تصمیم گیری ها دارد. درتصمیماتی که برای خانواده اتخاذ می گردد، هر یک از زن و شوهر میزانی نقش دارند. هر چه قدرت فرد نقش مؤثرتری در تصمیم گیری داشته باشد، از قدرت بالاتری برخوردار است. میزان مشارکت هر فرد در فرایند تصمیم گیری،حاکی از میزان قدرت در خانواده است ( گلادینگ، ترجمه ثنایی،1392). 2-7-14- اشتغال در زندگی زوج های هر دو شاغل انواعی از تعارض های خانوادگی و کاری وجود دارد که تنیدگی های شغلی، فشار کاری زیاد، تعارض نقش، مشکلات مربوط به مراقبت از کودکان، نگهدری از بزرگسالان و مسائل مربوط به تعادل بین شغل، خانواده و نیاز های شخصی، از جمله ی آنها هستند. پژوهش ها نشان داده است که کیفیت زندگی زوج های هر دو شاغل کاملاً بالا است. رضایت تجربه شده توسط زن و مرد در ابعاد مختلف با هم همبستگی دارد. رضایت شغلی با رضایت زناشویی، رضایت شخصی، رضایت خانوادگی و سلامت روانی رابطه دارد( بیکر و اسکات، 1992). 2-7-15- شخصیت شخصیت به مجمعه ویژگی های فرد، کلیت یا مجموعه خصوصیات مختلفی گفته می شود که از ویژگی های جسمانی سطحی فراتر می روند. این واژه، تعداد زیادی از خصوصیات ذهنی، اجتماعی و هیجانی را نیز در بر می گیرد، خصوصیاتی که ممکن است نتوانیم مسقیماً ببینیم، شاید فرد بکوشد آنها را از دیگران مخفی کند(شولتز،2013، ترجمه سید محمدی،1392). 2-7-16-صرف اوقات فراغت بسیاری از زوج ها شاکی هستند که به اندازه ی کافی، زمان را با هم سپری نمی کنند. اما باید توجه داشت که مشکل اصلی، مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله ی اساسی این است که فرصت با هم بودن چگونه می گذرد.مصاحبت و با هم بودن یکی از سرمایه های ازدواج های موفق است که به سادگی و با برنامه ریزی به دست می آید. کافی است زوج ها به فعالیت هایی توجه کنند که هر دو از آن ها لذّت می برند(فانینگ،2007،ترجمه گذرآبادی،1387). 2-7-17-اقوام و دوستان وظیفه ی دیگری که زن و شوهر با آن روبرو هستند، جدا شدن از خانواده های اصلی آنان و تبادل نظر و توافق بر سر برقراری روابط متفاوتی با والدین، خواهر و برادران خود و فامیل همسر است. روابط سالم در حد مناسب می تواند رضایت زناشویی را افزایش دهد. قطع رابطه با دوستان و خانواده ها نیز می تواند به کاهش رضایت زناشویی منجر شود (همان). 2-7-18- تحصیلات با افزایش سطح تحصیلات، آگاهی و دانش افراد و نحوه مقابله آنها با مشکلات، به طور گسترده ای متفاوت شده و عملکرد آنها بهتر خواهد شد. اما گاهی اوقات اختلاف سطح تحصیلات در بین زن و مرد ممکن است موجب اختلاف زناشویی شود. چنین به نظر می آید که در صورت اختلاف در مدارج تحصیلی، تفاوت هایی در نحوه ی تفکر و ارزش ها و حتی علایق افراد به وجود می آید. از طرفی بالاتر بودن تحصیلات زن از شوهر نسبت به زمانی که سطح تحصیلات مرد از همسرش بالاتر است، مشکلات بیشتری می تواند در بر داشته باشد. البته این امر بدین معنی نیست که اصلاً نباید زن و مردی که سطح تحصیلات متفاوتی دارند، با هم ازدواج کنند. واقع بینی در ازدواج، از ایده ال نگری اهمیت بیشتری دارد( گاتمن،ترجمه مصباح،1384). 2-7-19- اعتقادات مذهبی مذهب یکی از جلوه های لطیف ذهن انسانی است که از سرچشمه های معنوی و الهی تغذیه می کند. به رغم دگرگونی های جوامع جدید صنعتی که گاه در راستای تضعیف حس مذهبی جوانان و استقرار گونه ای خرد گرایی محض و جدایی پدیده های حیاط از ابعاد دینی حرکت کرده اند، تأثیر اعتقادات مذهبی بر کردار جوانان قابل توجه است. ازدواج با افراد ناهمسان از لحاظ مذهبی را می توان نشانه ضعف کنترل های اجتماعی دانست. بر اساس مطالعاتی که بر روی ازدواج های همسان و ناهمسان از لحاظ مذهبی صورت گرفته، معلوم شده است که اکثر ازدواج های ناهمسان از نظر مذهب با شکست روبه رو شده اند. میزان طلاق در این گونه ازدواج ها بیشتر از ازدواج های همسان است. پایبندی های مذهبی زوج می تواند باعث ایجاد اعتماد و احترام مقابل شده و رضایت زناشویی را افزایش می دهد. عدم پایبندی به مسائل مذهبی می تواند بی تعهدی را در رفتار زوج ایجاد کرده و از این طریق، باعث کاهش رضایت زناشویی می شود ( ماهیار،1385). 2-8- رضايت‌مندي زناشويي از ديدگاه اسلام آیا دینداری به رضایت بیشتر از زندگی زناشویی می انجامد؟ در اکثر پژوهش های صورت گرفته در کشورهای مختلف ، مشاهده می شود میان دینداری و مؤلفه های رضایت مندی زندگی، خشنودی و مؤلفه های روان سالم همبستگی معنادار وجود دارد.تحقیقات نشان داده است افرادی که دست کم یک بار در هفته به کلیسا می روند، از زندگی خود بسیار راضی هستند (هارت،1990). قران کریم با تأکید تمام،اعلام می کند که آرامش روان،فقط در سایه توجه به خداوند امکان پذیر است. علامه طباطبایی(ره) این حصر را بدین گونه تبیین می کند که هم و غم انسان ، دستیابی به سعادت و ایمنی از بدبختی است. انسان در این راه به هر وسیله ای که دسترسی داشته باشد، چنگ می زند،ولی همه این وسایل و اسباب، اگر از یک جهت غالب و توانا باشد،از جهت دیگر مغلوب و نا توانند، جزء خداوند متعالی که توانای مطلق است و ناتوانی در او راه ندارد (آذربایجانی،1390). دين اسلام با تأكيد بر انجام آموزه‌هايي مانند احكام، آداب و رسوم و اخلاقيات، به‌ويژه در بُعد روابط خانوادگي، اين مهم را يكي از روش‌هاي ايجاد سازگاري و رضايت مي‌داند كه پژوهش‌های گسترده‌اي نيز در‌اين‌باره انجام شده است. براي مثال، نتايج تحقيقي كه با هدف بررسي رابطة تقيدات مذهبي و سازگاري زناشويي انجام شد، نشان مي‌دهد كه تقيّدات مذهبي زوجين با سازگاري زناشويي رابطة همبستگي معناداري دارد. ميزان رابطة همبستگي تقيّدات مذهبي با سازگاري كلي هفتاد درصد بود كه در ابعاد گوناگون سازگاري زناشويي بررسي شد. بيشترين ميزان رابطه با بعد توانايي حل تعارض با شصت درصد و كمترين ميزان با بعد روابط جنسي سي درصد بود. همچنين نتايج پژوهش نشان داد كه ميزان سازگاري زناشويي در بين زوجيني بيشتر است كه تقيّدات مذهبي آنها پس از ازدواج بيشتر شده است. به اين معنا كه با افزايش تقيّدات مذهبي، ميزان سازگاري زناشويي نيز بيشتر ميشود و اين رابطه احتمالاً‌ دو‌جانبه است. به عبارت ديگر، افزايش سازگاري زناشويي نيز موجب افزايش تقيدات مذهبي در بين زوجين مي‌شوداسلام براي تنظيم روابط زن و شوهر، براي هر يك از آنها توصيه‌هايي دارد كه متناسب با ابعاد روان‌شناختي آنهاست. در كلمات اولياي دين، به دو نكتة مهم روان‌شناختي دربارة زن اشاره شده است؛ اولين نكته، به تفاوت رواني زن با مرد باز‌مي‌گردد. ويژگي‌هاي رواني و شخصيتي زن، با مرد متفاوت است. بنابراين، مرد نبايد بر اساس ويژگي‌هايي كه در خود و ساير مردان مي‌بيند، زن را بسنجد و انتظار داشته باشد كه از لحاظ رواني كاملاً‌ با او هماهنگ باشد. اگر مرد بر‌اين شيوه، اصرار ورزد، به شخصيت زن ضربه زده و موجب آسيب رواني او مي‌شود( همان). نكتة ديگر، توصيف زن در كلمات اولياي دين به ريحانه است. اين واژه به لطافت، آسيب‌پذيري، عاطفي و احساسي بودن زن اشاره دارد. در مقابل، صفت قهرماني از زن نقل شده است. از تقابل اين دو كلمه مي‌توان برداشت كرد كه عناصر زيباشناختي، آرامش‌بخشي و عاطفي، در زن غلبه دارد و كمتر بايد از او سخت‌رويي و استواري را انتظار داشت (آرین،1380). با نگاهي كلي به توصيه‌هاي اخلاقي اسلام كه با هدف كارايي بيشتر خانواده و در نتيجه رضامندي زناشويي مطرح شده است، به مفاهيم زير دست مي‌يابيم: صداقت‌: صداقت از صفات مؤثر در روابط خانوادگي است كه زمينة اعتماد و برقراري رابطه به شمار مي‌رود. عدم صداقت در زن يا شوهر، فضاي خانواده را به بي‌اعتمادي و بدبيني مي‌كشاند و زمينة اختلاف را فراهم مي‌سازد(مصلحی،1392). اولياي دين به دليل تأثير دروغ‌گو‌يي در تخريب اعتماد در روابط بين‌فردي، بر صداقت و دوري از دروغ و ملاك ايمان مردم را راست‌گويي اعلام مي‌كنند‌؛(نحل: 105) راست‌گويي زمينة اعتماد متقابل و در نتيجه، رابطة دوستانه و صميمي را فراهم مي‌كند( همان). خوش‌بيني: خوش‌بيني به مسائل زندگي و تبيين‌هاي خوش بينانه از حوادث ناخوشايند، بر توانايي رويارويي با مشكلات تأثير مي‌گذارد. در متون ديني، بر خوش‌بيني به برادران ديني و تفسير و تعبير رفتار آنها به بهترين وجه تأكيد شده است( آذربایجانی). خوش‌‌‌‌‌‌زباني: اسلام دربارة رابطة كلامي سفارش‌هاي زيادي به زن و شوهر كرده است. در حديثي اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «در هر حال با زنان سازش و مدارا كنيد؛ با آنها گفتار خوش نشان دهيد، باشد كه آنان نيز كردار خوش نشان دهند»( همان). همچنين در حديث ديگري، امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: «گفتار خوش، مال را زياد و رزق را فراوان مي‌كند؛ موجب محبوبيت در خانواده و ورود به بهشت است» (همان). گذشت و عفو: زن و شوهر ممكن است گاهي دربارة يكديگر مرتكب خطا و اشتباه شوند؛ چه بسا زن در مسئلة خانه‌داري، پخت‌و‌پز، توجه به فرزندان و رعايت حق شوهر دچار خطا گردد. مرد نيز ممكن است در رفتار و كردار، اخلاق و روش، كارگرداني منزل و قضاوت در حق زن دچار اشتباه شود؛ اشتباه و خطايي كه از هر دو طرف قابل گذشت و اغماض و عفو است. در حديثي از امام صادق(ع)آمده است كه سه چيز از مكرمت‌هاي دنيا و آخرت است: «گذشت از كسي كه بر تو ستم كرده، صله رحم با رحمي كه با تو بريده و بردباري نسبت به آن‌كه در حق تو به ناداني رفتار كرده است» ( مصلحی،1390). بر‌اساس آموزه‌هاي ديني، يکي از مهم‌ترين مسائلي که زمينة آرامش و رضايت از زندگي زناشويي را فراهم مي‌سازد پايبندي زوجين به دستورات مذهبي است.خوشبختي زناشويي زماني تحقق مي‌يابد که زن و شوهر ارتباط خوبي با مبدأ داشته و براي معاد خود نيز کار نيک انجام دهند و پايبند به احکام و دستورات الهي باشند، نه اينکه مسائل زندگي آن‌قدر آنها را سرگرم کند که از ياد خداوند غافل شوند (منافقون، 9) و يا به ‌خاطر، خانواده از رعايت وظايف ديني فاصله بگيرند (تمیمی، 1386).پايبندي يا عدم پايبندي به دستورات الهي توسط آن دو، زمينه را براي رضامندي و يا نارضامندي زندگي زناشويي فراهم مي‌آورد.زندگي بدون تعارض، در ساية توجه به مسايل معنوي و پرورش اعتقادات مذهبي است. ارزش‌ها به زندگي معنا مي‌بخشند و پناهگاهي در اوج بحراني زندگي، همانند غم و اندوه و فقدان و ماتم، تلقي مي‌شوند. اعتقادات مذهبي، زيربنايي براي شکل‌دهي به سبک زندگي مذهبي است. اين مسئله موجب مي‌گردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنويت در خود و نزديکانش داراي مسئوليت و نقشي ويژه باشد ارزش‌ها به زندگي معنا مي‌بخشند و پناهگاهي در اوج بحران زندگي، همانند غم و اندوه و فقدان و ماتم، تلقي مي‌شوند. اعتقادات مذهبي، زيربنايي براي شکل‌دهي به سبک زندگي مذهبي است. اين مسئله موجب مي‌گردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنويت در خود و نزديکانش داراي مسئوليت و نقشي ويژه باشد. بر اساس آموزه‌هاي ديني، آن زندگي‌اي شيرين و گواراست که معنويت در آن رشد يابد و زندگي رنگ خدايي به خود گيرد .در مقاله‌اي که به تبيين دين، دينداري و شاخص‌هاي آن از نگاه علامه طباطبايي مي‌پردازد، دربارة حد نصاب دينداري اظهار مي‌دارد: دينداري، همان ايمان و اعتقاد قلبي همراه با اعمال شايسته و نيکوست و لازمة ايمان، علم و آگاهي است(همان) . بنابراين، علمِ تنها بدون التزام و دلبستگي و اينکه عملي به دنبال نداشته باشد، دينداري نيست. همچنين اعتقاد بدون عمل نيز دينداري نيست و شخص معتقدي را که عملي به جا نياورد، نمي‌توان ديندار به‌شمار آورد، بلکه از نظر علّامه طباطبائي، اعتقادي که همراه عمل نباشد، در حقيقت اعتقاد و ايمان نيست و تنها علم و آگاهي به حقانيت دين است. عمل تنها نيز ايمان و دينداري به‌شمار نمي‌آيد؛ چرا‌که اعمال ظاهري با نفاق و دورويي قابل جمع است. منافق کسي است که اعمال ظاهري را انجام مي‌دهد و چه‌بسا از حقانيت اعتقادات اسلام نيز آگاه بوده و حقيقت برايش روشن شده باشد، ولي از آنجا‌که دلبستگي و التزام به آن ندارد، نمي‌توان او را ديندار به‌شمار آورد. خلاصه اينکه، با توجه به مراتب و درجاتي که براي اسلام و ايمان وجود دارد، نخستين مرتبه ايمان را بايد حد نصاب دينداري براي فرد و جامعه به‌شمار آورد و آن اعتقاد اجمالي همراه با انجام بيشتر احکام اسلام است (همان).رسول اكرم(ص) مي‌فرمايند: توجه به اين مفاهيم و ملاحظه نتايج پژوهش‌هاي انجام‌شده، نقش تقيدات مذهبي را در رضايت و سازگاري زناشويي مورد تأييد قرار مي‌دهد؛ تقيداتي که در اين پژوهش‌ها مورد بررسي قرار گرفته‌اند عبارتند از: اقامه نماز، روزه، تلاوت قرآن، انجام امر به معروف و نهي از منکر، انجام واجبات ديني از روي علاقه، نوع پوشش، گرايش به مد روز، رعايت حد در پوشش، ارتباط با نامحرم، توجه به ماديات، اعتقاد به پول به‌عنوان حلّال همة مشکلات، اعتماد به مذهب به‌عنوان کليد خوشبختي، ميزان توکل به خدا براي حل مشکلات زندگي. بي‌ترديد انسان‌هاي خداشناس و دين‌باور و کساني که از احکام و شريعت اسلام پيروي مي‌کنند، ملاک تدين را به‌عنوان يکي از معيارهاي اصلي در انتخاب براي ازدواج مورد توجه قرار مي‌دهند؛ پوشش، حجاب و نگاه خود را محافظت مي‌کنند (سه عاملي که زمينة انحرافات اخلاقي هستند)؛ همسر خود را به‌عنوان بندة خدا قبول داشته و از ظلم و ستم بر او پرهيز مي‌کنند. در روابط خود با همسر، ضمن رعايت اصول بهداشتي با صداقت، عطوفت و مهرباني رفتار مي‌کنند و تمام رفتار و کردارشان حتي روابط جنسي با همسر جهت‌گيري الهي دارد. بنابراين، مي‌توان انتظار داشت که رضايت زناشويي متأثر از ميزان تقيدات مذهبي افراد باشد. بر اين اساس، مي‌توان ميزان پايبندي مذهبي و رشد معنوي افراد را به‌عنوان عامل مهم در ميزان سازگاري و رضايت زناشويي معرفي کرد (احمدی،1385). ماهوني و همکاران با تجزيه و تحليل مشاهداتشان نشان دادند که جنبه‌هاي گوناگون عملکرد زناشويي شامل رضايت زناشويي، تعداد برخوردها و خشونت فيزيکي با فعاليت‌ها و اعتقادات مذهبي در ارتباط است، به اين صورت که زوج‌هاي داراي اعتقادات مذهبي بالاتر، رضايت زناشويي بيشتري داشته و برخوردها و خشونت‌هاي آنان نسبت به هم کمتر است. به همين دليل، درک ارزش‌هاي ديني دربارة ازدواج براي سلامت رابطة زوجين اهميت زيادي دارد.( عسگری فر،1380). هانلر و گنچوز نيز معتقدند نگرش مذهبي مي‌تواند در ارتباط زناشويي مؤثر باشد؛ زيرا مذهب شامل رهنمودهايي برای زندگی و ارائه دهنده سامانه باورها و ارزش هاست که این ویژگی ها می توانند زندگی زناشویی را متأثر سازند( خدایاری فرد،1386). 2-9- عواملی که سبب می شود دینداری، به رضایت بیشتر از زندگی بیانجامد: 2-9-1- عامل حمایت اجتماعی: گروهای مذهبی،یکی از منابع عمده حمایت اجتماعی به شمار می روند. شرکت فعال متدینان در فعلیت های اجتماعی و دینی، یک شبکة اجتمتعی قابل اعتماد فراهم می کند که در هنگام مشکلات و ناراحتی ها، به صورت غیر رسمی حمایت لازم را از افراد به عمل می آورند و از دردهای آنان می کاهند. 2-9-2- عامل تقرب به خداوند: حمایت اجتماعی، یگانه عاملی نیست که سبب می شود دینداری به رضایت بیشتر از زندگی بینجامد. معلوم شده است که « تقرب به خداوند، قطع نظر از حضور در مسجد یا کلیسا، با رضایت و خشنودی از زندگی همبستگی دارد)پولنر،1989). تجربه دینی و نیایش موجب افزایش خشنودی می شود و در فرد، احساس ارتباط اجتماعی با خداوند ایجاد می کند. این ارتباط، از جهاتی شبیه ارتباط با انسانهاست(پاتریک،1992). 2-9-3- یقین وجودی: داشتن باورهای راسخ و محکم، صرف نظر از حضور در مسجد و کلیسا و نیز عبادت خصوصی،با رضایت از زندگی همبستگی دارد. اعتقاد به خدای مهربان و حمایت کننده نیرومندترین پیش بینی کننده شادمانی و رضایت از زندگی به شمار می رود(آذربایجانی،1390). 2-10-ساختار و راهبردهای خانواده خانواده از لحاظ ساختار نظام عاطفی پیچیده ای است که 4-3 نسل را در بر می گیرد. ویژگی تمام خانواده ها عبارت است از محبت، وفاداری و تداوم عضویت. حتی هنگامی که این ویژگی ها مورد چالش قرار می گیرند، معمولاً خانواده ها  در برابر تغییر مقاومت نشان می دهند و برای بازگرداندن الگوهای تعاملی آشنای خود به حرکات اصلاحی تمسک می جویند. تمامی خانواده ها باید سبک ها و راهبردهای کنارآمدن با فشارهای روانی را که از درون و بیرون خانواده می جوشند، پرورش دهند.خانواده ها معمولاً الگوهای تعاملی ثابت، مشترک و هدف مند و مکرری را به نمایش می گذارند چیزی که کانتور و لر (1975) به آن «راهبردهای خانوادگی» می گویند. این راهبردها عموماًا از دید ناظران پوشیده هستند و درک نمی شوند. این راهبردهای خانوادگی که توسط همه اجرا می شوند، الگوهای تبادلی پیش بینی پذیری هستند که به یک اشاره توسط تمامی اعضای خانواده تولید می گردند، به گونه ای که هر یک از اعضاء احساس می کند چه به اجبار یا اختیار نقشی را بازی کند که قبلا به خوبی جا افتاده است. 2-10-1-کانتور و لر سه راهبرد خانوادگی را مشخص کردند: *  آنهایی که به قصد تداوم نظام خانواده سعی می کنند رابطه میان اعضا را حفظ کنند. * دسته ای که معمولا به طور موقت فشار روانی را تشدید می کنند تا به هدف مورد نظر دست یابند. * آنهایی که به قصد مرمت و اصلاح تولید می شوند (گلدنبرگ،1934). 2-11- تفاوت زوج ها از نظر میزان رضایت مندی زوج ها ممکن است در چگونگی رضایت مندی یا عدم رضایت مندی تفاوت داشته باشند. یک زوج ممکن است از رابطه چیز زیادی بدست آورد و احساس خشنودی کند در حالی که زوج دیگرکه از رابطه چیز کمتری بدست می آورد، احساس نا خشنودی داشته باشد. گاهی اوقات هر دو زوج به طور مساوی احساس رضایت دارند. به هر حال در سطح رضایتمندی تفاوتهای فردی وجود دارد. نکته مهم این است که در رضایت مندی چه تفاوت های جسنی می تواند وجود داشته باشد( فقیرپور،1383). یک جامعه شناس بنام جس برنارد(1972) تجارب زناشویی زنان و مردان را به صورت متفاوت توصیف کرد. در بررسی های اولیة او همسران رفتارهای یکدیگر را در یک دوره دو هفته ای از دو بعد ارزیابی کردند: عاطفی- وسیله ای و لذت بخش- غیر لذت بخش نتایج بدست آمده شباهت ها و تفاوتهای جنسی را آشکار کرد. زنان و شوهرانشان به رفتارهای غیر لذت بخش عاطفی وتکلیفی بطور مشابهی واکنش نشان می دادند. امّا در رفتارهای لذت بخش مردان و زنان متفاوت بودند. شوهران رفتارهای تکلیفی همسرشان را خیلی مهم ارزیابی می کردند و زنان رفتارهای هیجانی شوهران را مهم ارزیابی می کردند) هندریک،1994). 2-12- نظریه های مرتبط با آسیب شناسی زندگی زناشویی 2-12-1- نظریه روان پویایی و ارتباط شئ: دیدگاه کلاسیک روانپویشی که منبعث از الگوی روانکاوی فروید است، مشکلات زناشویی را پیامدهای مشکلات درون روانی همسران می داند( بارکر،ترجمه دهقانی،1385). یکی از دیدگاههای معاصر روانپویشی، نظریه روابط فردی است.برطبق این دیدگاه اشخاصی که در ازدواج به یکدیگر می پیوندند، هرکدام میراث روانی یکتا و جداگانه ای را وارد آن رابطه می کنند.هر کدام دارای تاریخچه ای شخصی، یک شخصیت بی همتا و مجموعه ای از افراد درونی کرده و مخفی هستند که آنها را در تمامی تبادلاتی که متعاقبا با یکدیگر خواهند داشت دخالت می دهند.روابط زناشویی مسئله دار و ناآرام تحت تأثیر درون فکنی های آسیب زا یعنی اثرات یا خاطرات مربوط به والدین یا سایر اشخاص قرار دارد.این درون فکنده ها حاصل روابطی هستند که هر همسر در گذشته با اعضای نسل قبلی داشته و اینک در درون او لانه کرده است(گلدنبرگ،ترجمه برواتی،1382). یکی از نظریه پردازان این رویکرد، جیمز فرامو، معتقد است که معمولا مشکلات خانوادگی ریشه در نظام خانوادگی گسترده دارد.ماهیت و کیفیت رابطه زناشویی به خانواده پدری زن و شوهر و خصوصا به اینکه تا چه حد تعارضات خانواده های آنها حل شده باشد بستگی دارد( بارکر،ترجمه دهقانی،1385). 2-12-2- نظریه های رفتاری: بر طبق مدل تبادل رفتار، اختلاف های زناشویی تا حد زیادی پی آیند میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده ا زطرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیهی که هر زوج از خود نشان می دهد در نظر گرفته می شود. در درمان زناشویی رفتاری که بر اساس ترکیبی از نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه مبادله اجتماعی است، فرض می شود که افراد با یک سری نیازها یا انتظارات برای تقویت کننده ها(فواید)وارد ازدواج می شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آنها شکل گرفته است.هنگام انتخاب همسر فرد سعی دارد رابطه ای ایجاد کند که حداکثر فایده و حداقل هزینه را در برداشته باشد.هنگامی که فواید رابطه انتظارات را برآورده نکنند یا نسبت هزینه به سود بالا باشد اختلاف رخ می دهد. در مراحل اولیه رابطه، تضادها معمولا با پذیرش یا اجتناب پوشانده می شوند ولی اگر زوجین مهارت های ارتباطی خوب یا مهارت های حل اختلاف نداشته باشند، اختلافات بالا رفته و بصورت پیچیده درمی آیند.با زیاد شدن تعداد دفعات اختلافات، سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خوانهد داشت(داگلاس و داگلاس،1995). 2-12-3- نظریه های شناختی: طبق نظریه منطقی-هیجانی الیس، آشفتگی یک زوج بطور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکستهای سخت زندگی مربوط نمی شود بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیده ای است که این زوج در مورد چنین اعمال و شکستهایی دارد.الیس مدعی است، تفکر غیر منطقی که ویژگی آن عبارتست از اغراق زیاد، انعطاف ناپذیری بی جا، غیر عقلانی و بویژه مطلق گرایی در بسیاری موارد تواما به نوروز فردی و اختلال ارتباطی می انجامد.بنابراین، باورهای غیر منطقی به اختلال های فردی منجر می شود و باعث نارضایتمندی های بی اساس در حیطه زناشویی می گردد(الیس و همکاران،ترجمه فدردی،1382). آرون بک، سردمدار شناخت درمانی، معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، سوءتفاهم و خطاهای شناختی و افکار اتوماتیک است.به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می شود.همچنین او معتقد است که یکی از مهمترین علل اختلافات زناشویی، انتظارات متفاوت زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است.اغلب زوج ها درباره دخل و خرج خانواده، نگهداری فرزندان، فعالیت های اجتماعی، گذراندن اوقات فراغت و تقسیم کار در خانواده باورهای متفاوتی دارند(بک،ترجمه قراچه داغی، 1382). 2-12-4- نظریه های سیستمی: در نظریه ساختی، مینوچین معتقد است، خانواده وقتی معیوب می شود که قواعدش اجرا نشود.وقتی مرزها خیلی سفت و سخت یا نفوذپذیر می شوند، عملکرد خانواده به عنوان یک نظام مختل می شود.اگر سلسله مراتب خانواده رعایت نشود. یعنی والدین تصمیم گیران اصلی نباشند و کودکان بزرگتر بیش از کودکان کوچکتر مسئولیت نداشته باشند، آشفتگی و مشکل پیش می آید.گاهی صف بندی های درون خانواده مخرب و به مثلث سازی منجر می شوند. در یک خانواده آشفته قدرت روشن و صریح نیست(شارف، ترجمه فیروز بخت،1381).در نظریه تجربه نگر، ویتاکر ، معتقد است که اختلال خانواده هم از جنبه ساختاری و هم از بعد فرآیندی مورد توجه قرار می گیرد.ازلحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی درهم ریخته یا نفوذ ناپذیر باعث عملکرد ناکارساز، خرده نظام ها، تبانی های مخرب انعطاف ناپذیری نقشها و جدایی نسل ها از هم گردند.مشکلات مربوط به فرآیند می توانند موجب فروپاشی امکام مذاکره و توافق اعضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمت، دلبستگی یا اعتماد از میان برود.در مجموع ویتاکر چنین فرض می کند که نشانه های اختلال هنگامی ظهور می کنند که فرآیندها و ساخت های مختل به مدت طولانی تداوم می یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می شوند(گلدنبرگ، ترجمه برواتی، 1382). 2-12-5- نظریه های بین نسلی: در نظریه بین نسلی، بوون ، تصور می کرد در بسیاری از خانواده های مشکل دار غالبا اعضای خانواده فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی بخاطر این روی می دهد که اعضای خانواده خود را از لحاظ روان شناختی از خانوده پدری مجزا نساخته اند ( بارکر،ترجمه دهقانی،1385).هرچه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس، وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نااستوار بیشتر باشد امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن بادیگران وجود خواهد داشت.افرادی که بیشترین امتزاج را بین افکار و احساساتشان دارند چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند در تفکیک خویش از سایرین نیز مشکل دارند و بسادگی در عواطف حاکم یا جاری خانواده حل می شوند و ضعیف ترین کار کرد را دارند.هرچه امتزاج خانواده هسته ای بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی ثباتی بیشتر خواهد بود و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع، فاصله گیری، کار کرد مختل یا ضعیف شده یکی از همسران یا احساس نگرانی کل خانواده راجع به یکی از فرزندان بیشتر خواهد شد.سه الگوی بیمارگون محتمل در خانوده هسته ای که محصول امتزاج شدید بین زوجین است عبارتند از:بیماری جسمی یا عاطفی در یکی از همسران، تعارض زناشویی آشکار، مزمن و حل نشده ای که در طی آن دوره هایی ازفاصله گیری مفرط و صمیمیت عاطفی مفرط رخ می دهد، آشفتگی روانی در یکی از فرزندان و فرافکنی مشکل به آنها.هرچه سطح امتزاج زوجین بیشتر باشد، احتمال وقوع این الگو بیشتر خواهد بود(گلدنبرگ،ترجمه برواتی، 1382). رخدادهای تروماتیک (1) یا آسیب زایی که به پیوند بین زوجین صدمه می زنند و اگر برطرف نشوند باعث نگهداری چرخه های منفی و ناامنی در دلبستگی می شوند، از جمله آسیب های دلبستگی اند.این رخدادها هنگامی اتفاق می افتند که یک زوج نمی تواند در لحظه نیاز فوری به دیگری پاسخ دهد.رخدادهای منفی مربوط به دلبستگی، مخصوصا ترک کردن ها و خیانت ها، اغلب باعث وارد آمدن آسیب همیشگی به روابط نزدیک می شوند (جانسون و دنتون،2002). 2-13- مدل های ارزیابی آسیب شناسی زندگی زناشویی در مورد ارزیابی و بررسی آسیب های زندگی زناشویی، مدل های مختلفی وجود دارد که عبادتند از: 2-13-1- مدل مک مستر : مدل مک مستر درباره کنش خانواده شش جنبه کارکرد خانواده را مد نظر قرار می دهد: 1- حل مسئله 2- ارتباط 3- نقش ها 4- پاسخگویی عاطفی 5- دخالت عاطفی 6- کنترل رفتاری (بارکر،ترجمه دهقانی،1385). 2-13-2- مدل فرآیند کارکرد خانواده: این مدل نیز کارکرد خانواده را در طول شش بعد بررسی می کند که همه آنها جز یکی، شبیه طبقات مدل فوق است.این ابعاد عبارتند از:1-انجام وظیفه، 2- ایفای نقش 3-ارتباط 4- ابزار عاطفی (دخالت عاطفی) 5-کنترل 6- ارزش ها و هنجارها(همان). بر اساس این مدل، چند مشکل شایع خانودگی مطرح می شود که عبارتند از: مشکلات انجام وظیفه، مشکلات ارتباط، مشکلات نقش، مشکلات کنترل رفتار، مشکلات ساختاری شامل مشکلات مرزبندی و کنش ضعیف نظام های فرعی و مشکلات نظام های خارجی(همان). 2-13-3- مدل برادبوری مدلی از عملکرد زناشویی ارائه شده است که بصورت یک پژوهش طولی در مورد ازدواج است.در این پژوهش 200 متغیر مختلف تعیین کننده کیفیت ازدواج و ثبات زناشویی و حدود 900 نتیجه بررسی شده اند که همگی را می توان به 3 دسته که در بردارنده چهار زمینه بنیادی ازدواج هستند تقسیم نمود. 1) یک دسته از متغیرها در بردارنده فرایندهای تطابقی، یا روش هایی که افراد و زوج ها با اختلاف عقاید و مشکلات فردی یا زناشویی کنار می آیند.در پژوهش های این زمینه بر رفتارهای قابل مشاهده ای تأکید شده است که همسران هنگام حل مشکلات زناشویی نسبت بهم دارند و نیز شناخت هایی که پس از این رفتارها ایجاد می شوند.اکثر این پژوهش ها توسط مدل رفتاری یا مدل یادگیری اجتماعی هدایت می شوند.یعنی اینکه زوج ها چگونه باهم رفتار می کنند و چگونه به یکدیگر پاسخ می دهند و واکنش های آنها به این پاسخ ها، همگی بر کیفیت و ثبات ازدواج اثر می گذارند. 2) مجموعه دوم متغیرها مربوط به رخدادهای تنش زا یا گذرهای تحولی، شرایط، حوادث و موقعیت های مزمن یا حاد می شود که زوج ها با آنها روبرو می شوند.مطالعات مربوط به این متغیرها بر این موضوع تأکید می کند که چطور حوادث و شرایط محیطی که زوج ها با آن روبرو می شوند بر کیفیت و ثبات ازدواج تأثیر می گذارد.ریشه بررسی این دسته از متغیرها در نظریه بحران است که چگونگی اثر بحران ها بر ثبات زناشویی می پردازد. 3) دسته سوم عبارتند از آسیب پذیری های پایدار یا عوامل جمعیتی، تاریخی، شخصیتی یا تجربی پایدار که افراد با خود وارد ازدواج می کنند. تحقیقات در این زمینه مشخص کرده است که کیفیت و ثبات ازدواج ممکن است تحت تأثیر طیفی از متغیرهایی قرار گیرد که در طول ازدواج زیاد تغییر نمی کند.بعنوان نمونه، یک ویژگی پایداری که ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد شامل سبک صمیمیت همسران در روابط بزرگسالی است.با این فرض که تجربیات اولیه افراد در روابط نزدیک، ماهیت و چگونگی روابط بعدی آنها در بزرگسالی را تشکیل می دهد.متغیرهای دیگر در این مورد عبارتند از:تجربات آموزشی، موفقیت ها، تعاملات با همکلاسیها، سابقه زناشویی، نمو جنسی، سابقه پزشکی، تجربیات خانواده اصلی یعنی جدایی و طلاق والدین، تعارض خانواده، روابط همشیرها تنگناهای مالی و نیز نوروتیک بودن که به معنای گزارش کردن تنش، ناراحتی و نارضایتی در طول زمان صرف نظر از شرایط، حتی بدون وجود یک منبع آشکار تنش زا است (برادبوری، 1995). بر اساس این مدل می توان گفت فرآیندهای تطابقی احتمالا بیشترین تأثیر مستقیم را بر کیفیت زناشویی دارند، به نوبه خود باعث ثبات یا عدم ثبات ازدواج می شوند. این فرایندها، بعنوان متغیری که در کیفیت زناشویی نقش اصلی دارد، ممکن است عملکرد رخدادهای تنش زایی باشد که زوجین با آن روبرو می شوند.در واقع با فرض مساوی بودن همه شرایط، کیفیت تطابق برای تنش های شدید ضعیف تر عمل می کند و اثر کمتری دارد و حوادث تنش را احتمالا تشدید می شوند، آنچه در اینجا چالش برانگیز است، چگونگی سازگاری زوجین است، چون توانایی افراد با پیشینه ها و شخصیت های مختلف برای کنار آمدن با اختلاف عقاید و مشکلات زناشویی یا انتقالی با هم متفاوت است ( همان). بطور کلی ازدواج به سطح بالایی از تطابق یا مدارا نیاز دارد.زوجین باید علیرغم هر گونه انتظاراتی که از گذشته با خود حمل کرده اند با تفاوت های فردی یکدیگر خوگرفته و محدودیت های یکدیگر رابپذیرند.افرادی که در خانواده اصلی شان مورد آسیب یا بد رفتاری قرار گرفته اند، در زندگی زناشویی خود به الگوهای مخرب رفتاری روی می آورند.چناچه میزان تطابق زوجین به حد کافی نباشد، هیچ یک از زوجین در بیان احساسات خود احساس امنیت نکرده و اعتمادی در بین نخواهد ماند(فورمن، 2002). 2-13-4- طرح سه محوری تسنگ و مک درموت طرح سه محوری تسنگ ومک درموت، یک طبقه بندی سه محوری از خانواده های مشکل دار ارائه داده است.محور این طرح تعیین سه طبقه از مشکلات بود:مشکلات رشدی خانواده، مشکلات نظام خانواده، مشکلات گروه خانواده(بارکر،ترجمه دهقانی،1385). مشکلات رشدی خانواده مسائلی از قبیل اشکال در تحقق رابطه زناشویی رضایت آمیز، اشکال در فرزندآوری و فرزندپروری، مشکلات تفرد و جدایی و اشکال در گردهمایی خانواده و نیز مشکلات مربوط به خانواده گسیخته، خانواده والد، خانواده باز ساخته و بی ثبات مزمن را در بر می گیرد. مشکلات نظام خانواده، اشکلاتی در مورد نظام های فرعی زن و شوهری، والد-کودک و فرزندان را شامل می شود. مشکلات گروه خانواده اختلالات کنشی-ساختاری و مشکلات سازگاری اجتماعی را در برمی گیرد(همان). 2-13-5- مدل السون: در مدل چند مختصاتی السون و همکانش، ابعاد همبستگی و انطباق پذیری مشخص شده اند.بعد انطباق پذیری از پایین به بالا در مقوله هایی بصورت الف)خشک، ب)با ساختار، ج)انعطاف پذیر، د)هرج و مرج گونه مشخص می شوند.مقوله های با ساختار و انعطاف پذیر دو سطح ملایم عملکرد هستند.بعد همبستگی در چهار سطح الف)گسسته، ب)جدا شده، ج (متصل د) بهم تنیده مشخص می شوند.فرض بر آن است که سطوح بالای بهم تنیدگی یا سطوح پایین همبستگی در شکل گسستگی ممکن است برای خانواده هایی که آشکارا در هر دو بعد، همبستگی و انطباق پذیری خیلی بالا یا خیلی پایین دارند ناکارساز به نظر می رسند(گلادنیگ، ترجمه بهاری،1382). 2-13-6- مدل بیورز: مدل بیورز دارای دو محور است:یکی مربوط به کیفیت سبک تعامل خانواده که تحت عنوان گرایشی به مرکز، آمیخته و گریز از مرکز طبقه بندی می شود و دیگری پیوستار گرمسیری(انعطاف و انطباق)نامیده می شود که ساختار، اطلاعات موجود و انعطاف پذیری انطباقی نظام خانواده را در بر می گیرد و مربوط به میزان کارآیی خانواده است.و بر همین اساس خانواده ها به پنج دسته تقسیم می شوند:خانواده های با عملکرد شدیدا مختل، خانواده های مرزی، خانواده های متوسط، خانواده های باکفایت یا مناسب و خانواده های باعملکرد بهینه می باشد(بارکر،ترجمه دهقانی،1385). از طرف دیگر کرانه ها در سبک نامرکزگرا یا مرکزگرا تعامل خانوده بعنوان سبک زندگی احتمال دارد که موجب عملکرد خانوادگی ضعیف شوند. خانواده های دارای سبک مرکزگرا اعضایی دارند که رضایت از رابطه شان را بصورت آمدن به درون خانواده می بیند.آنها تمایل دارند بچه هایی را پرورش دهند که خانواده از آنها سفت و سخت مراقبت می کند بطوری که مستعد رفتار ضد اجتماعی، غیر مسئولانه و خودمحورانه هستند و انواع خاص نشانه های مرضی را در نوجوانی نشان می دهند.مشخصه خانواده های دارای سبک گریز از مرکز، تمایل به بیرون راندن اعضا و دیدن رضایت از رابطه شان بصورت بیرون آمدن از خانواده می باشد.احتمال دارد آنها بچه هایی را تربیت کنند که از نظر اجتماعی منزوی، درهم ریخته یا کناره گیر باشند(همان). 2-14-کار کرد مطلوب خانواده چنانچه روابط زناشویی رابطه ای سست باشد پایه های لازم برای موفقیت آمیز بودن و مطلوب بودن عملکرد خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سوال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت می کنند؟ در واقع آن ها باید یکدیگر را سیراب ، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر با کفایت و آگاهی هستند که بتواند به موقع به حل تعارضات موجود بپردازد( تبریزی،1389). نظام تربیتی در برگیرنده تمام شیوه هایی است که والدین با کمک یکدیگر و برای تربیت و نگهداری بچه ها در پیش می گیرند بنابراین می بایست نسبت به اصول مورد استناد خود متفق باشند، و جهت توجه شان نیز معطوف به احتیاجات بچه ها و تامین رشد و سلامتی آن ها باشد در مجموع تعاملات یا شبکه روابط بین والدین و کودک و نیز روابط بین خود کودکان به طور گسترده ای چگونگی جریان رشد کودک را تامین می کند( موسوی،1391). به طور کلی کارکرد مطلوب خانواده مفهوم مفیدی است که نه تنها در مورد مشکلات احتمالی به وجود آمده در خانواده بلکه در تعیین این که آیا نیازهای زوجین و فرزندان آنها، آنچنان که می بایست برطرف می شوند یا نه نیز مد نظر قرار می گیرد هر خانواده باید هم نیازهای عاطفی و هم روان شناختی اعضای خود را برآورده سازد، و کودکان را برای زندگی مستقل در دنیایی که بعدها در آن قرار خواهند گرفت آماده سازد و در موقع مناسب آنها را روانه جامعه کند ( همان). 2-22- پیشینه 2-22-1-تحقیقات داخل کشور بناب و دیگران(1386). در بررسی رابطه نگرش مذهبی با زندگی فردی و اجتماعی، به این نتیجه رسیدند که جهتگیری مذهبی مثبت رابطه معنی داری با بهبود زندگی فردی و اجتماعی دارد.صفوی و لطفی(1386). پژوهشی با عنوان رابطه هوش هیجانی و سازگاری هیجانی – اجتماعی بر تعاملات زندگی اجتماعی افراد، نشان دادند که که بین هوش هیجانی و سازگاری هیجانی – اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. - بهرامی (1387) در پژوهشی که تحت عنوان رابطه خود کار آمدی جنسی ،هیجان خواهی و رضایت زناشویی انجام شد نشان داد که خودکار آمدی جنسی زن و شوهر مهمترین عامل تعیین کننده زندگی زنا شویی است . بی توجهی به تمایلات و نیازهای زن ،عدم تشابه و هماهنگی جنسی ،تاثیر مسایل و مشکلات روزمره ،ارتباط عاطفی ضعیف با همسر،وجود احساس گناه حین مقاربت ،نگرش منفی در باره مسایل جنسی ،عدم پیشنوازشی همگی باعث افزایش در نارضایتی زناشویی میشود. - غفوری ورنو سفادرانی و همکاران(1388)در تحقیقی با عنوان سبکهای دلبستگی و نگرشهای مذهبی به عنوان پیش بین های موفقیت و شکست رابطه زناشویی یافته های این پژوهش موید این است که موفقیت وشکست در رابطه زناشویی را می توان از طریق متغییرهای سبک دلبستگی و نگرشهای مذهبی پیش بینی نمود؛ هر چه زوجین دارای سبک دلبستگی ایمن بالاتر و سبکهای دلبستگی اجتنابی ودوسوگرایی پایین تری باشند و همچنین از نظر نگرشهای مذهبی در سطح بالاتری باشند ،احتمال موفقیت در رابطه زناشویی آنها بالاتر است . - عطااللهی(1389) پژوهشی با عنوان پیشبینی رضایت از زندگی و مولفه های عشق از روی سبکهای دلبستگی نشان داد ،سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی توان پیش بینی مولفه های صمیمیت و تعهد و همچنین رضایت از زندگی را داشتند.نتیجه اینکه رضایت از زندگی و مولفه های عشق(صمیمیت و تعهد )را می توان بر اساس سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی پیش بینی کرد و بر پایه این الگو میتوان داده های ضروری و کاربردی را برای مشاورین در زمینه بررسی روابط عاشقانه زوجین ، مشاوره ازدواج افزایش تفاهم زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و همچنین آموزش به والدین در مورد نحوه ی تعامل با کودک را فراهم آورد. قائمی حفانی و برغندان(1389). در بررسی رابطه نگرش های مذهبی با سلامت عمومی و رضایت مندی زناشویی نشان دادند، بین دو متغیر رضایتمندی زناشویی و جهت گیری مذهبی رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین بین نگرش های مذهبی با سلامت روان رابطه مثبت وجود دارد.همچنین فتحی آشتیانی و حسینی سده(1389)، در پژوهشی تحت عنوان رابطه رضایتمندی زناشویی با مدت زمان ازدواج در دانشجویان مرد به این نتیجه رسید که بین افزایش مدت زمان ازدواج با افزایش رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد. همچنین وجود تفاوت بین میانگین های مدت ازدواج در طبقات سنی با نمره رضایت زناشویی بین مدت زمان زندگی 2/6 سال و به عکس و 3/6 سال و به عکس از نتایج این پژوهش بود. - نادری و دیگران(1389). در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه ی نگرش مذهبی و هوش هیجانی با رضایت از زندگی سالمندان پی بردند که بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی و همچنین بین هوش هیجانی و رضایت از زندگی رابطه ی معنی دار وجود دارد. رجائی(1389) نیز در تحقیقی به این نتیجه رسید که نگرش های مذهبی می تواند در رضایت از زندگی وسلامتی تأثیر مثبتی داشته باشد. - عبدالله پور و همکاران (1390) در پژوهشی که بر روی دانشجویان انجام دادند، به عنوان بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی به این نتیجه رسیدند که رضایت از زندگی با ابعاد نگرش مذهبی همبستگی مثبت معنا داری دارد . انجام واجبات ،که بیشتر بعد فردی دین است ودخالت دادن دین در تصمیم ها و انتخابها که بیشتر بعد اجتماعی است ،رضایت از زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. 2-22-2- تحقیقات خارج از کشور گوردون(1999) رابطه شناخت های زوجها درباره ازدواج و الگوهای ارتباطی شان را با رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار داد. در این تحقیق 387 نفر از زوج ها سه مقیاس خود سنجی را تکمیل کردند که عبارت بودنداز: مقیاس سازگاری زناشویی، پرسشنامه معیارهای رابطه مخصوص و پرسشنامه الگوهای ارتباطی. نتایج نشان داد که همبستگی ارتباط با سازگاری زناشویی برای زنانی که معیارهای متمرکز بر رابطه بیشتر داشتند، بالاتر از زنانی بود که این معیارها در آنها پایین تر بود. این تعامل در مورد مردان وجود نداشت (فقیرپور،1383). گاتمن و همکاران( 2000) یک برنامه ارزیابی غنی سازی روابط زناشویی در مؤسسه سلامت روان آمریکا برای بی خانمان ها و یا افرادی که دارای درآمد بسیار پایین و دچار تعارض هستند برگزار نمود. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی غنی سازی در افزایش روابط زناشویی آزمودنی ها مؤثر است. ماهونی و دیگران(2009)نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند، هنگامی که همسران به روابط خود جنبه مذهبی می دهند، تعارضات کمتر و رضایت زناشویی بالاتری دارند.همچنین سالیوان(2010) در پژوهش خود نشان داد، اشخاصی که از نظر مذهب در سطح بالاتری قرار دارند، نسبت به اشخاصی که از نظر مذهب در سطح پایین تری قرار دارند از زندگی زناشویی خود رضایت بیشتری دارند. نتایج تحقیقات پانسر وهمکاران (2000) تحت عنوان مقایسه دانشجویان موفق و دانشجویان ناموفق از لحاظ هوش هیجانی به این نتیجه رسیدند که دانشجویان موفق، به شکل معنی دار برتر از دانشجویان ناموفق هستند. - فینی(2006) در پژوهشی باعنوان سبک دلبستگی ،الگوهای ارتباطی و رضایت در طول دوره ازدواج 361زوج رادر تمامی دوره های زندگی زناشویی مورد آزمون قرار داد.نتایج نشان داد که اشخاصی که دلبستگی ایمن داشتند ، رضایت بیشتری را گزارش کردند. همچنین میان اضطراب در زنان و رضایت شوهرانشان رابطه ی معکوسی بر قرار بود.ارتباط میان ابعاد دلبستگی و رضایت از روابط تا درجه زیادی برای زنان نقش واسطه داشت . اما این نقش در مردان کم رنگ تر بود. برای زنان و مردان میزان ارتباط سازنده متقابل همبستگی مثبت معنی داری با رضایت زناشویی نشان داد. پن رز و همکاران( 2007) ارتباط هوش هیجانی و ارزیابی روانشناختی رویدادهای استرس زا را مورد بررسی قرار داد، و نتیجه گرفت که هوش هیجانی بالا با احساس خودکارآمدی، کنار آمدن با موقعیت های استرس زا و ارزیابی رویدادهای استرس زا به عنوان فرصتی برای یادگیری، رابطه دارد. سوینی و همکاران(2009) طی بررسی انگیزه پیشرفت، بهزیستی روانی و رضایت مندی زندگی زناشویی در میان دانشجویان به این نتیجه رسید که دانشجویانی که رضایت زناشویی کمی دارند، از بهزیستی روانی کمتری برخوردار هستند. ولی عواملی از قبیل نشانه های افسردگی، نگرش به تحصیل، ارزیابی از هدف های آموزشی و تربیتی وعزت نفس را از عوامل مهم بهزیستی روانی می دانند. اکلیز کازارس(2009) در تحقیق خود نشان داد بین ابعاد جهت گیری مذهبی با افزایش رضایت از زندگی رابطه مثبت وجود دارد.وهمچنین ولمن(2009) با طراحی آزمون روانسنجی متوجه شد که امتیاز معنوی افراد با رشد سن آنها افزایش می یابد.وست(2009) نیز در پژوهشی متوجه شد که نگرش مذهبی با رضایت از زندگی و سلامت وبهزیستی رابطه مثبت دارد. - هالوگ(2010) ،در یک مطالعه پیگیری سه ساله ، یک گروه از زوجهای آلمانی را که در یک برنامه پیش از ازدواج مربوط به مهارتهای ارتباطی شرکت کرده بودند ،مورد بررسی قرار داد . در این مطالعه زوجها به مدت سه سال پس از اجرای برنامه ،تحت پیگیری قرار گرفتند.پس از سه سال زوجهای شرکت کننده در برنامه ها که ازدواج کرده بودند،در میزان رضایتمندی از رابطه زناشویی ، هیجان خواهی ،حل مساله و رفتارهای ارتباطی مثبت ،تفاوت های معنا داری را با گروه مقایسه نشان دادند. کرید و همکاران(2010). با بررسی رابطه بین بهزیستی روانی، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل به این نتیجه رسید که رضایت از زندگی زناشویی و شناخت روشهای مقابله از عوامل مؤثر در بهزیستی روانی می باشد.وهمچنین کول(2010) طی تحقیقات خود نشان داد که بین معنویت و بهزیستی و سلامت روان با رضایت و هدفمندی زندگی رابطه مستقیم وجود دارد. کوئنگ (2010) در بررسی رابطه سلامت روحی و جسمی افراد با زندگی مذهبی نشان داد افرادی که اعتقادات مذهبی بالاتری دارند، سازگاری بیشتری با موقعیت های استرس زا دارند.ساندرا و هوگای(2011)نیز در بررسی رابطه مذهب و رضایت از زندگی زنان آفریقایی به این نتیجه رسیدند که زنان با سطح تعصب مذهبی بالا رضایت از زندگی بیشتری دارند، و مذهب در کنار متغییرهای سن، درآمد وسطح تحصیلات در رضایت از زندگی زناشویی تأثیر مثبت دارد. همچنین فابریکاتور و همکاران(2011) در پژوهش های خود دریافتند، مذهب بر رضایت مندی بیشتر از زندگی تأثیر دارد. همچنین کسانی که نمره بالاتر در مذهب دریافت کردند نسبت به کسانی که نمره پایین تر دریافت کردند، عوامل تنش زای زندگی را بهتر و آسانتر کنترل می کنند. منابع فارسی: - اسپنس، اچ.سوزان.(2005).درمان اختلالات جنسی(دیدگاه شناختی-رفتاری)،ترجمه:ح، توزنده جانی و دیگران،(1383)، تهران،پیک فرهنگ، چاپ اول،ص66. - استریت، ادی.(1998). مشاوره و خانواده ( نظر و عمل در نگرش سیستمی )،مترجمان مصطفی تبریزی و علی علوی نیا،(1384)، تهران، انتشارات فراوان، چاپ هشتم،صص123-125. - اکبری،ابوالقاسم.(1387).مشکلات نوجوانی و جوانی، تهران،انتشارات رشد، چاپ چهارم،صص344-346. - الیری،ک . دانیل؛ هیمن، ریچاردای و جانگسما، آرتورای . ( 2009) . راهنمای گام به گام درمان مشکلات زناشویی ( طرح مدون زوج درمانی )،(1387)، مترجمان سید علی کیمیایی ، و زهرا باقریان نژاد، تهران : انتشارات رشد، چاپ ششم،صص246-253. - الیس، آلبرت ودیگران.(2007).زوج درمانی،ترجمه: ج، صالحی فدردی، امین یزدی(1385)، تهران، نشرمیثاق، چاپ سوم،ص131. - الیس،آلبرت؛هاری،رابرت.(2010).زندگی عاقلانه،ترجمه:مهرداد فیروز بخت ،(1388)،تهران،انتشارات رشد،صص96-109. - بارکر، فیلیپ.(2001). خانواده درمانی پایه، مترجمان محسن دهقانی و زهره دهقانی(1387)، تهران، انتشارات رشد، چاپ سوم، صص126-133. - بارون، رابرت؛ وهمکاران. (2006). روان شناسی اجتماعی، ترجمه: یوسف کریمی، (1389)، تهران، نشر روان، چاپ سوم، صص472-473. - برادبری،تراویس؛ گریوز،چین.(2012).هوش هیجانی، ترجمه: مهدی گنجی،(1390)، تهران،نشر ساوالان، چاپ دوازدهم،ص153. - برک،لورا . (2007).روانشناسی رشد از نوجوانی تا پایان زندگی، ترجمه:یحیی سید محمدی،(1393)، تهران، انتشارات شاهین، جلد دوم، چاپ بیست و ششم،صص148-151. - برنشتاین، فیلیپ اچ؛برنشتاین، مارسی تی. (2012). زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری – ارتباطی، مترجمان سید حسن پورعابدی نایینی و غلامرضا منشئی،(1389)، تهران،انتشارات رشد، چاپ دوازدهم، صص187-193. - برنشتاین، فیلیپ.اچ و برنشتاین، مارسی. تی. (2012). شناخت و درمان اختلاف های زناشویی ( زناشویی درمانی )،ترجمه:غلامرضا منشئ،(1390)، انتشارات غزال، چاپ دهم،تهران،صص123-1125. - بک،آ.(2004).عشق هرگز کافی نیست،ترجمه م، قراچه داغی،(1382)، تهران،نشرآسیم، چاپ اول،ص43. - بنی تمیم ،رباب .(1391).رابطه بین شادمانی ذهنی،سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد ، چاپ نشده،دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوسنگرد. - بهرامی احسان،هادی.(1378).بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه ابعاد جهتگیری مذهبی، مجله روان شناسی و علوم تربیتی،سال اول،شماره3،صص19-24. - بهرامی احسان،هادی و دیگران.(1384).رابطه بین ابعاد جهت گیری مذهبی، سلامت روانی و اختلال های روان شناختی،مجله روان شناسان ایرانی،سال دوم،شماره 5،صص34-48. - پروچاسکا،جیمزاُ؛نورکراس،جان سی.(2013).نظریه های روان درمانی،ترجمه هامایاک آوادیس یانس،(1391)،تهران،نشررشد،صص456-462. - پسندیده، عباس.(1389). کانون مهرورزی، تهران، انتشارات مرکز امور زنان و خانواده، چاپ اول، ص28. - تبریزی،مصطفی وهمکاران.(1385).فرهنگ توصیفی خانواده و خانواده درمانی،تهران، نشر فراروان،ص39. - جامپالسکی،جرالد.(2010).فکرت را عوض کن،زندگیت عوض می شود،ترجمه:فریبا مقدم،(1391)، تهران،چاپ میران، چاپ دوازدهم،ص105. - جان بزرگی،مسعود.(1386).بررسی جهت گیری مذهبی و سلامت روان،دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی،دوره31،شماره4،صص24-37. - جدیری، جعفر؛ رسول زاده طباطبایی، کاظم.(1386).بررسی رابطه رضامندی زناشویی با ثبات هیجانی، نشریه روان شناسی دین، شماره 11،صص14-29. - جدیری،جعفر.(1388).ساخت و اعتبار یابی مقیاس رضامندی زناشویی اسلامی،روان شناسی دین،سال دوم،ش8،صص41-70. - جمهری،فرهاد. احدی،حسن.(1393).روانشناسی رشد نوجوانی و بزرگسالی، قم،نشر آینده درخشان، چاپ ششم،ص180. - خمسه،اکرم .(1391).راهبردهای جدید در زوج درمانی، تهران، نشر ارجمند، چاپ دوم، ص76. - خیرا، شیو.(2008).شما هم می توانید موفق شوید، مترجم: سید داود حسینی نسب،(1387)، انتشارات ورای دانش، تهران، چاپ اول،ص70. - دهشیری،غلامرضا.(1382).هنجاریابی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه هوش هیجانی بار – آن بر روی دانشجویان دانشگاههای تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی عمومی، دانشگاه علامه طباطبایی. - راس،آلن .(2003) . هوش هیجانی در زندگی خانوادگی، ترجمه:حسن توزنده جانی و نسرین کمال پور،(1385)، مشهد، نشر مرندیز،ص46. - رایس، فیلیپ .(2001). رشد انسان از تولد تا مرگ، ترجمه: مهشید فروغان، (1388)، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ چهارم، صص535-536. - رزقی،علیرضا؛ آقایار، سیروس.(1389). تعارض و حل آن با رویکرد هوش هیجانی، اصفهان،نشر سپاهان، چاپ اول، ص57. - رستمی،حمیده؛ براتی، محمود .(1384).هوش هیجانی و سازگاری زناشویی در خانواده، تهران،نشر ارسباران،ص34. - رفیعی هنر،حمید؛جان بزرگی،مسعود.(1389).رابطه جهت گیری مذهبی و خودمهارگری،مجله روان شناسی و دین،شماره ا،پیاپی 42،صص19-31. - سارتوریوس، نورمن؛ وهمکاران .(2011). خانواده ها و اختلالات روانی از فشار تحمیل شده بر خانواده ها تا توانمند سازی آنها ، ترجمه: احمد برجعلی و همکاران،( 1390)، تهران،انتشارات ارجمند، چاپ اول،صص42-51. - ستیر، ویرجینیا.(2002). آدم سازی در روان شناسی خانواده، ترجمه: بهروزبیرشک،(1384)، ،تهران، انتشارات رشد، چاپ پنجم ص67. - سیلگمن، مارتین؛ روزنهان، دیوید.(2012). آسیب شناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی،(1390)، جلد اول، تهران، نشر ساوالان، چاپ سیزدهم، صص23-25. - شارف، ر، اس.(2004).نظریه هی روان درمانی و مشاوره، ترجمه م، فیروزبخت،(1383)، تهران،نشر رسا، چاپ دوم،ص168. - شاملو، سعید .(1391).بهداشت روانی، تهران، انتشارات رشد، چاپ بیست و دوم، ص55. - شرفی، محمدرضا.(1385). خانواده متعادل ( آناتومی خانواده تهران،انتشارات انجمن اولیا و مربیان،)، چاپ سوم،ص178. - شعاری نژاد، علی.(1383). روان شناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ پنجم، ص137. - شولتز،دوان پی؛ شولتز،سیدنی الن.(2013).نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران، نشر ویرایش، چاپ بیست و پنجم، صص9-12. - عسگری فر، حسین.(1380) . نقش بهداشت روان در زندگی زناشویی ازدواج طلاق، تهران،انتشارات گفت و گو، چاپ سوم، صص45-48. - فانینگ،پاتریک؛ وهمکاران . (2007).مهارتهای زناشویی، ترجمه محمد گذرآبادی،(1387)، تهران، انتشارات رسا، چاپ سوم، ص19. - فتحی آشتیانی،علی.(1392).آزمونهای روانشناختی: ارزشیابی شخصیت و سلامت روان، تهران، نشر بعثت، چاپ یازدهم، صص181-187. - فقیرپور،مقصود.(1380).مهارتهای اجتماعی و سازگاری زناشویی، رشت، ناشرسازمان بهزیستی گیلان، چاپ اول، ص2. - کلینکه، ک، ال.(2004)،مهارت های زندگی،ترجمه:ش، محمدخانی،(1383)،تهران:اسپند هنر،صص224-227. - گاتمن، جان مردخای. (2005). هفت اصل برای زندگی زناشویی کارآمد، مترجمان نسرین مصباح و دیگران،(1384)، تهران، انتشارات ایتا، چاپ سوم، صص121-123. - گلادینگ، س.(2004).خانواده درمانی،ترجمه:ف،بهاری وهمکاران،(1384)، تهران،نشرتزکیه، چاپ ششم، ص321. - گلادینگ،ساموئل.(2011).خانواده درمانی تاریخچه نظریه و کاربرد، ترجمه: عزیزالله اسمعیلی و محسن رسولی،(1392)، تهران، انتشارات تزکیه، چاپ اول، ص17. - گلاسر، ویلیام.(1952).ازدواج بدون شکست، ترجمه: نیکو خوش نیک و دیگران،(1384)، تهران، انتشارات محقق، چاپ اول، ص46. - گلدنبرگ، ا و گلدنبرگ..(2004). خانواده درمانی، ترجمه حمید رضا حسین شاهی براوتی،(1383)، تهران،انتشارات نشر روان،ص321. - گلدنبرگ،ایرونه؛گلدنبرک،هربرت.(2004).خانواده درمانی،ترجمه حمیدرضا حسین شاهی براواتی و همکاران،(1385)،تهران، نشر روان،صص256-269. - گلمن،دانیل.(2011).هوش هیجانی،ترجمه نسرین پارسا،(1393)، تهران، انتشارات رشد، چاپ هشتم. - گنجی، حمزه. (1385). روان شناسی تفاوت های فردی، ، تهران،انتشارات بعثت، چاپ هشتم ص65. - گود، نانسی.(2003). زندگی با همسر کج مدار : راهنمای سازگاری زناشویی برای زنان، مترجم فروزنده داورپناه،(1384)، تهران، انتشارات جوانه رشد، چاپ پنجم،ص134. - گیتونی، منصف.(1939). هویت و هوش هیجانی،ترجمه: پریچهر به کیش،(1389)، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ دوم،ص53. -لانیون،ریچارد؛گوداشتاین،لئونارد.(2002).ارزیابی شخصیت،ترجمه سیامک نقش بندی و همکاران ، (1382)، تهران ،نشر روان،ص321. - ماهیار، آذر.(1385).ازدواج حل مشکلات زناشویی، تهران، نشر قطره، چاپ سوم،صص12-14. - مک کی،متیو.(2006).مهارتهای زندگی زناشویی، ترجمه:شهرام محمدخانی، قدرت عابدی،(1393)، تهران، انتشارات ورای دانش، چاپ چهارم،ص82-91. - موسوی، اشرف السادات.(1387).خانواده درمانی کاربردی با رویکرد سیستمی، تهران، نشر رشد، چاپ اول، ص 101-131. - موسوی اصل، سید مهدی؛ آذربایجانی،مسعود.(1390).روانشناسی دین، قم،نشرسبحان، چاپ سوم. - مهانیان، مهری؛ و همکاران.(1385).بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی. مجله روانشناسی، دوره 10، شماره 320، سال 1385،صص18-32. - مینو چین،سالوادور.(1980).فنون خانواده درمانی،ترجمه فرشاد بهاری و فرح سیا،(1381)،تهران،انتشارات رشد،صص260-262. - مینو چین،سالوادور.(1980).خانواده و خانواده درمانی،ترجمه باقر ثنایی،(1392)، تهران،نشر امیر کبیر چاپ نهم،صص241-243. - نظری، علی محمد.(1392). مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی، تهران انتشارات علم، چاپ بیست هشتم. - یکولز، مایکل؛ نیکولز، ریچارد.(2009). خانواده درمانی، ترجمه محسن دهقانی و همکاران، (1387)، تهران، نشر دانژه، صص86-94. - هاید، ژانت.(2002). روان شناسی زنان،مترجم بهزاد رحمتی،(1380)، تهران، انتشارات نوربخش، چاپ سوم،ص64. - هومن،حیدرعلی.(1384).تحلیل داده های چندمتغیری در پژوهش رفتاری، تهران، نشر پیک فرهنگ، صص23-37. - هیل، ناپلئون.(2006).با آرامش ذهن به ثروت برسید، ترجمه: مهدی قراچه داغی،(1385)، تهران، انتشارات غزلباران، چاپ اول،ص64 . منابع انگلیسی Bradbery, T.N. Fincham, F.D. Beach, S.R, (2000), Research on the nature and determinants of marital satisfaction:A decade in review. Journal of Marriage and Family, v62, p. 967. Bjarnason T, Parents, "Religion, and Perceived Social Coherence: A Dorkheimian Framework of Adolescent Anomie", Journal for the Scientific Study of Religion, V.37, 1998. Ellison. C. G, Contemporary African American religion. what have we learned from NSBA? Department of Sociology  336 Burdine Hall, University of Texas at Austin Texas, 1991. - Donnellan, M. et al. , "The Big Five and enduring marriages" , Journal of research in . personalty, v38, p. 481-504. Goleman, Daniel, Emotional Intelligence, why it than EQ? London, Bloomsbury publishing1996 Irvine, M. M. C, The Relationship Between Religiosity and The Family Dynamics of The Circumplex Model of Marital and Family System, California school of professional psychology, Aliant international university, 2008. Lewis, Michael, jeanet, M, Haviland, jones, Handbookof Emotion, London, GiLford Preesnewyork, 2000. Mahoney, A. Others, (1999), Marriage and the spiritual realm: The role of proximal and distal religious constructs in marital functioning. Journal of Family Psychology, V 13(3), p. 332. Mcnulty, K. Others, (2004), Perceived Uncertainty, Spiritual Well-Being, and Psychosocial Adaptation in Individuals With Multiple Sclerosis. Rehabilitation Psychology, V 49(2), p. 91- 99. Mayer.j, carus.D, D, sallovey.P, Selecting a Mesure of Emotional Intelligence, Hand book of emotionalintelligence, Newyork, Jossey- Bass, 2004. Mullins, L.C., et al, (2001), Marital adjustment and religiosity: A comparison of those under age 65 with those age and older. Journal of Social Science Research, v 2, issue 1, p. 68. -Myers S, Religious Homogamy and Marital Quality: Historical and Generational Patterns Journal of Marriage and Family, Volume 68, 2006. - Myers S, Religious Homogamy and Marital Quality: Historical and Generational Patterns Journal of Marriage and Family, Volume 68, 2006. Odell, M, (1998), Congruence desire for change and adjustment during the first year of marriage. Marriage Fam: Rev, v 27, p. 93. - Schute, N, & Malouff, j, "Emotional intelligence, and interpersonal relation", The Journal of Soci Sychology. N20, P. 443, 2001. - Sherkat, D.E, (2004), Religious intermarriage in the United States: trends, patterns, and predictors. Rehabilitation Psychology, V 33(4), p. 606- 625. Smith, C.Kim.P, Family Religious Involvement and the Quality of Family, Relationships for Early Adolescents. Chapel Hill, NC: National Study of Youth and Religion, 2003. Sherkat, D.E, (2004), Religious intermarriage in the United States: trends, patterns, and predictors. Rehabilitation Psychology, V 33(4), p. 606- 625.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید