صفحه محصول - گروه درمانی در روانشناسی

گروه درمانی در روانشناسی (docx) 44 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 44 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

INCLUDEPICTURE "http://www.blogfa.com/photo/m/mahshahrhrst.jpg" \* MERGEFORMATINET INCLUDEPICTURE "http://www.blogfa.com/photo/m/mahshahrhrst.jpg" \* MERGEFORMATINET دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات گرایش: مشاوره و راهنمایی موضوع: نگارش: ساناز سیدعلوی سپاسگزاری صمیما نه ترین سپاس ها و ژرف ترین واژه های تشکر را تقدیم می کنم به : استاد بزرگوار جناب آقاي ابراهیم نامني که با صبر و شکیبایی ، زحمت راهنمایی این رساله را بر عهده گرفتند و موفقیت های خود را مرهون حمایت های دلسوزانه و زحمات بی دریغ ايشان می دانم. تقدیم به فرشتگانی که لحظات ناب باور بودن_ لذت و غروردانستن جسارت خواستن عظمت رسیدن وتمام تجربه های یکتاوزیبای زندگیم مدیون حضور آنهاست. تقدیم به خانواده عزیزم فهرست مطالب عنوان شماره صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u فهرست مطالب PAGEREF _Toc30230635 \h ح‌ عنوان شماره صفحه PAGEREF _Toc30230636 \h ح‌ تعریف مفهومی: PAGEREF _Toc30230637 \h 1 تاریخچه گروه درمانی PAGEREF _Toc30230638 \h 2 تعریف گروه درمانی PAGEREF _Toc30230639 \h 5 گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر PAGEREF _Toc30230640 \h 7 مدل گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر PAGEREF _Toc30230641 \h 10 مدل گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر پیمودن پنج مرحله دلالت دارد: PAGEREF _Toc30230642 \h 10 1- مرحله پیش از تفکر PAGEREF _Toc30230643 \h 10 2- مرحله تفکر PAGEREF _Toc30230644 \h 11 3- مرحله آمادگی- عزم: PAGEREF _Toc30230645 \h 12 4- مرحله عمل: PAGEREF _Toc30230646 \h 13 5- مرحله نگهداری (ماندگاری): PAGEREF _Toc30230647 \h 13 بازنگری پژوهش ها PAGEREF _Toc30230648 \h 15 الف) پژوهشهاي انجام شده در داخل كشور PAGEREF _Toc30230649 \h 15 ب) پژوهش های انجام شده در خارج از کشور PAGEREF _Toc30230650 \h 22 منابع PAGEREF _Toc30230651 \h 28 تعریف مفهومی: گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر استراتژی های درمانی مدل تغییر بر اساس مدل فرانظری و بر تغییر رفتار مبتنی است. این مدل یک چهارچوب یکپارچه برای درک، اندازه گیری و مداخله رفتار فراهم می آورد. در این مدل تغییر به عنوان پیشرفت در خلال یک توالی 5 مرحله ای در نظر گرفته می شود. از مدل پیش تامل اولیه که مراجع درباره تغییر فکر نمی کند تا مرحله تامل، آمادگی، عمل و پنجمین مرحله یعنی نگهداری که مراجع در این مرحله تغییر دراز مدت خود را حفظ می کند (ماردن، کروچ و دیکمنته،2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی، 1392). تعریف عملیاتی: گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغیییر در این پژوهش، منظور از گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر جلسات درمانی خواهد بود که بر اساس راهنمای عملی گروه درمانی ماردن، کروچ و دیکمنته،2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی، 1392 طی 15 جلسه 60 دقیقه ایی بر روی گروه آزمایش ارائه خواهد شد. تاریخچه گروه درمانی در آغاز قرن بیستم، بیماری سل یک بیماری اپیدمیک بود. جوزف پرات انترن بیمارستان ایالتی بوستون در پی پاسخ به این سوال که آیا بیماران وقتی فرصت ارتباط و تبادل نظرات برآیند آیا می توانند تسکینی برای آلام خودشان فراهم سازند. در نتیجه او در بخش بیماران، کلاس های کنترل فکر راه انداخت. در این کلاس ها با مشارکت بیماران گام های چگونگی مقابله با بیماری را آموزش داد و خیلی زود تحت تاثیر قدرت مولفه های تعاملی گروه قرار گرفت. پرات پیشگام و پیش بینی کننده بسیاری از مولفه های است که در رویکردهای معاصر گروه درمانی دیده می شود. پرات از درمان گروهی برای بسیاری از جمعیت های بیمار استفاده کرد از جمله سرطان پستان، سندرم مثانه تحریک پذیر، مشکلات قلبی، لوپوس و غیره. او اولین نمونه از گروه درمانی متجانس یعنی افرادی که به واسطه مشکل واحدی دور هم جمع می شوند، راه انداخت (زینت،1391). در دهه اول قرن بیست ال کودی مارش چارچوب درمان گروهی را برای جمعیت های روانپزشکی به کاربرد برد. رویکرد وی، چند بعدی بود و در آن از سخنرانی، هنر، موسیقی و رقص بهره می جست. مارش متوجه شد در گروه درمانی فرآیند هایی چون رفتارهای نوع دوستانه، یافتن پایه مشترک در افکار و احساسات گروه، تجربه پذیرش و لذت شکل می گیرد که همگی تسکین دهنده رنج اعضا می باشد. جمله مشهور «گروه افراد را بیمارکرده و گروه آن ها را درمان خواهد کرد»، از اوست (ساراسون و ساراسون،1990، ترجمه نجاریان، اصغری مقدم و دهقانی،1387). در دهه بعدی یعنی از 1919 به بعد ادوار لازل از رویکرد گروهی به منظور درمان افراد اسکیزوفرنیک و دو قطبی در بیمارستان الیزابت شهر واشنگتن استفاده کرد. او از مفاهیم روانکاوانه در درمان بهره می جست و معتقد بود اگر بیماران دریابند که علایمشان فهم پذیر است آن نشانه ها احتمالاً فروکاهش یافت (ملکی،1391). مک دوگال روانشناس امریکایی، در دهه سوم قرن 20 به حیات ذهنی جمعی علاقمندی نشان داد و معتقد بود در گروه های بزرگ، عملکرد اعضا به سطوح بدوی تر نزول می کند، اما او میان گروه های سازمان یافته و بدون سازمان تمایز قائل بود. گروه های سازمان یافته ظرفیت برای کار دارند و مانند گروه های سازمان نایافته تحت سلطه حیات تکانه ای خودشان قرار نمی گیرند . این تمایز مورد قبول و نظرورزی متفکران بعدی قرار گرفت و این سوال دنبال می شد که آیا حیات گروهی، خطرناک است یا نوید بخش. تعیین و تعریف فروید از نقش همانند سازی و همدلی درباره ایجاد تغییر، در دیدگاه گروه درمانی، بسیار تاثیر گذار بود (هافتن، کرک، سالکووسکیس و کلارک،2007، ترجمه قاسم زاده،1392). تریگنت بارو برای نخستین بار گروه های تجربه ای را با دانشجویان، بیماران و همکاران به راه انداخت. بنا به عقیده او در گروه درمانی فرآیندی به راه می افتد. که به واسطه آن اعضا از تصاویر و ماسک های روزمره خود آزاد می شوند. بارو نخستین نظریه پردازی است که از اصطلاح «گروه به مثابه یک کل» استفاده کرد. یعنی نخستین شخصی است که پدیدارهای گروهی فراسوی رفتارها و واکنش های هرعضو خاص را تشخیص داد (ملکی،1391). در دوره گسترش پس از جنگ، گروه درمانی رشد و گسترش یافت افرادی که در این حوزه نقش داشتند عبارتنداز: بیون نظریه پرداز بریتانیایی که زندگی ناهشیار گروه را از ورای لنز نظریه ارتباط موضوعی. ملانی کلاین مورد بررسی قرار داد. فرضیه پایه مبنی بر این است که الگو یا فرهنگ های گروه. به مثابه یک کل بر نیازهای ناهشیارشان استوار است. بیون معتقد بود که درمانگر باید از لحاظ تفسیری نه به افراد بلکه به پویایی های گروه به مثابه یک کل توجه کند. لوین یک فرانظریه از زندگی گروهی ارائه داد. سایر نظریه پردازان اشاره کرده بودند که کل حیات گروهی، حاصل تجمع مشارکت کنندگان خاص است. موضع لوین این بود که گروه، ویژگی هایی را حائز است که فراتر از ویژگی های هر فرد است. اصطلاح پویایی های گروهی را لوین اولین بار به کار برد. نهضت بهداشت روانی جامعه نگر در دهه 60 میلادی بر استفاده وسیعتر گروه درمانی اثر گذاشت. در دهه 60، پانصد مرکز بهداشت روانی شکل گرفت که به ارائه خدمات بهداشتی می پرداختند. مدل های درمان های کوتاه مدت در دهه 80 و 90 میلادی شکل گرفتند. عمومیت مداخلات شناختی- رفتاری افزایش یافت. روند دیگر که شکل گرفت این بود که درمانگران مسئولیت یافتند تا مفید بودن خدمات درمانی شان را نشان دهند. در نتیجه شیوه های ارزیابی مداخلات درمانی دقیق تر شد. در دهه های 80 و 90، دیگر کسی نمی پرسید آیا گروه درمانی موثر است بلکه می پرسیدند آیا رویکرد x در مورد این مشکل در این چارچوب زمانی و در این موقعیت، موثر است. رویکردهای شناختی– رفتاری، در اکثر تحقیقات اعتبار وسیعتری نسبت به رویکردهای بین فردی نشان دادند. اقتباس و تاثیر پذیری دیدگاه ها از هم بیشتر شد. آموزش و تربیت، تمرکز بیشتر یافت و تاکید بر آموزش مستمر صورت گرفت به وجود حقوقی و اخلاق حرفه ای نیز توجه بیشتر شد. مداخله در بحران به شکل گروهی نیز شکل گرفت (هافتن، کرک، سالکووسکیس و کلارک،2007، ترجمه قاسم زاده،1392). تعریف گروه درمانی گروه درمانی یک شیوه درمانی است که گروه کوچکی از اعضا و یک یا چند درمانگر دارای تخصص در گروه درمانی شامل می شود. گروه درمانی به منظور ارتقای رشد روانی و کاهش مشکلات روانی صورت می گیرد. این اهداف از طریق اکتشاف شناختی و عاطفی تعاملات میان اعضا و بین اعضا و درمانگر حاصل می شود. سه مولفه در این تعریف حاضر است: 1- گروه درمانی به منظور ارتقای رشد روانی و تسکین مشکلات روانشناختی طراحی می شود. این وجه گروه درمانی را از گروه خودیاری و گروه حمایتی تمایز می دهد. گروه درمانی به دنبال تغییر روانشناختی است در حالیکه گروه های خود یاری و حمایتی هدف محدودتر یاری رساندن به اعضا جهت مقابله با مشکلات بلافصل شان را دنبال می کند. البته همه گروه ها در کاهش دادن رنج شریکند. 2- هدف فوق از طریق کاوش های شناختی و عاطفی تعاملات میان اعضا و میان اعضا و درمانگر صورت می گیرد. سخنرانی یک روانشناس درباره مشکلی و بعد اظهار نظر اعضا ممکن است درمانگرانه باشد اما گروه درمانی نیست. در گروه درمانی اعضا با هم و با درمانگر تعامل برقرار می کنند یا از این فرصت برخوردارند و این تعامل کانون مطالعه قرار می گیرد. 3- گروه درمانگر باید یک متخصص بهداشت روانی و ماهر در مداخله درمانی گروهی و فردی باشد. گرچه این درمان آثار مثبت به دنبال می آورد و موثر است اما مانند سایر ابزارهای قوی می تواند پیامدهای منفی روی برخی مشارکت کنندگان بگذارد. در یک مطالعه که روی درمانگران مبتدی انجام گرفت، اثرات نامطلوب 10 درصد گزارش شده است. آشنایی عمیق با سایکو پاتولوژی و اثرات آن در گروه و آشنایی با شیوه مداخله مناسب، مورد نیاز است (بک،2006، ترجمه محمدی، کهن و جوشقانی،1391). گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر انواع مختلفی از روش های گروه درمانی در کار با مراجعین سوء مصرف کننده مواد وجود دارد. در تحقیقات متعدد گروه درمانی فرانظریه ای رویکرد درمانی موثری گزارش شده است. از میان رویکردهای مختلف در گروه درمانی این رویکرد به این دلیل است که توانایی بیشتری از سایر رویکردها، برای پاسخ به دغدغه ها و سوالات موجود در ذهن افراد داد و روش های آن با اصول بازپروری های موفق، برای معتادان قابل معالجه است، روشی موثرگزارش شده است (وزیریان، 1390). در این رویکرد درمانی افراد می تواند مسئول اعمال خود باشد، هدف معالجه باید مبتنی بر بازسازی عمیق شخصیتی باشد همان طور که از نام این نظریه پیداست، جامعیت بیشتری از سایر رویکردها دارد و عصاره ای از رویکردهای مختلف را چون رویکرد رفتاری- شناختی، رویکرد سیستمی، رویکرد روان پویایی، رویکرد وظیفه مدار در طی جلسات مختلف اعمال می کند. بازگشت مجدد به اجتماع پایان مرحله درمان است، اما فرد هنوز به طور کامل برای مشارکت فعال در جامعه آمادگی ندارد. برای این منظور باید تعلیمات و آموزش هایی را دریافت کند (ولیسر و همکاران، 2008). تحقیقات نشان داده که اکثر سوءمصرف کنند گان مواد به صورت داوطلبانه وارد جریان درمان نمی شوند. اما زمانی که مراجعین انگیزه بالایی برای ترک اعتیاد داشته اند، به احتمال قوی تر درمان ها اثر گذاری بیشتری خواهند داشت. گرچه بهبود لزوما به داوطلب بودن مراجعین بستگی ندارد و برخی مطالعات نشان می دهند که نرخ بهبودی افرادی که به اجبار وارد فرآیند درمان شده اند، تقریبا  به اندازه کسانی است که داوطلبانه وارد فرآیند درمان شده اند. اما بسیاری را عقیده بر آن است که تا زمانی که فرد خود در این راه مصمم نباشد، و به این نتیجه نرسد که باید درمان شود، بهبودی رخ نخواهد داد و چنانچه آگاهی و خواست خود فرد در روند درمان مورد توجه قرار نگیرد، گاه حتی این فرآیند آسیب زا نیز خواهد بود. در جریان استفاده از رویکرد فرانظریه ای آمادگی مراجعان برای تغییر سنجیده شده و با توجه به وضعیت و درجه آمادگی مراجع، انگیزش او توسط مجموعه ای از فنون در جهت ترک اعتیاد تغییر می یابد (باتلر، 2007). یک جنبه شایان توجه مراحل تغییر شناسایی این موضوع است که انگیزش مراجع را می توان تحت تاثیر قرار داد. قبل از این، انگیزش به عنوان خصوصیتی تلقی می شد که قابل تغییر نیست. چنانچه مراجعی بدون انگیزه تصور می شد، امید کمی به موفقیت در درمان او وجود داشت و مراجعینی که آمادگی کافی برای تغییر نداشتند، برای درمان مناسب تشخیص داده نمی شدند. فردی که مواد مخدر را ترک می کند، پس از ترک به علل مختلفی گاهی اشتیاق به مصرف مواد مخدر را تجربه می کند که این عامل در بیشتر مواقع موجب عدم مقاومت و بازگشت او به سوی مواد می گردد. بنابراین آموزش چگونگی مقاومت در مقابل مصرف مواد برای این افراد بسیار حائز اهمیت است (مرادی و همکاران، 1388). در موقعیتی که فرد اقدام به ترک کرده است، این امکان وجود دارد که از طریق دوستان قدیمی در موقعیت فشارزایی برای مصرف مجدد قرار گیرد، این مسئله زمانی که فرد از نظر ابراز وجود دچار مشکل باشد و یا نگرش مثبتی نسبت به مواد داشته باشد، تاثیرات بارزتری بر جا می گذارد. تا معتادی خود دلیل محکمی برای مصرف نکردن نداشته باشد، عملا هر گونه درمانی به ویژه درمان پزشکی صرف بی نتیجه است و در واقع کمک به معتاد برای بازگشت به زندگی سالم و اتخاذ شیوه های رفتاری متناسب با هنجارهای جامعه و پذیرش ارزش های آن قبل از هر اقدام دیگری، از اهمیت زیادی برخوردار است و تا زمانی که سوء مصرف کننده مواد قادر نشود زندگی همراه با مصرف مواد مخدر را با زندگی بدونه مصرف آن به خوبی مقایسه کند و به ویژه آثار این دو شیوه زندگی را در آینده تحلیل نماید، بازگیری، توانبخشی و پیگیری، ثمربخش نخواهد بود. رویکرد فرانظریه ای، مراجعان را دارای استعداد بالقوه ذاتی برای تغییر دانسته و آن ها را  مسئول تغییر خودشان می داند و طی جلساتی درصدد ایجاد انگیزه برای سوء مصرف کنندگان است (مک گویر، 2010). افرادی که به مشکلات سوءمصرف مواد دچارند، به جهت سال های متمادی مصرف مواد،  غالبا با تصویرهایی مخدوشی از خود و جهان به درمان روی می آورند. سال ها مصرف مواد همچنان با نقصان در مهارت های اجتماعی همراه بوده است.آنها غالبا روابط سالم و احتمالی خود را به علت گرفتار بودنشان به مواد، از دست داده اند و بنابراین در جریان کار گروهی نیازمند ایجاد و تنظیم رفتارهایی هستند که یا جدیدند و یا آن که مدت هاست که آنها را فراموش کرده اند. رویکرد فرانظریه ای بر کارگیری واکنش های مقابله ای، به منظور افزایش کارآمدی فردی، تقویت مثبت و احساس شدید خودکنترلی در فرد تاکید می نماید. وجود این مهارت ها و احساسات مثبت شدت احتمال آغاز به مصرف مجدد مواد و در نتیجه احتمال بازگشت به حالت اولیه را کاهش می دهند و ابزار لازم برای مقابله با شرایط خطر آفرین و وسوسه برانگیز را نیز در اختیار فرد قرار می دهند (مهریار و جزایری، 1388). مدل گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر مدل گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر پیمودن پنج مرحله دلالت دارد: 1- مرحله پیش از تفکر این مرحله مرحله ای است که هنوز فرد معتاد تصمیم نگرفته است، برای تغییر رفتار خود اقدام کند و در این مرحله غالبا فرد قادر به دیدن مشکلی که دارد، نیست. اغلب کسانی که در این مرحله قرار دارند هنوز رفتار خود را مشکل ساز نمی دانند و معمولا آن را مطلوب هم می دانند، بنابراین انگیزش کمی برای تغییر آن دارند. با این حال اطرافیان نظیر خانواده، کارفرما، دوستانی که ناظر بر رفتار او هستند، رفتارهای او را مشکل ساز می دانند. این مرحله فقط به انکار اعتیاد و مقاومت در قبول آن ختم نمی شود. بعضی از کسانی که در این مرحله قرار می گیرند اصلا هیچ اطلاعی از خطرات ناشی از رفتار نادرستشان ندارند. گاهی فکر می کنند که اقدام برای اصلاح رفتارشان دیر شده است، یا برخی از آنها مشکلشان را توجیه کرده و مثلا می گویند «مگر آدم چند بار زندگی می کند، چرا باید رنج و درد را تحمل کند (وینستین، روتمان و سوتون، 2010). بهترین اقدام در این مرحله، فعال سازی برنامه های کاهش تقاضا با هدف آگاه سازی معتادان از خطرات ناشی از رفتار پرخطر آن ها می باشد. به واقع تشخیص از منظر این رویکرد، دیدگاه فرد معتاد درباره تغییر و توجه به دلایل وی برای نداشتن قصد تغییر، مهمتر از جستجوی علل به وجود آمدن این شرایط است (ماردن، کروچ و دیکمنته،2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی،1392). 2- مرحله تفکر زمانی که فرد متوجه نیاز و ارزش تغییر شرایطی که در آن قرار دارد، می شود  وارد مرحله تفکر خواهد شد. این مرحله با تردید و دودلی نسبت به ترک یک الگوی رفتاری (مثلا مصرف مواد) و حرکت به سمت الگوی رفتاری جدید همراه است. در این مرحله ارزیابی از مزایا و مضرات، منافع و معایب الگوی رفتاری فعلی و همچنین الگوی رفتاری جدید صورت می گیرد. در این مرحله افراد مایل به تغییر خود هستند اما هنوز خود را متعهد و ملزم به این کار نمی بینند. فردی که در این مرحله است احتمالا درباره راه های درمان پرس و جو می کند، اما تصمیم به عملی کردن آن ها ندارد. یا به هر نحوی سعی می کند برای حضور نیافتن در جلسات درمانی، دلیل تراشی کند. می گویند که «الان وقت خوبی برای شروع درمان نیست. کار درمانگر در این مرحله آن است که اطلاعاتی متناسب با شرایطی که معتاد در آن قرار دارد به او بدهد. مزایای درمان و یا تغییر رفتار را مطرح کند. در این مرحله نباید معتاد را از عواقب رفتارهایش بترسانیم. مثلا نگوییم «که با این کار، به قلب یا ریه ات آسیب می رسانی، یا عاقبت سرو کارت به زندان می افتد». در این مرحله باید از ترفندهای هول انگیز خودداری نمود، چرا که خودکارآمدی فرد را به شدت پایین می آورد. تصمیم به تغییر نشان دهنده خروج از مرحله تامل و ورود به  مرحله عزم یا آمادگی است (کاردان، 1393). 3- مرحله آمادگی- عزم: در این مرحله معتاد تصمیم می گیرد در آینده ای نزدیک رفتار اعتیادی خود را اصلاح کند. معمولا فرد برای مدت کوتاهی در این مرحله می ماند. البته باید دقت کرد که فرد لزوما به مرحله بعد نخواهد رفت. باید فرد را در این مرحله تشویق کرد که برنامه واقع بینانه برای ورود به مرحله عمل تدارک ببیند. تکالیف لازم برای افراد در مرحله آمادگی عبارت از بسیج جرات و تلقین لیاقت و شایستگی برای انجام تغییر است (ماردن، کروچ و دیکمنته،2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی، 1392). 4- مرحله عمل: توقف الگوی قدیمی رفتار و شروع رفتار جدید، حاکی از آن است که فرد در مرحله تغییر است. اقدام، مرحله رفتاری آغازین، در مسیر ایجاد الگوی رفتاری جدیدی است. رفتار جدید باید در طی زمان حفظ شود تا عادت جدیدی پا بگیرد. الگوی قدیمی اصولا جذابیت خود را حفظ می کند و بازگشت به آن اغلب آسانتر از حفظ رفتار جدید است. جا افتادن الگوی جدید رفتار، زمان بسیار زیادی را می طلبد. 3 تا 6 ماه معمولا چارچوب زمانی است که برای تداوم مرحله اقدام در نظر گرفته می شود. این مرحله بسیار حساس است. همه افراد و اغلب خود متخصصان به غلط، اقدام معتاد برای تغییر رفتارش را با خود تغییر اشتباه می گیرند. در واقع می توان کسانی را که توانسته اند بین 3 تا 6 ماه رفتار اعتیادی خود را کنترل کنند، در زمره معتادانی دانست که مرحله اقدام را شروع کرده اند. پس از 6 ماه ترک می توان گفت که آنان به مرحله بعد یعنی ماندن در ترک نایل آمده اند (ذاکری، 1393). 5- مرحله نگهداری (ماندگاری): برای اینکه رفتار جدید به عادت تبدیل شود باید با سبک زندگی فرد درآمیزد. این وظیفه ی مرحله ابقا است. در خلال این مرحله، الگوی رفتاری جدید خودکار می شود و تفکر یا تلاش اندکی برای حفظ آن لازم است. به هر حال در طی این مرحله هنوز هم خطر همیشه حاضر و امکان بازگشت به الگوی رفتاری قدیمی وجود دارد. وظیفه کسی که در مرحله ابقا است این است که تغییر رفتار را حفظ کند و با بافت کلی زندگی طوری آن را در آمیزد که طبیعی، مانوس و یکپارچه شود. پروچاسکا و دی کلمنته (1992) استمرار ترک را مرحله ای ایستایی نمی دانند، بلکه آن را تلاش مستمر برای تغییر رفتار می نامند. با گذشت زمان خطر بازگشت به اعتیاد کمتر و کمتر می شود، اما کاملا از بین نمی رود. بنابراین باید درمانگر در فکر تهیه طرحی برای پیشگیری از بازگشت به اعتیاد باشد. بسیاری از محققان و صاحبنظران عقیده دارند که عود مدت ها پیش از اینکه فرد دوباره شروع به مصرف مواد کند، آغاز می شود، و در نتیجه عود را یک فرآیند می دانند (ماردن، کروچ و دیکمنته،2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی، 1392). این فرآیند از این قرار است، در ابتدا شخص در موقعیت پرخطری قرار می گیرد، این موقعیت او را در ارتباط تنگاتنگ با مصرف مواد قرار می دهد. در نتیجه فرد هوس و میل به مصرف را به شیوه های مساله ساز تجربه می کند. در عین این که هیچگونه پاسخ مقابله ای برای این موقعیت رواج نیافته است. یعنی شخص هنوز طرح و برنامه ای را برای مقابله با این موقعیت تهیه نکرده است. فرد ممکن است قادر باشد این موقعیت را چند بار اول اداره کند اما فکر مصرف مواد از فکرش خارج نمی شود. بنابرای شخص مواد را مصرف می کند. عود اعتیاد باعث کاهش احساس خودکارآمدی و عزت نفس وی شده و در نتیجه موجب خواهد شد که فرد خویشتن داری را نقض کند و گاه بدون احساس شرم و ناراحتی، مصرف دوباره مواد را، حتی بیش از گذشته، از سر می گیرد (کاردان، 1393). بازنگری پژوهش ها الف) پژوهشهاي انجام شده در داخل كشور صالح پور، غلامی و مرادی (1393) به بررسي رابطه استرس وسوسه مصرف مواد با انعطاف پذیری کنشی در بین معتادین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد پرداختند. تحقیق بر روی یک نمونه 150 نفری از معتادین مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که بین استرس و وسوسه مصرف با انعطاف پذیری کنشی رابطه غیرمستقیم و چندگانه ایی وجود دارد و استرس بصورت منفی بهترین پیش بین انعطاف پذیری کنشی در بین سوء مصرف کنندگان بود. نادی (1392) در طی پژوهشی بر روی معتادین و افراد سالم به مقایسه سطح استرس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی پرداخت و بیان نمود که بین سطح استرس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی معتادین با افراد سالم تفاوت وجود دارد و معتادین سطح استرس ادراک شده بالاتری و انعطاف پذیری کنشی کمتری نسبت به افراد سالم دارند. ذلکی (1392) به اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر در پیشگیری از عود و وسوسه در معتادان به مواد مخدر پرداخت. یافته ها های حاصل از پژوهش نشان داد که رویکرد گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر پس از 12 جلسه بر روی گروه آزمایش، حاکی از تفاوت بین پیشگیری از عود و وسوسه در معتادین گروه آزمایش و کنترل است و گروه آزمایش وسوسه کمتری در سوء مصرف را نشان می دهند. حیدری (1392) در پژوهشی بر روی افراد مبتلا به سوءمصرف مواد به بررسی پیش بینی نشخوار ذهنی بر باورهای فراشناختی پرداختند. نتایج نشان داد که باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی با نشخوار ذهنی رابطه مثبتی دارند و قادر به پیش بینی نشخوار ذهنی افراد مبتلا به سوءمصرف مواد هست. رسولی (1392) در پژوهشی به رابطه باورهای فراشناخت با وسوسه مصرف مواد و احساس گناه افراد مبتلا به سوءمصرف مواد در یک نمونه 150 نفری پرداخت. نتایج نشان داد که باورهای فراشناخت با وسوسه مصرف مواد و احساس گناه رابطه مثبتی دارد. مولفه های باورهای فراشناختی غیر قابل کنترل بودن و نشخوار ذهنی می توانند احساس گناه و وسوسه را پیش بینی نماید و نشخوار ذهنی بهترین پیش بین احساس گناه و وسوسه افراد مبتلا به سوءمصر مواد بود. مرادی و همکاران (1392) در پژوهشی دیگر با عنوان تاثیر گروه درمانی مراحل تغییر انگیزش بر میزان استرس، اضطراب و احساس گناه افراد وابسته به مواد، نشان داد که گروه درمانی تغییر انگیزش پس از اجرای 12 جلسه بر روی گروه آزمایش سبب کاهش میزان استرس، اضطراب و احساس گناه افراد وابسته به مواد می گردد و رویکرد درمانی مراحل تغییر رویکرد درمانی اثربخشی است. سعیدی (1391) در طی پژوهشی بر روی معتادین بیان نمود که بین انعطاف پذیری کنشی معتادین با افراد عادی تفاوت وجود دارد و معتادین انعطاف پذیری کنشی پایین تر نسبت به افراد عادی دارند. خلف بیگی (1391) به گروه درمانی بر ادراک استرس و اضطراب افراد مبتلا به سوءمصرف مواد را در یک نمونه 30 نفری مورد بررسی قرار داد که نتایج این بررسی نشان داد، گروه درمانی باعث کاهش ادراک استرس و اضطراب افراد مبتلا به سوءمصرف مواد می گردد. سجادی (1391) در پژوهشی به بررسی رابطه باورهای فراشناختی با تحریفات شناختی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد پرداخت. نتايج تحليل داده‌ها نشان داد كه بين باورهای فراشناختی با تحریف های شناختی همه یا هیچ، تعمیم اغراق آمیز، فیلتر ذهنی، بی توجهی به امر مثبت، نتیجه گیری شتاب زده، استدلال احساسی، درشت بینی و ریز بینی، تحریف باید و بهتر، بر چسب زدن و شخصی سازی رابطه معناداری وجود دارد. ریاضی (1391) در پژوهشی بر روی 30 نفر به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر تاب آوری و استرس بیماران وابسته به مواد افیونی پرداخت و نتایج نشان داد که، درمان مبتنی بر مراحل تغییر پس از 12 جلسه فشرده بروی افراد گروه آزمایش سبب کاهش استرس و افزایش تاب آوری بیماران وابسته به مواد افیونی شد و در نتیجه می توان گفت درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر افزایش تاب آوری و کاهش میزان استرس بیماران وابسته به مواد افیونی اثربخش است. حسنی (1391) در پژوهشی به رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد در یک نمونه 200 نفری پرداخت و نتایج تحقیق نشان داد که بین باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی مصرف مواد با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود دارد و باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی میزان پایین سلامت روان را پیش بینی می کنند. ابراهیمی، زنجانی و بختیاری (1390) در پژوهشی دیگر به اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر باورهای غیرمنطقی و اضطراب در یک نمونه 30 نفری از مبتلایان به وابستگی به مواد پرداختند و نشان دادند که درمان مبتنی بر مراحل تغییر در گروه آزمایش پس از اجرای 14 جلسه سبب کاهش باورهای غیرمنطقی و اضطراب در افراد وابسته به مواد افیونی می گردد و بر بهبود مشکلات اضطرابی این افراد اثربخش است. اسکندری (1390) در پژوهشی با عنوان بررسی مقایسه انعطاف پذیری کنشی و ناگویی هیجانی در افراد وابسته به مواد روانگردان و افراد عادی در یک نمونه 150 نفری، نشان داد که بین انعطاف پذیری کنشی و ناگویی هیجانی در افراد وابسته به مواد روانگردان و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد و افراد وابسته به مواد روانگردان به نسبت افراد عادی انعطاف پذیری کنشی پایین تر و ناگویی هیجانی بیشتری دارند. علیمرادی و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان مقایسه تاب آوری و استرس ادراک شده بین دو گروه افراد وابسته به مواد مخدر و بهنجار، نشان دادند که بین دو گروه در تاب آوری و استرس ادراک شده تفاوت معناداری وجود دارد و افراد وابسته به مواد مخدر تاب آوری کمتر و استرس ادراک شده بالایی دارند. فرزين راد (1390) در تحقيقي به اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر به شیوه گروهی بر نگرش های ناکارآمد و وسوسه مصرف مواد افراد وابسته به سوءمصرف مواد تحت نظر بهزیستی در شهرستان بهبهان پرداخت. نمونه تحقیق شامل 30 نفر بود. يافته‌ها نشان داد که درمان مبتنی بر مراحل تغییر به شیوه گروهی پس از 20 جلسه به میزان چشمگیری نگرش های ناکارآمد و میزان وسوسه مصرف مواد را کاهش می دهد و نتایج بعد از یک دوره پیگیری یک ماهه پایدار بود. فارسی نژاد (1390) در پژوهشی دریافت که تحریفات شناختی همه یا هیچ، تعمیم اغراق آمیز، فیلتر ذهنی، بی توجهی به امر مثبت، نتیجه گیری شتاب زده، استدلال احساسی، درشت بینی و ریز بینی، تحریف باید و بهتر، بر چسب زدن و شخصی سازی با باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی بیماران وایسته به سوءمصر مواد رابطه مثبتی معناداری دارد. بيگدلي (1390) در بررسي رابطه استرس و تاب آوری با وسوسه مصرف مواد افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شهر اهواز به اين نتيجه رسيد كه استرس با وسوسه مصرف مواد رابطه معناداري دارد و استرس بصورت مثبتی قادر است میزان مصرف مجدد و وسوسه افراد مبتلا به سومصرف مواد را پیش بینی کند و بین تاب آوری با وسوسه مصرف مواد افراد مبتلا به سوءمصرف مواد رابطه منفی معناداري دارد و تاب آوری پایین میزان مصرف مجدد و وسوسه بالای افراد مبتلا به سومصرف مواد را پیش بینی کند. فهدی (1390، به نقل از سعیدی،1391) در طی مطالعه ایی بیان نمود که افراد مبتلا به سوءمصرف مواد در مقایسه با افراد سالم تاب آوری و انعطاف پذیری متفاوتی دارند و در این افراد انعطاف پذیری کنشی پایین تر از افراد عادی می باشد. مرادی، حیدری نیا، بابایی و جهانگیری (1388) به بررسي تاثيرآموزش مبتني بر مدل مراحل تغيير در پيشگيري از مصرف مواد مخدر در كارگران پتروشيمي پرداختند. پس از مداخله آموزشي، ميانگين امتيازات آگاهي، نگرش، خودكارآمدي، مهارت هاي مقابله در برابر سوء مصرف مواد، توازن تصميم گيري، فرايندهاي تغيير و رفتارهاي پيشگيري بطور معني داري افزايش يافت، در حالي كه اين تغييرات در گروه شاهد معني دار نبود. ایرانپور (1388) در پژوهشی به بررسی میزان اختلالات روانی در افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به دو مرکز تهران پرداختند. نتایج بيانگر وجود علائم روانپزشكي و اختلال توام به ميزان نسبتاً زياد در آزمودني ها بود. افرادي با سنين پائين تر بيشترين فراواني و افرادي با تحصيلات بالاتر فراواني كمتري را در اختلالات نشان مي دادند. ناظمی (1388) در پژوهشی در بین 200 معتاد در شهر تهران بیان نمود که افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به انجمن گروه های گمنام به نسبت افراد بهنجار از اختلالات روانی و احساس گناه بیشتری برخوردارند و همچنین میزان انعطاف پذیری پایینی دارند. در پژوهشی که محمدپور (1388) با عنوان بررسی رابطه باورهای فراشناختی با وسوسه مصرف مواد در بین افراد وابسته به مواد روان گردان شهر اهواز انجام داد مشخص گردید که، بین باورهای فراشناختی با وسوسه رابطه منفی معناداری وجود دارد و این باورها میزان بالای وسوسه مصرف را پیش بینی می کند. گلستانی (1387) به اثربخشی گروه درمانی مبتنبی بر مراحل تغییر در پیشگیری از عود در معتادان به مواد مخدر پرداخت. یافته ها های حاصل از پژوهش نشان داد که رویکرد گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر مفید در پیشیگیری از عود می باشد و یک روش درمانی موثر تلقی می شود. براتی (1386) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه اختلالات روانی و استرس افراد وابسته به مواد مخدر و عادی، بیان داشت بین دو گروه از لحاظ کلیه اختلالات روانی و استرس تفاوت معنی داری وجود دارد و افراد وابسته به مواد مخدر از اختلالات روانی و استرس بالاتری را دارند. زند و همکاران (1386) در پژوهشی به بررسی تاثیر گروه درمانی انگیزشی بر اختلالات روانی در افراد وابسته به مواد پرداختند. نتایج نشان داد که گروه درمانی انگیزشی پس از اجرای 14 جلسه اختلالات روانی افراد وابسته به مواد را کاهش می دهد اما در دوره پیگیری دو ماهه مشخص شد این درمان فقط اختلالات خودبیمار انگاری، هیستری، شکایات جسمانی و حساسیت در روابط بین فردی افراد وابسته به مواد را کاهش می دهد. در پژوهشی دیگر بوزانی (1385، به نقل از گلستانی،1387) تأثیر دو روش آموزش به شیوه سخنرانی و مشاوره گروهی را بر تغییر نگرش معتادان نسبت به مواد مخدر مورد مقایسه قرار داد. گروه نمونه را در این پژوهش 30 نفر معتادان مرد تشکیل می داد که به طور تصادفی از بین 182 نفر از معتادانی انتخاب شده بودند که در مرکز بازپرسی شهر اصفهان تحت درمان بودند. نتایج نشان داد که روش مشاوره گروهی بر خلاف روش سخنرانی توانسته است تغییرات معنی داري در نگرش معتادان نسبت به مواد مخدر ایجاد نماید. شاهی (1383) در پژوهشی دیگر نشان دادند که میانگین نمرات افراد وابسته به مواد روانگردان نسبت به افراد عادی در تمامی زیر مقیاس های سلامت عمومی بطور پایایی بالاتر است و این افراد استرس، اضطراب و افسردگی بالایی را گزارش می کنند. غفاری نژاد، ضیاءالدین، پویا (1382) در پژوهشی به مقایسه اختلالات روانی در معتادان به تریاک و هروئین پرداخت. نتایج نشان داد که نمره مقیاس های وسواس و اجبار، اضطراب، ترس مرضی، روان پریشی ضریب کلی علائم مرضی و مجموع علائم مثبت مرضی به صورت معنی داری در بیماران وابسته به هروئین از بیماران وابسته به تریاک بیشتر بود. ناظر و همکاران (1380) در پژوهشی بر روی یک نمونه 240 نفری معتاد به مواد افیونی نشان دادند که شایعترین اختلال در معتادان به مواد افیونی، اختلالات ضداجتماعی، افسردگی، استرس و اضطراب می باشد. ب) پژوهش های انجام شده در خارج از کشور آلورد (2014) در پژوهشی به اثربخشی گروه درمانی مراحل تغییر بر انعطاف پذیری کنشی، کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در افراد وابسته به سوءمصرف مواد پرداخت. نمونه تحقیق شامل 25 نفر بود. نتایج نشان داد که گروه درمانی مراحل تغییر پس از اجرای 20 در گروه آزمایش افراد وابسته به سومصرف مواد باعث افزایش انعطاف پذیری کنشی و کیفیت زندگی آنان و کاهش استرس ادراک شده در این افراد می شود. در نتیجه گروه درمانی مراحل تغییر بر انعطاف پذیری کنشی و کیفیت زندگی و کاهش استرس ادراک شده افراد مبتلا به سومصرف مواد اثربخش است. جان (2014) در تحقیقی دیگر به تاثیر گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر استرس و اضطراب طی 14 هفته مداخله درمانی و پیگیری آن پس از سه ماه بر روی افراد وابسته به مواد به این نتیجه دست یافت که گروه درمان مبتنی بر مراحل تغییر باعث کاهش سطح استرس و اضطراب گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می گردد. در نتیجه گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر رویکرد درمانی اثربخش بر کاهش استرس و اضطراب افراد وابسته به مواد است. یلماز و همکاران (2014) در شواهد پژوهشی خود نشان دادند، که باورهای فراشناختی منفی در مورد غیرقابل کنترل بودن و خطرنگرانی به طور معناداری پیش بینی کننده افسردگی، استرس و اضطراب افراد وابسته به سومصرف مواد می باشند. جی یونگ (2013) تحقیقی بر روی افراد وابسته به مواد انجام داد و نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای فراشناختی و ابعادش (نشخوار ذهنی، باورهای غیرمنطقی درباره نگرانی) و سلامت روان و ابعادش (اضطراب و افسردگی) و استرس افراد مبتلا به مواد با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد و افراد وابسته به مواد دارای باورهای فراشناختی بالاتر و میزان اضطراب، افسردگی و استرس بالاتری هستند. بارتین و همكاران (2013، به نقل از مرادی و همکاران،1392) در پژوهشی نشان داد كه، برنامه پيشگيري از مصرف مواد مخدر كه شامل مهارت هاي رد يا طرد مواد مخدر، هنجارهاي ضد مواد مخدر، مهارت هاي خودمديريتي فردي و مهارت هاي عمومي اجتماعي بود تلاش داشت تا مهارت هاي مقاومت در برابر مواد مخدر و اطلاعاتي درباره نحوه مقابله با مواد مخدر و همچنين كاهش انگيزه مصرف را ارائه نمايد. اين مطالعه نشان داد كه در گروه مداخله ميزان مصرف سيگار، مشروبات الكلي و مواد مخدر نسبت به گروه شاهد كاهش يافته است و برنامه آموزشي داراي ثمرات مثبت بر شناخت و نگرش و متغيرهاي شخصيتي كه در مصرف مواد تاثير دارند، بوده است. راسل (2013) در پژوهشی به اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد افیونی پرداخت. نمونه تحقیق شامل 30 تن بود. پروتکل درمانی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر در طی 14 جلسه برگزار شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر باعث باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی کم، نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی افراد وابسته به مواد افیونی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می گردد و گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر کاهش باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد افیونی تاثیر زیادی دارد. مار و همکاران (2013) در طی پژوهشی بر روی بیماران وابسته به سومصرف مواد تاثیر گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر را بر میزان تاب آوری و عزت نفس در یک نمونه 30 نفری را بررسی نمودند و گزارش کردند که اقدامات درمانی بعد از 14 جلسه بر روی گروه آزمایش تاثیر زیادی در افزایش تاب آوری و عزت نفس افراد مبتلا به سوءمصرف مواد دارد. یون (2012) در پژوهشی که بر روی بیماران وابسته به سومصرف مواد انجام داد به بررسی باورهای فراشناختی با وسوسه مصرف مواد در یک نمونه 200 نفری پرداخت. وی بیان کرد که بین باورهای فراشناختی نشخوارفکری و اطمینان شناختی ضعیف با وسوسه رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و نشخوارفکری و اطمینان شناختی و در کل باورهای فراشناختی میزان بالای وسوسه مصرف مواد را پیش بینی می کنند. پاتریک (2012) تأثیر گروه درمانی مراحل تغییر (انگیزشی) بر کاهش علائم استرس و افزایش نشخوار ذهنی افراد وابسته به سومصرف مواد را مطالعه کرد و دریافت که مداخله گروه درمانی بر پایه مدل انگیزشی پس از اجرای 12 جلسه در کاهش علائم استرس بعد از گذشت سه هفته و نشخوار ذهنی و پاسخ های نشخواری افراد مبتلا به سومصرف مواد موثر است. اریکیلا و همکاران (2012) تاثیر درمان مبتنی بر مراحل تغییر را به شیوه گروهی را بر باورهای غیرمنطقی و اضطراب افراد وابسته به سوءمصرف مواد را مورد پژوهش قرار دادند. نتایج نشان داد که باورهای غیرمنطقی افراد و میزان اضظراب افراد مبتلا به مصرف مواد پس از اجرای 14 جلسه مداخله درمانی بهبود قابل ملاحظه ای داشته و بطور معناداری کاهش یافته است و در نتیجه مشخص شد که درمان مبتنی بر مراحل تغییر به شیوه گروهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و اضطراب افراد وابسته به سوءمصرف مواد تاثیر دارد. کارت رایت، هالتون و ولز (2011) در پژوهشی دیگر بر روی یک نمونه 200 نفری از بیماران وابسته به سومصرف مواد به این نتیجه رسیدند که باورهای فراشناختی مثبت نگرانی و منفی ارتباط مستقیمی با استعداد افراد در برابر نگرانی آسیب شناختی دارد. دیویدسون (2010، به نقل از فرزادی،1390) به بررسی رابطه تاب آوری و ناگویی هیجانی با وسوسه در معتادین به مصرف مواد افیونی پرداختند و نتایج نشان داد که، رابطه معناداری بین ناگویی هیجانی با وسوسه مصرف مواد در معتادین وجود دارد و بین تاب آوری و وسوسه مصرف مواد رابطه منفی معناداری وجود دارد و استرس بطور معناداری پیش بینی کننده وسوسه سوءمصرف مواد معتادین است. میلیز و کورنبلیت (2009، به نقل از عاشوری،1388) در پژوهشی که انجام دادند نشان دادند، 7 تا 10 درصد بیماران وابسته به سومصرف مواد اختلالات خلقی شدیدی را تجربه می کنند که با عوامل استرس زا ارتباط مثبت دارد. واتکینز (2009، به نقل از بهزادپور و مطهری،1391) در پژوهشی بیان داشت که تمایل بیشتر برای نشخوار فکری و وسوسه با نیاز بیشتر برای درک موقعیت، اهمیت فردی موقعیت و راهبردهای تحلیلی موقعیت همرا است. ون برکل و هلی کاترین (2009) به بررسي ویژگی های شخصیتی،‌ استرس و استراتژي هاي مقابله اي در ميان بیماران وابسته به سومصرف مواد و افراد بهنجار پرداخت و دریافتند که بیماران وابسته به سومصرف مواد ویژگی روان رنجورخویی بیشتری دارند و در سایر ابعاد شخصیتی پایین تر از افراد بهنجار هستند و بیشتر از روش مقابله ای اجتنابی و هیجانی و کمتر از روش مسئله مدار استفاده می کنند. استيل (2009) به مطالعه مقایسه ميان انعطاف پذیری کنشی و سبك هاي مقابله با استرس در یک نمونه 200 نفری بیماران وابسته به سومصرف مواد و بهنجار پرداخت. نتايج نشان داد بیماران وابسته به سومصرف مواد با افراد بهنجار از لحاظ انعطاف پذیری کنشی و سبک های مقابله با استرس تفاوت دارند و بیماران وابسته به سومصرف مواد انعطاف پذیری کمتری را نشان می دهند و بیشتر از راهبردهای اجتنابی و هیجانی استفاده می کنند. ماير (2008) تحقيقي با عنوان مقایسه نشخوار فکری و انعطاف پذیری کنشی و ادراک استرس را در بین بیماران وابسته به سومصرف مواد و افرا عادی انجام دادند. این پژوهش بر روی 100 بیماران وابسته به سومصرف مواد و 100 فرد بهنجار انجام پذیرفت نتيجه نشان داد که بیماران وابسته به سومصرف مواد از لحاظ مقایسه نشخوار فکری و ادراک استرس با افراد سالم متفاوتند و در واقع ادراک استرس بالاتری دارند و پاسخ های نشخواری و منحرف کننده حواس بالاتری نسبت به افراد سالم دارند. شارون جيل و ويل كاسپي (2006، به نقل از فارسی نژاد،1390) در بررسي يك نمونه 180 نفري بیماران وابسته به سومصرف مواد به مطالعه افسردگی و استرس به عنوان پيش بين‌هاي سبک های انطباق روانی پرداختند. اين پژوهش نشان داد در بیماران وابسته به سومصرف مواد افسردگی و استرس با سبک مسئله مدار رابطه منفی دارد و بطور منفی آن را پیش بینی می کند در حالیکه با افسردگی و استرس با سبک های گریز و هیجانی رابطه مثبت معناداری دارد و بطور معناداری قادر به پیش بینی آن ها می باشد. منابع منابع فارسی آریایی، مهران. (1389). رابطه تاب آوری با خود اثر بخشی در پزشکان شهرستان کاشمر. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام. آزادی، مریم. (1393). مقایسه باورهای فراشناختی و نشخوار فکری بیماران سرطانی با افراد عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار. آهنی، فروغ. (1392). رابطه باورهای فراشناختی با نشخوار فکری افراد معتاد. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه. ابراهیمی، امراله؛ زنجانی، سارا و بختیاری، رضا. (1390). اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر باورهای غیرمنطقی و اضطراب مبتلایان به وابستگی به مواد. مجله دانشکده پزشکی اصفهان، سال 29، شماره 167: 46-31. اسکندری، پرویز. (1390). مقایسه انعطاف پذیری کنشی و ناگویی هیجانی در افراد وابسته به مواد روانگردان و افراد عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم آزادا اسلامی گیلان. الیس، آلبرت و جیمزنال، ویلیام. (1990). روانشناسی اهمالکاری. ترجمه محمد علی فرجاد. (1382). چاپ دوم. تهران: انتشارات رشد. الیس، آلبرت. هارپر، رابرت. (1381). زندگی عاقلانه. ترجمه مهرداد فیروز بخت. چاپ سوم. تهران: انتشارات رشد. ایرانپور، چیترا. (1388). بررسی میزان اختلالات روانی در افراد وابسته به مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات کرج. باقری نژاد، فرزانه؛ اکبری زاده، فریبا و حاتمی، هانیه. (1390). رابطه بین هوش معنوی و باورهای فراشناختی و متغیرهای دموگرافیک در پرستاران بیمارستان فاطمه الزهرا وبنت الهدی شهرستان بوشهر. فصلنامه طب جنوب، سال 14 ،شماره 4 : 263-256. باوی، ساسان. (1388). اعتیاد، انواع مواد، سبب شناسی، پیشگیری، درمان. جلد اول، اهواز: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. براتی، ساسان. (1386). مقایسه اختلالات روانی و استرس افراد وابسته به مواد مخدر و عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تهران. بشارت، شیرین. صالحی نیما و زبردست، باران. (1387). رابطه تاب آوری و سخت کوشی با موفقیت ورزشی و سلامت روان در ورزشکاران شهر تهران. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. بهادری، مهرناز. (1393). اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر نگرش ناکارآمدی و استرس ادراک شده بیماران ام اس. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. بيگدلي، غلامرضا. (1390). رابطه استرس و تاب آوری با وسوسه مصرف مواد افراد مبتلا به سوء مصرف مواد شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تهران. پرویزی، کامل. (1389). رابطه بین باور های غیر منطقی و آسیب پذیری روانی بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های دهدشت. پایان نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشگاه اسلامی واحد اهواز. پورنامداریان، سینا؛ بیرشک، باقر و اصغرنژاد، فرید. (1391). تبیین سهم باورهای فراشناختی در پیش بینی علایم افسردگی، اضطراب و استرس در پرستاران، مجله دانش وپژوهش در رون شناسی کاربردی، سال 13، شماره 3 : 94-87. تدین، شیرین. (1393). رابطه سبک های مقابله با استرس با تاب آوری زنان مطلقه شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز. تقی پور، سیدحسین. (1387). از امید تا شادی. قم:انتشارات مشهور. جلالی، علیرضا. (1392). مقایسه انعطاف پذیری کنشی و باور خودکارآمدی زنان معتاد با زنان عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت. جورج، ریکی. ال پی، کریستانی. ترزی اس. (1993). روانشناسی مشاوره (مشاوره ها، نظریه ها و کاربردها و اهداف و فرایندهای مشاوره و روان درمانگری). ترجمه رضا فلاحی و محسن حاجیلو. (1381). چاپ سوم. تهران: انتشارات رشد. حسنی، فریده. (1391). رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. حسینی، ساره. (1391). بررسی رابطه بین تاب آوری و فرسودگی شغلی با تعهد سازمانی پرستاران شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان. حیدری، رستم. (1392). پیش بینی نشخوار ذهنی بر اساس باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی کرج. خدایی، نادر. احمدیان، علی. ناصری، مهرداد. نادریان، فرشید و خانی، محمد. (1389). اثربخشی گروه درمانی به شیوه رفتاری شناختی بر اختلالات شخصیتی معتادین. فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، سال 6، شماره 21: 56-41. خزائلی پارسا، مریم. (1388). رابطه ساختار انگیزشی، تاب آوری، استرس ادراک شده و رضایت از زندگی در دختران پرورشگاهی و غیر پرورشگاهی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. خلف بیگی، شیرین. (1391). تاثیر گروه درمانی بر ادراک استرس و اضطراب افراد مبتلا به سوء مصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات رضوی. ذاکر، بیتا. (1393). تاثیر گروه درمانی مراحل تغییر بر وسوسه در افراد معتاد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات تبریز. ذلکی، شیما. (1392). اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر در پیشگیری از عود و وسوسه در معتادان به مواد مخدر. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. رحیمیان بوگر، فرید و اصغر نژاد، رضا. (1387). رابطه سرسختی روان شناختی و تاب آوری را با سلامت روان در جوانان و بزرگسالان بازمانده زلزله شهرستان بم. فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، دوره دوم. 8: 24-15. رضاپور، غلامعلی. (1389). رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با نقش کنترل کنندگی جنسیت و تاب آوری در معلمین ابتدائی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز. رضایی، مونا. (1390). رابطه تاب آوری و خوش بینی با ویژگی های شخصیتی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. رستگار، فاطمه. (1387). رابطه تنظیم هیجانی با وسوسه در افراد معتاد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات فارس. رسولی، نوید. (1392). رابطه باورهای فراشناخت با وسوسه مصرف مواد و احساس گناه افراد مبتلا به سوءمصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز. ریاضی، مینا. (1391). اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر تاب آوری و استرس بیماران وابسته به مواد افیونی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. زمانزاده، مریم. (1392). مقایسه رابطه هوش معنوی و باورهای فراشناختی با بهزیستی روانشناختی پرستاران اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. زند، لادن؛ غلامی، فروغ؛ عادلخانی، زهرا و محمدی، لیلا. (1386). تاثیر گروه درمانی انگیزشی بر اختلالات روانی در افراد وابسته به مواد. فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، سال 5 (15): 24-17. زینت، اصغر. (1391). بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر هیجان خواهی و میزان همدلی زناشویی زوجین. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران. ساراسون، ایرون.جی و ساراسون، باربارا آر (1990). روانشناسی مرضی. ترجمه بهمن نجاریان، محمد علی اصغری مقدم و محسن دهقانی. (1387). جلد دوم، چاپ هفتم. تهران: انتشارات رشد. ساعتچی، محمود. (1389). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران: نشر ویرایش. سالاری فر، هدی و پوراعتماد، سمیه. (1390). رابطه بین هوش هیجانی و نشخوار فکری با سبک های مقابله با استرس در کارکنان اداری ‌شرکت‌ ملی‌ حفاری ‌ایران‌ در ‌شهرستان اهواز. پایاننامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. سامانی، سینا. صحراگرد، رضا و جوکار، حسین. (1386). رابطه تعاملی تاب آوری، سلامت روانی و رضایت از زندگی بیماران زن، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال سیزدهم،3: 290 – 295. ستوده، هدایت اله. (1389). آسیب شناسی اجتماعی. چاپ بیست و یکم. تهران: انتشارات آوای نو. سجادی، مونا. (1391). بررسی رابطه باورهای فراشناختی با تحریفات شناختی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات فارس. سعیدی، مرتضی. (1391). مقایسه ناگویی هیجانی و انعطاف پذیری کنشی معتادین با افراد عادی. پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز سلامت، راضیه. (1393). اثربخشی مدیریت استرس بر ضریب سختی و کنترل استرس شغلی زنان در شهرستان آبادان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز. شاکری، ایرج و محمدپور، بابک. (1389). ارتباط سبك‌هاي مقابله‌اي با تاب آوری در دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران، مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران، سال 14، 2: 183-176. شاملو، سعید. (1388). بهداشت روانی. تهران: انتشارات رشد. شاهی، رضا. (1383). مقایسه سلامت عمومی افراد وابسته به مواد روانگردان با افراد عادی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی تربت جام. شفیع آبادی، عبد الله و ناصری، غلامرضا. (1383). نظریه های مشاوره و روان درمانی. چاپ دهم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شکوه، امید. (1393). مقایسه احساس گناه و مکانیسم های دفاعی معتادین به مواد افیونی با افراد عادی. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن. شیلینگ، لویس. (1990). نظریه های مشاور (دیدگاه های مشاوره). ترجمه سیده خدیجه آرین. (1385). چاپ دوم. تهران: انتشارات اطلاعات تهران. صالح پور، فریبا؛ غلامی، لاله و مرادی، کاظم. (1393). رابطه استرس وسوسه مصرف مواد با انعطاف پذیری کنشی معتادین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد. مجله اعتیاد پژوهی، دوه 19، شماره 4: 246-255. عاشوری، میعاد. (1388). بررسی مقایسه مولفه ای نشخوار ذهنی در بیماران افسرده و وسواس اجباری با افراد عادی. مجله علوم پزشکی سمنان. دوره 10،1،56-43. عباسپور دوپلانی، طاهره. (1389). رابطه فراشناختی و خلاقیت با تاب آوری در دانشجویان، فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، سال پنجم. 14.: 124- 111. علیمرادی، عبدالطیف؛ هوشیاری، سمانه و مدرس غروی، مرتضی. (1390). مقایسه تاب آوری و استرس ادراک شده افراد وابسته به مواد مخدر با افراد بهنجار. مجله اصول بهداشت روانی. سال 13 (1): 13-30. عفراوی، رضا. (1390). مقایسه مولفه های درون گرایی- برون گرایی و جایگاه مهار در افراد عادی و معتادین شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. غفاری نژاد، علیرضا و ضیاءالدین، حسن. (1382). مقایسه اختلالات روانی در بیماران وابسته به تریاک و هروئین. مجله پزشکی هرمزگان، سال 7، شماره 1: 31-27. فارسی نژاد، فروغ. (1391). رابطه تحریفات شناختی با باورهای فراشناختی بیماران وایسته به سوء مصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی رودهن. فخری، مینا. (1391). مقایسه بین نشخوار ذهنی و افسردگی بیماران قلبی و افراد عادی. مطالعات تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد، دوره11، شماره 1، 56-44. فرزين راد، مهرنوش. (1390). اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر به شیوه گروهی بر نگرش های ناکارآمد و وسوسه مصرف مواد افراد وابسته به سوءمصرف مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. فرطوسی، مرضیه. طالبی، فریبا و کرمی، فهیمه. (1392). مقایسه باورهای فراشناختی زنان معتاد و زنان عادی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت. فلاحی، مریم. (1392). اثربخشی ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و انطباق روانی بیماران سرطانی با افراد عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن. قائدی، مریم و قائدی، شیدا. (1392). مقایسه صفات شخصیتی و اختلالات روانی معتادان وایسته به مواد افیونی با معتادان وابسته به مواد روانگردان. پایان نامه کارشناسی. دانسگاه آزاد اسلامی اهواز. قاسمی، فروغ. (1391). مقایسه جایگاه مهار معتادان مراجعه کننده به گروه گمنام با معتادان مراجعه کننده به کلینیک ها. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی رودهن. قنواتی، سارا. (1392). اثربخشی مهارت حل مسئله بر سلامت روان و کیفیت زندگی معتادن شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. کاپلان، هارولد؛ سادوک، ویرجینیا و سادوک، بنیامین (2003). خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری و روانپزشکی بالینی. جلد اول، ترجمه حسن رفیعی و فرزین رضائی (1382). چاپ نهم، تهران: انتشارات ارجمند. کاردان، رضا. (1393). تاثیر گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر نشخوارذهنی و استرس افراد وابسته به مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی شیراز. گلستانی، فاطمه. (1387). اثربخشی گروه درمانی مبتنبی بر مراحل تغییر در پیشگیری از عود در معتادان به مواد مخدر. اعتیاد پژوهشی، سال 7، شماره 5: 24-14. محمدپور، عاطفه. (1388). بررسی رابطه باورهای فراشناختی با وسوسه مصرف مواد در بین افراد وابسته به مواد روان گردان شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. محمدخانی، شیرین. (1387). رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکربا علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی. مجله روانشناسی بالینی، سال 1، شماره 3 :51-35. محمدزاده، حسن. (1387). بررسی رابطه بین تاب آوری و سلامت روان سالمندان زن شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. محمدی، دانیال. (1384). رابطه تاب آوری با توانمندی روانی پرستاران بیمارستان های شهر آبادان. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. مرادی، نادر؛ احمدی، علی؛ ناصریان، مهران و رضایی منش، فرهاد. (1392). تاثیر گروه درمانی مراحل تغییر انگیزش بر میزان استرس، اضطراب و احساس گناه افراد وابسته به مواد. مجله روانشناسی روز. دوره هشتم، شماره 21: 12-18. مرادی، محمد؛ حیدری نیا، علیرضا؛ بابایی، غلامرضا و جهانگیری، مهدی. (1388). بررسي تاثيرآموزش مبتني بر مدل مراحل تغيير در پيشگيري از مصرف مواد مخدر در كارگران پتروشيمي. مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، دوه 19، شماره 4: 246-255. مری ماردن ولاسکوتز، گیلین گدی ماورر، کتی کروچ، کارلو سی. دیکلمنته. (2001). گروه درمانی برای معتادان. ترجمه حسن ضیاالدینی، سید مهدی حسینی فر، مصطفی نوکنی و خاطره طوفانی. (1392). چاپ چهارم. تهران: انتشارات ارجمند. مریدی، صدف. (1389). مقایسه تاب آوری دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. ملکی، علیرضا. (1391). مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی و مدیریت استرس بر سلامت روان بیماران ام اس. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تهران. مهریار، امیرهوشنگ و جزایری، مجتبی. (1388). اعتیاد، پیشگیری و درمان. تبریز: نشر روان. نادری، سالم. (1393). رابطه بین وسواس مطالعه و ویژگیهای شخصیتی با سبک مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. نادی، عبدالرضا. (1392). مقایسه استرس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی معتادین با افراد سالم. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه. ناظر، علی؛ معتمدی، رضا؛ افسری، رضا؛ زمان، مینا؛ رضازاده، محمد؛ تقوی، محمد و مریدی، فرشاد (1380). بررسی اختلالات روانی در معتادین به مواد افیونی. مجله سلامت، دوره 15، شماره 3: 43-31. ناظمی، رضا. (1388). مقایسه اختلالات روانی و احساس گناه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به انجمن گروه های گمنام با افراد بهنجار. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی گیلان. وزیریان، محسن. (1390). راهنمای پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد. تهران: انتشارات انستیتو روانپزشکی و مرکز تحقیقات بهداشت روان. هالجین، ریچاردپی. ویتبورن، سوزان کراس. (2003). آسیب شناسی روانی. ترجمه، یحیی سید محمدی (1390). جلد دوم. چاپ هشتم. تهران: نشر روان. هافتن، کیت. کرک، پال. سالکووسکیس، کیسی و کلارک، دیوید (2007). رفتار درمانی شناختی. ترجمه حبیب الله قاسم زاده. (1392). تهران: انتشارات ارجمند. یوسفی، مریم. (1389). رابطه جهت گیری مذهبی با باورهای غیرمنطقی بیماران مبتلا به ام اس. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. منابع لاتین Adelman, k. (2005). Resiliency and creativity. Articles from rostered Lay ministers Volume 21 Number 6. Alvord, L.H. (2013). The effect of trans theoretical model group therapy on the resilience, quality of life and perceived stress in abusing in drug abuser patient. American journal of Orthodontics Orthodontics.131(5).571-572. Cartwright, D., Hatton, S. and Wells, A. Beliefs about worry and intrusion: The meta cognitions questionnaire. journal Anxiety Disorder, 2011; 11: 279-315. Cefai, C. (2008). Promoting resilience in the Classroom: A guide to developing pupils emotional and cognitive skills. Jassica kingsley publishers. London. UK. Dallas, T.X. and David, W. Staley behavioral neuroscience of drug addiction. Biosocieties 2013, 39: 22-6. Diener, E., Lucas, R., Schimmack, U., & Helliwell, J. (2009). Well being for policy. New York : Oxford University Press. Ericila, K., Loies, E., Kalach, O. & Aerberti, R. (2012). The effect of theoretical model group therapy on the irrational beliefs and anxiety of abusing in drug abuser. Journal of Personality assessment, 63 (2), 262 - 274. Estelle, B. (2009). The Comparison of occupational resilience and coping strategies in abusing in drug abuser and normal. Master thesis, Department of Industrial Psychology, University of Stellenbosch. Giyung, H.K. (2013). The Comparison meta cognitive belief and mental health of addicts to opiate and normal. .International Journal of Stress, 59 (1): 90-110. Hamamci, M. (2013). The relationship between meta cognitive belief and mental health in patients with leukemia. Journal of Applied Psychology Vol.86,pp. 499-512. Janeck, A.S., Calamari, J.E., Riemann, B.C. and Heffolinger, S.K. (2006). Too much Thinking about thinking: Meta cognitive differences in obsessive disorder. Journal of Anxiety disorders, 17: 181-195. Jan, S. (2014). The effect of trans theoretical model group therapy on the stress and anxiety of abusing in drug abuser. Journal of Clinical Psychology and Psychotherapy, 12,55-76. Lemey, R. & Ghazal, H. (2001). Resilience and positive psychology: Finding hope child and family. 5 .1.، 10-21. Marsh, P.T. (1996). Resilience: A historical review of the construct. Journal of the California Alliance for the mentally illneses; 7 (3): 4-6. MaiaDuerr, H. (2008). The use of meditation and mindfulness practices of support military care providers: Aprospectus.V2. 28-39. Mair, A. (2008). The Comparison of resilience, perceived stress and obsessive rumination in abusing in drug abuser. Behavior Res There 2012; 46: 487-495. Mar, H., Franken, I.H.A., Muris, P., Georgieva, I. (2013). The effect of theoretical model group therapy on the resilience and self-esteem of abusing in drug abuser patient. journal of cducational administration, vol 44, No 1, pages 53-70. McGuire WJ. The yin and yang of progress in social psychology. J Personal Soc Psychol 2010; 26: 446-56. Patric, P.. (2012). The effect of theoretical model group therapy on the stress and obsessive rumination of abusing in drug abuser. Drug and Alcohol, Dependnce, 48, 119-126. Rasel, H. (2013). The effect of trans theoretical model group therapy on the meta cognitive beliefs of abusing in drug abuser. journal of Applied Psychology, volume 86, issue 3, 401-409. Scragg, P. (2012). Metacognitive therapy Developed by Adrian Wells. Trauma clinic LTD & university collage, London. Stive, W. (2013). Resilience and organizational citizenship behavior intentions: pair rewards fair treatment. journal of social psychology. 142,3. Tat, J.O. (2012). Strong and weak principles from pre-contemplation to action on the basis of twelve problem behaviors. Health Psychol. 13:47-51 VanBerkel, H. & HaleyKathryn, T. (2009). Investigating personality characteristic, stress and copping stress in abusing in drug abuser. International journal of psychological, vol, 2, 134-149. Velicer WF, Prochaska JO, Fava JL, Norman GJ, Redding CA. Smoking cessation and stress management: application of the trans-theoretical model of behavior change. Homeostasis 2008; 38: 216-33. Walf. A. Annalakshmi. N& Bernard. B. (2008). The resilience individual A personality Analyises. Journal of Indian Academy of Applied Psychology. 34. 110-118. Waller, MA. (2009). Resilience in ecosystemic eohtext: Erolution of the child. American journal of Orghopsychiatry 71.:290-297. Weinstein ND, Rothman AJ, Sutton SR. Stage theories of health behavior: conceptual and methodological issues. Health Psychol 2010; 17: 260-99. Wells, H.B.(2009). Depressive rumination: Nature, theory, and treatment (pp.107-124). New York: Wiley. Yilmaz, E.A. Gencoze, T., Wells, A. (2014). The causal role of meta cognitions in the development of anxiety, stress and depression:prospective study. Paper presented at the World Congress of Cognitive and Behavior Therapy, Barcelona, Spain. Youn, P. (2012). Relationship Between meta cognitive beliefs With tendency of abusing in drug abuser. Personality and individual pifferences, 30,595,608.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید