صفحه محصول - کارکردها و نظریه های نگرش و بررسی ویژگی های آن

کارکردها و نظریه های نگرش و بررسی ویژگی های آن (docx) 41 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 41 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

centercenter عنوان : دانشجو : فاطمه اسماعیل زاده فهرست TOC \o "1-3" \h \z \u مقدمه PAGEREF _Toc22712925 \h 2تعريف دين يا مذهب PAGEREF _Toc22712926 \h 2مفهوم نگرش و ويژگي هاي آن PAGEREF _Toc22712927 \h 6كار كرد هاي نگرش : PAGEREF _Toc22712928 \h 7نظريه هاي نگرش : PAGEREF _Toc22712929 \h 8راه هاي پيشگيري از تعارضات در نگرش مذهبي PAGEREF _Toc22712930 \h 12توجه به گزينش همسر مناسب : PAGEREF _Toc22712931 \h 12آموزش زوجين: PAGEREF _Toc22712932 \h 13آموزش ديني: PAGEREF _Toc22712933 \h 13رعايت حدود و مرزها در خانواده : PAGEREF _Toc22712934 \h 15الف: تحقيقات خارجي PAGEREF _Toc22712935 \h 16ب: تحقيقات داخلي PAGEREF _Toc22712936 \h 21منابع : PAGEREF _Toc22712937 \h 25 تعريف دين يا مذهب يكي از كارهاي اساسي و ضرور در پژوهش هاي علمي و تبادل انديشه، ايضاح الفاض و مفاهيم كليدي به كار رفته در بحث است. زيرا برخي از الفاظ، مشترك لفظي است و معاني لغوي و يا عرفي فراوان دارد. همچنين ممكن است، لفظي در جوامع گوناگون، معاني متفاوتي داشته باشد مثل واژه دين كه معاني گوناگوني برايش آورده شده است. برخي از الفاظ نيز در عين وحدت معنا، داراي چندين مصداق گوناگون بوده يا به مرور زمان، معناي نخستين خود را از دست داده و معناي جديدي را به خود گرفته است. بي توجهي به اين تغيير ها و كاربرد هاي گوناگون برخي الفاظ و مشخص نكردن مقصود از آن الفاظ و مفاهيم، گاهي سبب اشتباه و مغالطه مي شود(كريمي، 1385). قدمت دين، به درازاي عمر انسان بوده و در شكل هاي گوناگون، از ابتدايي ترين صورت تا صورت متعالي و جامع، در جوامع گوناگون تبلور يافته است. بنابراين ارائه تعريفي از دين كه تمام اديان را در بر گيرد، مشكل است. زيرا اولا معلوم نيست بين تمام اديان يك جامع ذاتي موجود باشد، دوما بر فرض وجود جامع ذاتي، در رسيدن به آن، دو مشكل جدي فرا روي ماست: 1) تحريف شدن برخي اديان و فاصله ي زماني بين ما و آن ها، مانع دستيابي به همه آن هاست. 2) پيش از تعريف جامع و مانع، ما ملاكي نداريم تا با آن ملاك، دين را از غير دين تشخيص دهيـم و اديان را جمع و جامع ذاتي بين آن ها را مشخص كنيم. سوما چون دين، پديده اي است كه ما در برابر آن موضع گرفته، بي تفاوت نيستيم، با حالت موافقانه يا مخالفانه با آن برخورد مي كنيم(ملكيان، 1375). هزاران سال است كه محققان درباره دين مي نويسند و از آن سخن مي گويند. ممكن است اين موضوع بيش از هر موضوع ديگري در تاريخ بشر كتاب نوشته باشند، با وجود چنين توجه ويژه اي به دين كيست كه جرات كند بپرسد آنچه از آن سخن مي گوييد به راستي چيست؟ اين سوال هر چند گستاخانه باشد ولي سوال بسيار خوبي است. اگر چه داده ها و مشاهدات در حوزه علوم اجتماعي نشان مي دهند كه دين پديده اي عام و جهان گير است. هر تلاشي براي تعريف دين بي درنگ با مشكل مواجه مي شود. اگر فقط با ميراث يهودي و مسيحي و سنت اسلامي سر و كار داشته باشيم، كاملا مطمئنيم كه به اجماعي در اين باره دست مي يابيم، ليكن به محض آنكه از اين ها درگذريم و به اديان آسياي شرقي و افريقا و بسياري نواحي ديگر برسيم كه در امريكاي شمالي و اروپا چندان شناخته شده نيست با دشواري هاي بسياري مواجه مي شويم(اسپيلكا، هود،هونسبرگر، گرساج، ترجمه دهقاني، 1390). از نظر لغوي مذهب، به معناي روش و طريقه است (لغت نامه دهخدا). همچنين آن را به معناي راه و محل رفتن نيز آورده اند و اين به هنگامي است كه درك ضرورت رفتن و حركت در آن مطرح بوده و جهت حركت در آن مطرح بوده و جهت حركت در آن مشخص باشد(قائمي،1387). بر همين اساس به روش و برنامه اي كه فرد در زندگي خود پيشه كرده و جهان و آينده را بر آن اساس تفسير مي كند مذهب گفته مي شود(احمدي،1383). تاثرات و احساسات و رويداد هايي كه براي هر انساني در عالم تنهايي دور از همه بستگي ها براي او روي مي دهد، به طوري كه انسان از اين مجموعه در مي يابد كه بين او و آن چيزي كه آن را امر خدايي مي نامد رابطه اي برقرار است(جيمز، ترجمه قائني، 1387). مذهب يك سلسله منظم اعتقادات، اعمال و رفتارها (عبادات) و ارزش هاي اخلاقي است كه غالبا شامل قوانين اخلاقي و فلسفي مي شود. به عبارت ديگر، نظامي از گرايش ها، اعمال و مراسم تشريفات و عقايدي كه جامعه در ارتباط با خدا يا دنياي فوق طبيعت پيش مي گيرد و انجام مي دهد(انوري، 1383). دين مجموعه اي از معارف مربوط به حقيقت انسان و جهان و مقدرات متناسب با آن است كه در مسير زندگي مورد عمل قرار مي گيرد. در اين مجموعه بايدهاي فقهي و اخلاقي قرار دارند كه انسان متدين، تسليم در برابر آنهاست. تسليمي كه زاييده اعتقاد پاك و شناخت حقيقت انسان و جهان است. الزام ها و بايدهاي ياد شده را در ميان خود و افعال اختيارش واسطه قرار مي دهد تا به اين وسيله به كمال شايسته خود راه يابد (طباطبايي،1377). ميان در قالب ايمان مذهبي، دين پيوندي دوستانه ميان انسان و جهان است كه در واقع نوعي هماهنگي انسان و آرمان هاي كلي جهان است(مطهري،1366). لغت دين به معناي انقياد، خضوع، پيروي، اطاعت، تسليم و فرادانسته است و معناي اصطلاحي آن مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي مي باشد كه جهت اداره امور جامعه انساني و پرورش انسان ها مي باشد(جوادي آملي،1366). دين در اصطلاح به معناي اعتقاد به آفريننده اي براي جهان و انسان و دستور هاي عملي متناسب با اين عقايد است. از اين رو كساني كه مطلقا معتقد به آفريننده اي نيستند و پيدايش پديده هاي جهان را تصادفي و يا صرفا معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي مي دانند، بي دين ناميده مي شوند(جعفري،1375). مفهوم نگرش و ويژگي هاي آن اصطلاح نگرش از نظر روان شناسان معاني مختلفي دارد، ولي تعريف سه عنصري نگرش تعريفي است كه بيشتر روان شناسان اجتماعي، روي آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختي شامل اعتقادات و باورهاي شخص درباره يك شئ يا انديشه است. عنصر احساسي يا عاطفي آن است كه معمولا نوعي احساس عاطفي با باورهاي ما پيوند دارد و تمايل به عمل، به آمادگي براي پاسخگويي به شيوه اي خاص اطلاق مي شود(كريمي، 1382). اين اصطلاح از دهه1950 به بعد متداول گرديد و به ويژه در روان شناسي اجتماعي بسيار به كار مي رود. نگرش را آمادگي براي بعضي از انواع واكنش ها نيز تعريف كرده اند و هدف از مطالعه آن تاثير گذاري بر رفتار است. زيرا انواع نگرش ها به عنوان شاخص ها يا عوامل پيش گويي رفتار شناخته مي شود. نگرش ها از مفاهيم اساسي روان شناسي اجتماعي محسوب مي شود، چرا كه ديگران بر نگرش هاي ما تاثير مي گذارند و خود آنها در اغلب مواقع از رفتار و نگرش ما تاثير مي پذيرند. نگرش ها معمولا بين عقيده از يك سو و عمل از سويي ديگر جاي مي گيرند و داراي دو بعد اساسي يكي آمادگي دروني بالفعل براي انجام كار و ديگري گرايش يا جهت گيري مثبت يا منفي در برابر يك امر اجتماعي اعم از اشخاص، گروه ها، يا اشيا است. اين دو بعد نگرش يا طرز تلقي در انديشه اكثر انسان ها كم و بيش متجلي است(ستوده، 1376). نگرش داراي 3 ويژگي است : نخست اينكه هر نگرشي شامل يك شئ، شخص، رويداد، يا موقعيت است. دوم آنكه نگرش ها معمولا ارزش يابانه است و سوم آنكه نگرش ها معمولا داراي ثبات و دوام قابل توجهي اند. در تفاوت نگرش با واقعيت مي توان گفت بارزترين صفت مميزه نگرش، عنصر ارزشيابانه و عاطفي آن است و در مرتبه بعدي تفاوت آنها از نظر ثبات مطرح است كه نگرش در صورت ايجاد و استقرار در مقابل تغيير بسيار مقاوم تر از واقعيت است. در مورد تفاوت نگرش و ارزش بايد اشاره كرد كه ارزش ها هدف هاي گسترده تر و انتزاعي تر ند. غالبا فاقد شئ يا موضوع مشخص يا نقطه ارجاع اند. نگرش ها همچنين از علايق متمايزند گرچه نگرش و علاقه هر دو به دوست داشتن و دوست نداشتن مربوط مي شوند و هردو شامل احساس هاي شخصي درباره ي چيزي هستند ولي نگرش نوعا احساس نسبت به يك شئ، يك نهاد اجتماعي يا يك گروه تصور مي شود در حالي كه علايق احساس فرد نسبت به يك فعاليت است( كريمي، 1382). كار كرد هاي نگرش : افراد نگرش هايي را به دلايل مختلف دارا هستند. براي مثال تمايل و نزديكي نويسنده نسبت به تيم حاكي تونرنتو ميپل ليف مي تواند ناشي از بستگان و دستاني باشد كه از اين تيم حمايت مي كنند. و يا برعكس خصلت افراد نسبت به سقط مي تواند بر اساس ارزشي باشد كه مردم براي آزادي شخص در انتخاب و يا حرمت زندگي قايل هستند. محققان اين امر ، توجه قابل ملاحظه اي را به درك نيازمندي ها و اعمال و اهدافي كه توسط نگرش ها به نتيجه مي رسند اختصاص داده اند. رايج ترين مدل هاي رفتار هاي نگرشي تغريبا 50 سال پيش توسعه يافته است. نگرش ها در خدمت سه عمل يا هدف اصلي هستند: 1- سنجش موضوع 2-سازگاري اجتماعي و 3-برون گرايي. برآورد موضوع اشاره به قابليت نگرش ها در گردآوري خصوصيات مثبت و منفي موضوعات در دنياي اجتماعي ما دارد(گرگوري، 2010). براي مثال نگرش ها مي توانند به مردم كمك كند تا به چيز هايي برسند كه براي آن ها مفيد است و از چيز هايي اجتناب كنند كه براي آن ها ضرر دارد. سازگاري اجتماعي با نگرش هايي به نتيجه مي رسد كه به ما در شناسايي افرادي كه مايل به آن ها هستيم، كمك مي كند و اينكه از افراذي كه بدمان مي آيد قطع رابطه نماييم. براي مثال افراد مي توانند نوشيدني غير الكلي معيني را بخرند زيرا اين نوشيدني توسط خواننده دلخواه آن ها امضا گرديده است. برون گرايي توسط نگرش هايي به نتيجه مي رسد كه از شخص در برابر تضاد هاي داخلي دفاع مي نمايد. براي مثال گلف بازان بد، مي توانند تنفر شديدي نسبت به آن بازي به وجود آورند، زيرا عملكرد ضعيف آن ها ، اعتبار و شهرت آن را تهديد مي نمايد(گرگوري، 2010). نظريه هاي نگرش : نظريه يادگيري : فرض اين ديدگاه اين است كه نگرش ها به همان صورتي كه ساير عادات به وجود مي آيند، كسب مي شوند. مردم اطلاعات و حقايق مربوط به موضوعات نگرشي مختلف را مي آموزند و هم چنين احساسات و ارزش هاي مربوط به آن حقايق را نيز ياد مي گيرند. اين بدين معني است كه فرايند هاي اساسي يادگيري نظير تداعي و تقويت و تنبيه و تقليد در شكل دهي نگرش ها به كار رود. مثلا افراد از ديگران خصوصا افرادكه قوي و مهم هستند تقليد مي كنند . تقليد يكي از منابع اصلي نگرش هاي اصلي، سياسي و اجتماعي در دوران اوليه زندگي خانواده است. كودكان نگرش هاي والدين شان را تقليد مي كنند. نظريه يادگيري در شكل گيري و تغيير نگرش به دو روش اصلي يعني يادگيري پيام و انتقال عاطفه تاكيد مي كنند. يادگيري پيام به اين معنا كه اگر يك شخص يك پيام را بياموزد مي بايستي به تبع آن تغيير كند و منظور از انتقال عاطفه اين است كه وقتي يك عاطفه مثبت از موضوعي به موضوع ديگري كه با آن مرتبط است انتقال يابد متقاعد كننده مي گردد( اسماعيلي و شايسته، 1391). نظريه تعادل معمولا به صورت يك شخص، شخص ديگر و يك موضوع نگرش بيان مي شود. در اين نظريه سه نوع ارزشيابي مرتبط وجود دارد: ارزشيابي يك شخص از ديگري، ارزشيابي يك شخص از موضوع نگرش و ارزشيابي اشخاص ديگر از موضوع نگرش. يك حالت متعادل زماني به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر خود موافق باشيد و با يك فرد غير هم فكر مخالف باشيد. عدم تعادل وقتي به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر مخالف باشيد و با يك غير هم فكر موافق باشيد. يك حالت متعادل زماني به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر خود موافق باشيد و با يك فرد غير هم فكر مخالف باشيد. عدم تعادل وقتي به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر مخالف باشيد و با يك غير هم فكر موافق باشيد. دومين فرضيه از الگوي تعادل اين است كه شكل هاي نامتعادل، تمايل به تغيير در جهت حالت متعادل دارند. نظام هاي نا متعادل فشار هايي را جهت تغيير نگرش ايجاد مي كنند و اين فشار ها تا زماني كه آنها را متعادل نكنند، ادامه مي يابند(اسماعيلي، ابراهيمي و شايسته، 1391). نظريه هاي سازگاري و توافق سازگاري شناختي بيانگر اين است كه مردم براي انسجام و معنا دادن شناخت هاي خود تلاش مي كنند. در اين رويكرد بحث بر اين است كه مردم وقتي داراي چندين عقيده يا ارزش باشند سعي مي كنند آن ها را با هم سازگار كنند، اگر شناخت هاي آنها كه قبلا با هم سازگار بودند با يك شناخت جديد مواجه شوند موجب نا هم سازي يا ناسازگاري شناختي خواهند شد . در چنين وضعي افراد سعي مي كنند تا حداقل ناسازگاري شناختي پيش بيايد. سعي كردن در حفظ يا تجديد سازگاري شناختي از انگيزه هاي اصلي و اوليه اين رويكرد است. ديدگاه توافق كه با موقعيت هاي ساده تري از ديدگاه تعادل سرو كار دارد، تغريبا به طور كامل توجه خود را به اثري كه يك فرد با موضعي مثبت يا منفي نسبت به يك شئ يا يك شخص دارد، متمركز كرده است. و اين شايد ساده ترين موقعيت تغيير نگرش باشد. بدين صورت كه وقتي شخص الف چيزي خوب يا بد درباره شخص (يا موضوع يا شئ) ب مي گويد اين سخن چه اثري بر روي نگرش شخص ديگر نسبت به الف و ب مي گذارد(كريمي، 1382). نظريه هاي قضاوت اجتماعي و كاركردي: فرض بنيادي اين است كه قضاوت شامل تميز و مقوله بندي محرك ها است، اعم از اينكه محرك ها خنثي يا داراي ماهيت نگرشي باشند. تميز و مقوله بندي شامل مقايسه ميان شقوق است. يكي از اين شقوق ممكن است و غالبا نيز چنين است كه يك چارچوب ارجاع دروني يا معيار قضاوت باشد. شكل گيري و كاربرد چنين معيار هايي بستگي به دامنه تجربه هايي دارد كه شخص درباره جهان محركها، اثرات معيار، درجه درگيري شخص با موضوع ، مقوله هاي خود شخص (گستره پذيرش و طرد و عدم التزام)، و اثر ات جذب و تضاد داشته است. اين الگو بر تفاوت هاي فردي در ماهيت انسان تاكيد مي ورزد، در حالي كه تاكيد الگو هاي ديگر بر عوامل مشترك در تغيير نگرش است. قضيه بنيادي يك الگوي كاركردي تغيير نگرش، ساده است. مردم نگرش هايي را حفظ مي كنند كه با نياز هاي آنان جور در مي آيد. اعتقاد الگوي كاركردي اين است كه يك محرك مثل يك آگهي تجاري تلوزيوني تنها مي تواند در زمينه نيازها و شخصيت طرف محرك قابل درك باشد. افراد مختلف ممكن است نيازهاي كاملا متفاوت داشته باشند و در نتيجه يك پيام ترغيب كننده يكسان ممكن است براي همه به يك اندازه متقاعد كننده نباشد(كريمي، 1382). نظريه ادراك خود: بر اساس اين نظريه ما نگرش هايمان را به همان شيوه اي مي شناسيم كه افراد را به وسيله مشاهده ي رفتار هايشان و شرايطي كه در آن قرار گرفته اند ميشناسيم بر اين اساس ، اغلب ما به طور واقعي نگرش ها و استنباط هاي ساده خود از رفتار هايمان در موقعيت هايي كه اتفاق مي افتند را نمي توانيم به راحتي بشناسيم ادراك خود باعث اين پيش بيني كلي ميشود كه نگرش ها مطابق رفتار مي آيند و اشخاص نگرش هايشان را از مشاهده ي رفتارشان استنباط مي كنند (مقدم، 1998، به نقل از اسماعيلي و همكاران، 1391). راه هاي پيشگيري از تعارضات در نگرش مذهبي توجه به گزينش همسر مناسب : انتخاب همسر نخستين و مهم ترين مرحله اي است كه در فرايند ازدواج بايد به آن توجه كرد. سايه اين انتخاب هميشه بر زندگي همسران وجود دارد و چه بسا گاه چنان خوشايند باشد كه زندگي را آسوده مي سازد و گاه چنان سنگين و جان فرساست كه تحمل آن شدني نيست. وظيفه مهم دختر و پسر در آستانه ازدواج ، شناخت شرايط لازم براي همسر و تطبيق آن براي فرد مورد نظر است . انجام اين وظيفه، بسياري از اختلاف هاي بعدي را پيشگيري مي كند . تاكيد بر همسان همسري يا كفو بودن در تعاليم اسلام ، مي تواند اختلاف هاي ناشي از تفاوت در بهره هوشي و امور فرهنگي از جمله تفاوت و اختلاف در باورهاي ديني و حتي مراتب ايماني را پيشگيري كند. اساس ناسازگاري دو همسر به تفاوت آنها در احساسات شناخت ها و رفتارها باز مي گردد. هرچه افراد در اين زمينه ها مشابه باشند، اختلافات كمتري بروز مي كند(سالاري فر،1389). برخي اختلاف ها به رفتارهاي نابهنجار ناشي از بدخلقي و صفات نامناسب و رفتارهايي مانند شراب خواري و قماربازي مربوط مي شود. بروز اين رفتارها معمولا هنگام ازدواج تا حدي آشكار است ، يا دست كم نشانه هايي از آنها در فرد وجود دارد و با توجه به آسيب هاي شديد آنها ، تعاليم اسلام نسبت به گزينش چنين همسراني هشدارهايي جدي دارد. رفتار هاي جنسي خارج از محدوده مجاز نيز اين چنين است و در صورت بروز، بايد گزينش چنين افرادي با تامل بيشتري باشد. اين جمله در قرآن كه "پاكان به پاكان تعلق دارند" ، در واقـع نوعي بينش دادن به افراد در انتخاب همسر اسـت. همچنين برخي مشـكلات ناشـي از امـور اقتصـادي مانند نوع اشـتغال و سطـح درآمد، هنگـام گزينش افراد تا حدي قابل پيش بيني اسـت . ( سالاري فر،1389) آموزش زوجين: بسياري از مشكلات خانواده ها ، ناشي از عدم شناخت وظايف، راه هاي برقراي رابطه و روش حل مسائل است. يكي از راهبرد هاي مهم حل مسائل خانوادگي، رويكرد روانشناختي –آموزشي است كه شامل 5 مرحله است: الف) روشن شدن اهداف و ارزشها كه در اين قسمت، مقاصد هر يك از زوجين و انتظارات آنها براي يكديگر بيان شده و زمينه تعادل آنها فراهم مي شود. در اينجا توجه به ارزش هاي فرهنگي و ديني يكديگر داراي اهميت است . ب) آموزش ارتباط و تبادل نظر در صورتي كه نارسايي زوجين در مهارت هاي ارتباطي روشن شده باشد. مهارت هايي مانند گوش دادن، روشن ساختن مفهوم من يا هويت فردي، بازخورد، درخواست كردن، و ابراز وجود و جنبه هاي مثبت ارتباط كلامي بايد به آنها آموخته شود. ج) آموزش مهارت هاي مذاكره و قرار داد بستن كه در اين قسمت اصل انصاف روابط برابر و رضايت بخش زوجين مورد توجه قرار مي گيرد د) فنون تنظيم وقت به ويژه براي خانواده هايي كه زن ومرد هر و شاغل هستند، بسيار ضروري است. فنون كنترل فشار رواني كه خواه و ناخواه در همه ارتباط ها و براي همه افراد بروز مي نمايد(كارلسون،1387). آموزش ديني: آموزش اعتقادات ديني در امور زندگي و حل مشكلات و اختلافات ، براي پيشگيري از برخي اختلافات داراي اهميت است . شناخت وظايف و حقوق متقابل اعضاي خانواده ، بر اساس تعاليم اسلام ، براي عمل به آنها ضروري است. برخورداري زن و شوهر از باور هاي مستحكم، در تحكيم روابط اعضاي خانواده تاثير بسزايي دارد و بي بهره ماندن برخي خانواده ها از اين باور ها در همه مراحل، مشكلات متعددي را در پي دارد كه قرآن در آيه 124 سوره طاها از آن به زندگي تنگ و سخت ياد مي كند. مهمترين باور هاي ديني شامل اعتقاد به خدا، اعتقاد به رسالت و امامت و اعتقاد به زندگي پس ازمرگ مي باشد كه مروري كوتاه بر چند اثر از آثار بي شمار اين باورها خواهيم داشت. در اثر خداپرستي نگرش فرد به همه هستي و زندگي انسان هدف دار وبا معنا مي گردد. باور به خدا همه ي رفتارها از جمله زندگي زناشويي و خانوادگي را به سوي كسب رضايت خداوند سوق مي دهد، خداوندي كه بهترين ها را در رفتار گفتار و و احساس از بنده ي خويش مي طلبد(سالاري فر،1388). آن جا كه در بن بست ها و شرايطي كه به ظاهر همه ي اسباب ها ونشانه هاي مادي از عدم حل مشكل حكايت مي كند توكل بر خداوند روزنه اميدي را در برابر افراد مي گشايد و گاه مشكلات را طبق آيه 2و 3سوره طلاق از راه هايي كه افراد گمان نمي برند حل مي كند. از ميان شيوه هاي متعدد يادگيري مشاهده الگو موثرترين و پاياترين روش ها محسوب مي شود. در زمينه چگونگي روابط اعضاي خانواده و نوع رفتارها ، نيز پيروي و همانند سازي با انسان هايي كه تعاليم دين به طور كامل در آنها تجلي يافته ضروري است. در خانواده به علت عدم توجه به اهداف متعالي به كاركرد هاي محدود زندگي زناشويي اكتفا شده و خانواده ها در اثر بي هدفي به راحتي به جدايي انحلال كشيده مي شوند . اعتقاد به زندگي بعد از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پايداري مي كند كه موجب پيوند بيشتر اعضاي خانواده مي گردد. اثر دوم باور به معاد ، ايجاد انگيزه براي افراد و تشويق آنهاست در كلمات اولياي دين عليه السلام به پاداش ها و نعمت ها ي اخروي اشاره شده كه در ازاي انجام وظايف خانوادگي و زناشويي به فرد داده مي شود(سالاري فر، 1388) رعايت حدود و مرزها در خانواده : بخشي از مشكلات خانواده ها از بي توجهي نسبت به رعايت حدود و مرزهايي ناشي مي شود كه رعايت آنها براي سلامت روابط اعضاي خانواده و رفتار مناسب آنها ، ضروري است. از مهم ترين عوامل موثر در روابط عاطفي رضايت بخش بين زن وشوهر، رعايت حدود روابط زن ومرد نامحرم است. مهار تماس هاي چشمي و روابط كلامي بين زن ومرد نامحرم در محدوده عرفي لازم، و دوري از نگاه ها وروابط كلامي معنادار كه حتي بار جنسي كمي داشته باشد، در پيشگيري از اختلافات نقشي مهم داردتحقيقاتي نيز اين نقش را تاييد مي كند، براي نمونه آزمايش هايي نشان داد هنگامي كه مردها عكس هاي زنان بسيار زيبا را مي بينند، همسران مورد علاقه خود را با جذابيت كم تري ارزيابي مي كنند(آذربايجاني، 1382). بديهي است ارزش گذاري كمتر به همسر، زمينه اي براي روابط عاطفي ضعيف تر است. كم ترين تاثير نگاه ها و روابط عاطفي لذت بخش همراه با بار جنسي ، يا ارضاي آنها در بيرون از محدوده خانواده، سرد شدن اين روابط در خانواده است. از حدود ديگري كه به زنان مربوط مي شودپوشش شرعي است كه اين امر افزون بر خود زنان، بر مرداني كه آنها را مي بينند، تاثير مي گذارند. در تحقيقي پوشاندن زيبايي هاي زنان بررسي و از لحاظ تجربي ثابت گرديد كه اين امر مانع افزايش آستانه ادراكي، مرد به محرك هاي درون خانواده، ديرتر پاسخ مي دهد و زمينه برقراري روابط عاطفي لذتبخش فراهم نمي شود(منطقي، 1381). الف: تحقيقات خارجي علي رغم آگاهي فزاينده به شاخه هاي كلي و عمومي روان شناسي و مشاوره ، مشخص شده است كه ادبيات پژوهشي كمي در ارتباط با توجه به مذهب و معنويت در مشاوره خانواده و ازدواج وجود دارد.(ولف و همكاران ، 2006). نگرش مذهبي مي تواند در ارتباط با زناشويي موثر باشد زيرا مذهب شامل رهنمود هايي براي زندگي و ارائه دهنده ي سامانه باورها و ارزش ها است كه اين ويژگي ها مي توانند زندگي زناشويي را متاثر كنند(هانلر و گنچوز، 2005، به نقل از احمدي، 1386). استانلي و همكاران (2002) به نقل از يانگ و لانگ (2007) در پژوهش خود موضوعات پول، فرزندان، ارتباط، سكس، امور روزمره، حسادت، دوستان، شغل، خويشاوندان، اعتياد، مذهب و تفريحات را در تعارضات زناشويي مشاهده و گزارش كردند. پري(2006) به بررسي زندگي خانوادگي ، عملكرد ديني و مذهبي در آسيا پرداخت نتايج نشان داد كه بين اعتقادات مذهبي و رضايت زناشويي و رضايت از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد ، اكثر كساني كه از آموزش هاي مذهبي بهره مند بودند در بخش مديريت خانواده بالاترين نمره را گرفتند. همچنين باور هاي مذهبي در تصميم گيري اخلاقي والدين موثر بوده است و در يك چشم انداز كلي تاثير آن در همه ي جنبه هاي زندگي موثر است. دادلي و كوسينكي (2006) به بررسي رابطه ايدولوژي مذهبي ، تشريفات مذهبي تجربه و رضايت زناشويي پرداختند. نتايج نشان داد كه همبستگي قوي بين رضايت زناشويي و اعمال مخصوص مذهبي ، انگيزه دروني و تجربه مذهبي (احساس نزديكي به خدا) وجود دارد. تحقيقي با هدف مشكلات زناشويي زوج ها در مراحل مختلف دوره زندگي انجام شد . نتايج اين تحقيق نشان داد كه مسايلي كه اغلب به عنوان مشكل ذكر شده اند صمميت، مسائل جنسي و تصميم گيري است و شايع ترين مشكلات گزارش شده ارتباط و مسائل مالي بودند(ميلر، يورگاس، سندبرگ، وايت، 2003 به نقل از رحمت الهي و همكاران، 1385). گاتمن و همكارانش در بين زوجين برآشفته ، هفت الگوي مشكل زا را كه آنها را از زوجين سالم متمايز مي كند شناسايي نموده اند كه عبارتد از عواطف منفي متقابل نسبت پايين رفتارهاي مثبت به منفي ، ميزان بالاي انتقاد ، تدافعي رفتار نمودن ، تحقير و عيب جويي و اسناد ها ي منفي و ثابت به همسر (فورمن،2004 به نقل از رحمت الهي و همكاران، 1385). تحقيقات حاكي از آن است كه پريشاني رابطه زوجين با اختلافات عاطفي و رفتاري فرد با هم تغيير مي كند كه وراي آشفتگي كلي در ديگر روابط زوجين است (ويشمن و همكاران ، 2000. به نقل از سيندر و همكاران 2006). همچنين تحقيقات در زمينه سلامت جسماني زوجين نيز نشان داده است كه اختلال در روابط زناشويي با كاركرد ضعيف تر سيستم ايمني در هر دو جنس همراه است و كيفيت يك رابطه بر عملكرد رواني و سيستم ايمني بدن موثر است . از اين گذشته پريشاني رابطه زوجين به ويژه مراودات منفي، اثرات مستقيم و مضر بر دستگا ه هاي عروقي غدد مترشحه داخلي سيستم ايمني عصبي حسي و ديگر سيستم هاي فيزيولوژي دارد. به نوبه خود به مسائل سلامتي جسماني مربوط مي شود(كيگات گلاسر، وينوتونف 2001 به نقل از سيندر و همكاران، 2006). نتايج بررسي هاي ساچر و فاين (1998) بيانگر اين است كه زنان به دليل اينكه تعهد و حساسيت بيشتري نسبت به رابطه شان در زندگي مشترك احساس مي كنند تلاش بيشتري نيز صرف حفظ و نگه داري آن مي نمايند. جونز (1992) پژوهشي تحت عنوان " طلاق، والدين، تعارض خانوادگي و شبكه روابط دوستانه" انجام داد . نتايج اين مطالعه آشكار ساخت كه تعارضات خانوادگي بدون توجه به اندازه و حجم شبكه روابط و كيفيت موثر روابط دوستانه و تجربه تنهايي را افزايش داد. طبق گزارش موسسه ملي بهداشت روان در مورد پيشگيري ها، كشمكش ها و تعارض هاي زناشويي مخرب از جمله عوامل خطر ساز اصلي براي بروز بسياري از اشكال اختلال و آسيب رواني ، به ويژه افسردگي در بزرگسالان و اختلال سلوك در كودكان است(كوي و همكاران، 1993 .به نقل از كيسر و همكاران1998). مذهب راهنمايي هاي كلي در اختيار بشر قرار مي دهد كه اگر انسان ها بدان ها عمل نمايند منجر به استحكام پيوند زناشويي مي گردد . اين راهنمايي ها شامل قوانيني د ر مورد رابطه ي جنسي ، نقش هاي جنسيتي ، از خود گذشتگي و حل تعارضات در روابط زناشويي مي باشند(ماهوني، 2003). يكي از دلايلي كه نشان مي دهد مذهب مي تواند ديدگاه فكري زوجين را تحت تاثير قرار دهد اين است كه احتمال اينكه افراد مذهبي تر ازدواج خود را داراي كيفيتي معنوي ببينند بيشتر است ، مي باشد مطالعه بر روي 97 زوج كه نماينده ي تنوع مذهبي زوج هاي امريكايي بودند ، نشان داد كه آن ها مفهوم تقدس را در مورد ازدواج خود به كار مي برند . بدين معني كه غالبا چنين تصور مي كردند كه ازدواج آن ها محتوايي معنوي دارد(ماهوني، 2005). گلاسر و گلاسر در اثر خود(2002)، با عنوان به هم رسيدن و با هم ماندن به تفصيل رابطه ي زناشويي را بر اساس نظريه انتخاب تشريح مي كنند.در بحث نياز هاي اساسي و رابطه ي آن را با ازدواج ، گلاسر رابطه ي زناشويي را مانند ديگر روابط در نظر مي گيرد ولي در ازدواج ، علاوه بر ويژگي هاي ديگر روابط، تعهد نسبت به رابطه ي زناشويي را بيشتر دخيل مي داند به نظر وي همين تعهد طرفين را به استفاده از كنترل بيروني مي كشاند (گلاسر و گلاسر،2002). چندين مطالعه (روس، وستفيلد ،انسلي، 2000)نشان دادند كه مورد توجه قرار دادن باور هاي مذهبي در طي مراحل درمان مي تواند در بهبود روابط زن وشوهر مفيد باشد. بدين صورت كه هر گاه تعارض خانوادگي بر سر موضوعي خاص ، شكل مي گيرد، مذهب مي تواند از طريق مفاهيم معنوي .و ارزش هاي مذهبي مشترك ، اختلاف نظر بين افراد را تعديل كند. تاكيد دين بر مفاهيمي مانند تقدس ازدواج مي تواند مسير حل تعارضات زناشويي را هموار سازد(به نقل از لطف آبادي، 1384). ماهوني و همكاران (1999) معتقدند كه درمانگران مي توانند نقش باور هاي مذهبي و بعد متعالي رابطه ي زناشويي را طي فرايند حل اختلافات زناشويي مورد توجه قرار دهند و از سويي ديگر با استفاده از روش هاي مداخله اي مذهبي مي توان به حل تعارضات زناشويي كمك نمود. مسائل اقتصادي كه نماينده ي نياز به بقا مي باشد با مشكلات رابطه ي زناشويي ارتباط تنگاتنگي دارد.اگر نياز به بقا در دونفر در سطح متفاوتي باشند. يكي مقتصد و يكي ولخرج ، بسته به اهميت اقتصاد براي طرفين مي توان انتظار سطحي از تعارض را داشت(گلاسر و گلاسر ،2002) در مطالعه اي تحت عنوان بررسي رابطه معنويت با كار و نقش هاي خانوادگي و رضايت از زندگي روي 99 نفر انجام شد نتايج نشان داد كه بهزيستي و رضايت زناشويي به طور معناداري با رضايت از زندگي رابطه دارد و شركت كنندگان گزارش دادند كه معنويت بر كار ، ازدواج، فرزند پروري و رضايت از زندگي شان موثر است(كيزاك،2006، به نقل از احمدي 1391). .ويليامز و لاور (2003) عنوان كرده اند زوج هايي كه تجانس مذهبي داشته اند سطح بالاتري از رضايت زناشويي را گزارش كردند. نتايج پژوهش برتوني ، بودنمن (2010) نشان داد كه در مقايسه با زوج هاي ناخشنود ، زوج هاي خشنود ابعاد مثبت بيشتر و منفي كمتري دارند و سبك هاي تعارض مناسب (بيشتر مصالحه مي كنند و كمتر خشونت ، كناره گيري و توهين )داشته و به علاوه روابط بهتر با خانواده اصلي شان را داشتند ضمنا در ابعاد عشق تغريبا عشق كامل را داشته و از بودن كنار همسر احساس لذت مي كردند. محققان با اين فرض كه در موضوعات مربوط به عبادت، چندين عامل مرتبط با زوج درماني وجود دارد مطالعه اي روي 230 زوج كه مدت 7سال از ازدواجشان گذشته بود و داراي عقايد مذهبي بودند، انجام دادند. اين عوامل عبارت بودند از كاهش منفي بيني، اهانت، خشونت در طي تعارض، كاهش واكنش پذيري هيجاني، افزايش مسئوليت پذيري به منظور مصالحه و حل مساله، كه فرضيه آن ها تاييد شد(باتلر، 2000، به نقل از احمدي 1391). هيتون و پرات (2004) به اين نتيجه رسيدند كه همبستگي مثبت و معناداري بين ميزان عمل به باور هاي ديني و ميزان صميميت ، توافق، صادق بودن، محبت و پايبندي به تعهدات وجود دارد. به اين معنا كه هر چه ميزان عمل به باور هاي ديني در زوج ها بالاتر باشد آنها احساس رضايت بيشتري را تجربه مي كنند. هندرسون –كينگ ووروف،(2003) به اين نتيجه رسيدند كه رضايت از رابطه ي جنسي نقش مهمي در رضايت زناشويي و رابطه زوج ها دارد و نارضايتي در رابطه جنسي در سال هاي اول ازدواج به اختلاف بين زوج ها و احتمالا جدايي در سال هاي بعد منجر مي شود. ب: تحقيقات داخلي در پژوهش براتي (1375) تحت عنوان بررسي تعارضات زناشويي متقابل زن و شوهر هفت مولفه كاهش همكاري كاهش رابطه جنسي ، افزايش واكنش هاي هيجاني ، افزايش جلب حمايت فرزندان ، افزايش رابطه ي فردي با خويشاوندان خود، كاهش همكاري با خويشاوندان همسر و دوستان، جدا كردن امور مالي از يكديگر مورد بررسي قرار گرفت نتايج مطالعه نشان داد كه هفت مقياس فوق با تعارضات زناشويي رابطه مثبت دارد. عامري و همكاران (1382) در پژوهش خود در خصوص اختلاف هاي زناشويي به اين نتيجه رسيدند كه در مجموع در بين زوج هاي مراجعه كننده، هفت نوع اصلي اختلافات وجود دارد كه شامل مشكلات ارتباطي ، تفاوت هاي شخصيتي، بي وفايي، مشكلات خانواده مركب، تعارضات مالي، بدرفتاريو سوء ظن مي باشد. اثر بخشي دينداري در رضايت زناشويي در تحقيقات احمدي، فتحي، آشتياني و عرب نيا (1385) و حيدري(1387) تاييد شده است نتايج پژوهشي در زمينه تاثير جنسيت بر گرايش هاي مذهبي نشان داد كه زنان بيش از مردان به مذهب گرايش دارند(نصيرزاده،رسول زاده، 1388). پژوهش ها نشان مي دهدكه ايمان مذهبي در ارتباط مستقيم با بهداشت و سلامت روان قرار داشته و مكانيسم سازگاري افراد را افزايش داده و بهبودي ناراحتي هاي ناشي از رويداد هاي ناگوار و ناگهاني را تسريع مي كند(فصيح،1381). رحمت الهي (1385) در پژوهشي كه در زمينه آسيب شناسي زندگي زناشويي انجام داد به اين نتيجه رسيد كه شش حيطه زير ، از مهمترين عوامل آسيب رسان به زندگي زناشويي محسوب مي شوند. اين حيطه ها عبارتند از مشكلات رفتاري با همسر/مشكلات عاطفي/تفاوت در ويژگي هاي شخصيتي زوج ها/مشكلات مربوط به اوات فراغت/ مشكلات ارتباطي / الگو هاي ارتباطي. بر اساس يافته هاي پژوهش خداياري فرد و همكاران (1385) بين نگرش مذهبي و رضايت زناشويي رابطه ي مثبت و معنادار وجود دارد و خانواده درمانگر ها مي توانند نقش باور هاي مذهبي را هم در بروز و هم در در حل اختلافات زناشويي به عنوان عاملي مهم در نظر بگيرند. نتايج اين پژوهش با يافته هاي مارگارت و همكاران (1990)، كال و هيتون(1997)، سوليوان(2001)، هانلر و گنچوز(2005) و اورتينگال و ونستيوگن(2006) همسويي دارد. كليه اين پژوهش ها بين دينداري و رضايت زناشويي صحه گذاشته و دينداري را به عنوان عاملي موثر بر احساس رضايت از زندگي زناشويي در نظر گرفته اند. طبق يافته هاي محققي(1390) اگر زوجين تحت تاثير آموزش هدفمند و برنامه دار قرار گيرند، شدت تعارض كاهش يافته و رضايتمندي افزايش خواهد يافت . يافته هاي دين پژوهي نشان داد كه از ميان مولفه هاي دينداري گرايش و عواطف ديني بيشترين رابطه را با رضايت زناشويي دارد اين يافته ها بدين معنا است كه مهمترين عامل از عوامل دينداري در كسب رضايت زناشويي در بين زوجين دارا بودن گرايش و عواطف ديني همسان و هماهنگ بين زوجين است كه اين توافق به سهم خود مي تواند هماهنگي عاطفي را يكي از موارد مهم و اساسي در رضايت زناشويي زوجين است به وجود آورد(خداياري فرد، 1385). لطف آبادي (1384) در پژوهش خود به اين نتيجه رسيد كه 90% از مردم تهران داراي هيئت ديني بسيار نيرومندي هستند . اين امر نشان دهنده ي نيرومندي باور هاي ديني مردم كشورمان مي باشد . از اين رو درمانگران مي توانند از چنين باور و معنويتي به عنوان يك شيوه ي درماني در حل اختلافات زناشويي بهره بگيرند. خداياري فرد ، غباري بنات، فقيهي و وحدت 1381 كاربرد روش درماني عفو وبخشش با تاكيد بر ديدگاه اسلامي را در خانواده درماني (درمان تعارضات زناشويي) و كارآمدي آن را نشان داده اند. قرباني (1380) تاثير روش درماني برگرفته از نهج البلاغه در كاهش افسردگي دانشجويان راموردبررسي قرار داد كه نتايج حاكي از كاهش ميزان افسردگي بود. آنچه از نتايج اكثر مطالعات بر مي آيد دينداري و وجود مفاهيم مشترك مذهبي به عنوان تسهيل كننده و ايجاد كننده تفاهم و حل تعارض ها در روابط درون خانوادگي عمل مي نمايد. لذا با توجه به فرهنگ ديني كشور در درجه اول سوق دادن خانواده هاي داراي ارزش مذهبي به سوي درمانگران آشنا به مفاهيم ديني و در درجه دوم تربيت روان شناسان با رويكرد هاي ديني جهت خدمات به اين گونه افراد لازم مي نمايد(خداياري فرد، 1385). منابع : آذربايجاني، مسعود. (1380). آزمون جهت گيري مذهبي با تكيه بر اسلام . نشريه حوزه ودانشگاه شماره ي29. صص 60-35 آزاد، حسين. (1377). آسيب شناسي رواني. تهران: بعثت آزادار مكي، تقي. (1389). جامعه شناسي خانواده ايراني.چاپ دوم تهران: سمت. اسماعيلي،علي ، ابراهيمي، بهمن وشايسته،سياوش. (1391). روان شناسي اجتماعي. تهران: شلاك. اتكينسون، ريتا ال،و همكاران. (1385). متن كامل زمينه روان شناسي هيلگارد.(ترجمه محمد تقي براهني و همكاران). تهران: رشد. احمدي، خدابخش. (1386). بررسي رابطه بين اعتقادات ديني و آسيب پذيري فرهنگي خانواده. مجله علوم رفتاري، سال اول، 1، 16-7 احمدي، علي اصغر. (1383). روان شناسي شخصيت از ديدگاه اسلامي. تهران : امير كبير. احمدي،خدابخش. فتحي آشتياني،علي و عرب نيا،علي رضا.(1385). بررسي رابطه بين تقيدات مذهبي و سازگاري زناشويي. فصلنامه خانواده پژوهي، سال دوم،5، 67-56. افروز، غلامرضا. (1380). مباني روان شناختي ازدواج در بستر فرهنگ و ارز هاي اسلامي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. انوري، حسن. (1383). فرهنگ روز سخن. تهران: سخن. اولياء، نرگس. (1385). تاثير آموزش برنامه غني سازي بر افزايش رضايتمندي زناشويي زوج ها، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان. بهرامي احسان، هادي. (1386 ). ابعاد ميان جهت گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت گيري مذهبي. مجله روان شناسي و علوم تربيتي، سال34، 2، 63-.41 بشكار، سلطانعلي.(1387). بررسي اثر بخشي آموزش مهارت هاي مديريت خشم در كاهش تعارضات زناشويي زوجين ارجاع داده شده به شورا هاي حل اختلاف شهرستان باغملك . پايان نامه كارشناسي ارشد خانواده. دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي. دانشگاه شهيد چمران اهواز. برنارد، اسپيلكا ورالف، دبليوهود و بروس هونسبرگر و ريچارد گرساچ. (1390). روانشناسي دين بر اساس رويكرد تجربي(ترجمه ي محمد دهقاني). تهران: رشد.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). برنشتاين، فيليپ اچ و برنشتاين مارسي تي. (1382). زناشويي درماني. (ترجمه حميد رضا سهرابي). تهران: خدمات فرهنگي رسا. (تاريخ انتشار به زبان اصلي1986). براتي، علي.(1375). بررسي تعارضات زناشويي بر روابط متقابل زن وشوهر. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت معلم تهران. بولتون، رابرت.(1381). روان شناسي روابط انساني . (ترجمه ، حميد رضا سهرابي). تهران: رشد(تاريخ انتشار به زبان اصلي2004). بهاري، رزاق.(1385). بررسي اثر بخشي آموزش تكنيك كنترل خودگويي به زنان در حل تعارضات زناشويي در بين زنان شهر اروميه. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي. به پژوه، احمد. (1385). ازدواج موفق و خانواده سالم، چگونه؟ .تهران: آواي نور. بك، آرون، تي. (1382). عشق هرگز كافي نيست.(ترجمه ي مهدي قراچه داغي). تهران : آسيم.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). پور شهرياري، حسين، رسول زاده، كاظم، خداپناهي، محمد كريم، كاظم، انوشيروان و جعفري، ثريا.(1387). بررسي رابطه بين سطوح سازگاري و رگه هاي شخصيتي نوجوانان. مجله علوم رفتاري. شماره 2. ثنايي، باقر. (1380). مقياس سنجش خانواده و ازدواج. تهران: بعثت. جان بزرگي، مسعود. (1386). جهت گيري مذهبي و سلامت روان. مجله پژوهش در پزشكي، 4، 350-345 جوادي آملي،عبدالله. (1366). ده مقاله پيرامون مبدا و معاد. تهران: دانشگاه الزهرا جعفري، محمد تقي. (1375). فلسفه دين. تهران : موسسه فرهنگي انديشه معاصر. جيمز ويليامز. (1387). دين و روان. ( ترجمه مهدي قائني). قم: دارالتفكر. (تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). حسيني زاده سيد علي و حاجي ده آبادي، محمد علي. (1386). بررسي مسايل تربيت نوجوانان در روايات. قم : پژوهشگاه حوزه و دانشگاه . حياتي، مژگان. (1381). مقايسه اثر بخشي رويكرد هاي شناختي هيجان مدار و الگوي تلفيقي بر ميزان رضايت زناشويي. رساله دكتري ،دانشگاه علامه طباطبايي. حيدري،مجتبي. (1387). دينداري و رضايتمندي خانوادگي. چاپ سوم. قم: انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني. خوانساري،جمال الدين محمد. (1373). شرح غرر الحكم. تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. خداياري فرد، محمد، و محمد، شكوهي يكتا، محسن، و غباري بنات، باقر. (1379). آماده سازي مقياس نگرش مذهبي دانشجويان. مجله روان شناسي، 15، 289-285 خداياري فرد، محمد، و شهابي ، روح ا...، و اكبري، سعيد. (1386). رابطه نگرش مذهبي و نگرش مذهبي در دانشجويان متاهل. فصل نامه پژوهشي خانواده، سال 3، 10، 617-611 دهقان، فاطمه. (1380). مقايسه تعارضات زناشويي زنان متقاضي طلاق با زنان مراجعه كننده براي مشاوره زناشويي. پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره، دانشگاه تربيت معلم دلاور، علي. (1388). روش تحقيق در روان شناسي و علوم تربيتي (ويرايش چهارم). تهران : نشر: ويرايش رشيدي، ن. (1384). بررسي تاثير استرس بر تعارضات زناشويي در كارمندان متاهل اداره راه و ترابري شهرستان گيلان غرب و قصر شيرين.پايان نامه ي كارشناسي ارشد. دانشكاه علامه طباطبايي. ريو، جان مارشال. (1385). انگيزش و هيجان. (ترجمه يحيي سيد محمدي). تهران: ويرايش.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). رحمت الهي، فرحناز، فاتحي زاده، مريم و احمدي ، سيد احمد. (1385). آسيب شناسي زندگي زناشويي. فصلنامه تازه هاي روان شناسي. سال 11، شماره 42و 41. رضي، شريف. (406ق). نهج البلاغه. (ترجمه عبدالحميد آيتي). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي. سالاري فر، محمد رضا. (1389). خانواده در نگرش اسلام و روان شناسي.تهران: سمت. ساروخاني، باقر. (1382). مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده .تهران: سروش سيادت، سيد علي.(1385). بررسي ميزان رضايت زناشويي در ازدواج هاي دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي شهر كرد و دولتي اصفهان. فصل نامه پژوهش هاي تربيتي دوره دوم، 6. ستوده، اميد. (1387). تاثير درمان شناختي، رفتاري گروهي(CBT) و آموزش شناختي گروهي مبتني بر حضور ذهن (CBMT) بر كاهش افسردگي و افزايش رضايت زناشويي در زنان متاهل مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر اهواز، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد چمران اهواز . ستوده، هدايت اله. (1376). روانشناسي اجتماعي. تهران: معراج سيف، علي اكبر. (1389). روش تهيه پژوهشنامه. تهران : دوران سوداني، منصور. (1385). مقايسه اثر بخشي زوج درماني به شيوه ي شناختي اليس و درمان راه حل محور ديشرز به صورت انفرادي و توام در كاهش تعارضات زناشويي. رساله دكتري، دانشگاه علامه طباطبايي. سوداني، منصور،شهرياري، يونس وشفيع آبادي عبدالله. (1388). اثر بخشي آموزش خانواده درماني ساختي به شيوه گروهي بر كاهش تعارضات زناشويي زوجين ارجاعي به شعب شوراي حل اختلاف شهرستان باغملك. فصل نامه يافته هاي نو در روان شناسي. 12، 25-7. سليمانيان، علي اكبر. (1373). بررسي رابطه ي بين ساختار و قدرت با تعارضات زناشويي. پايان نامه كارشناسي ارشد،دانشگاه تربيت معلم. ستير، ويرجينيا. (1376). آدم سازي در روان شناسي خانواده. (ترجمه ي بيرشك بهروز). تهران: رشد. شريفي، طيبه. (1381). بررسي رابطه نگرش ديني با سلامت عمومي،افسردگي، اضطراب، پرخاشگري و شكيبايي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي اهواز، رساله كارشناسي ارشد روان شناسي عمومي، دانشگاه آزاد اسلامي اهواز. شريعتمداري، آسيا. (1383). تاثير آموزش راه هاي مقابله با فشار رواني بر تعارضات زناشويي . پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي. شفيعي نيا، اعظم، حسينيان، سيمين. (1386). بررسي اثر بخشي مشاوره گروهي با روش شناختي – رفتاري بر تعارضات زناشويي. فصلنامه پژوهش هاي تربيتي و روان شناختي. سال 3، 2،1-22-1. شاملو، سعيد. (1377). روان شناسي شخصيت. تهران: رشد. صدوق، محمد بن بابويه قمي. (1413ق). من لايحضره الفقيه، قم: جامعه مدرسين. طباطبايي، سيد محمد حسين. (1370). تفسير الميزان. جلد 1 عاملي، شيخ محمد حر.(1409ق). وسايل الشيعه، قم: موسسه آل البيت. عامري، فريده.(1381). بررسي تاثير مداخلات خانواده درماني راهبردي در اختلافات زناشويي . رساله دكتري، دانشگاه تربيت مدرس. عامري، فريده، اژه اي، جواد، رسول زاده، كاظم، نور بالا، احمد علي. (1382). بررسي تاثير مداخلات خانواده درماني راهبردي در اختلافات زناشويي. مجله روان شناسي.3. عاطف وحيد، محمد كاظم، لواساني، فهيمه، محمد پور، احمد رضا. (1388). مديريت تعارض همسران. مشهد: آهنگ قلم. فرح بخش، سعيد، و غلامرضايي، سيمين، و نيك پي، ايرج. (1386). بررسي بهداشت رواني دانشجويان در رابطه با عوامل تحصيلي. فصل نامه اصول بهداشت روان، سال 8، 32و 34، 66-61 فريدي ، فرشاد. (1385). اثر بخشي آموزش مداخلات خانواده درماني ساختاري شيوه ي گروهي بر تعارضات زناشويي . پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي. فلاح چاي؛ سيد رضا. (1378). مقايسه اثر بخشي رويكرد آموزش شناختي رفتار ي زوجين با آموزش زوجين بر اساس رويكرد روايت درمانگري در كاهش تعارضات زناشويي. رساله دكتري،دانشگاه علامه طباطبايي. فرانكن، رابرت.(1382). انگيزش و هيجان. (ترجمه حسن شمس اسفند آباد، غلامرضا محمودي، سوزان امامي پور).تهران: ني.(تاريخ انتشار به زبان اصلي،1939). فصيح، طيبه.(1381). بررسي رابطه ميان نگرش مذهبي و سلامت عمومي در ميان دانشجويان ورودي سال 81 و 82 .پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه علوم پزشكي اهواز. قرآن كريم. ترجمه مهدي الهي قمشه اي. سازمان چاپ و انتشارات ايران. قائمي، علي. (1375). چرا مذهب ؟ تهران: مولف. قرباني، نيما. (1382). روان درمانگري پويشي كوتاه مدت. تهران: سمت. قائمي، علي. (1376). نگرش در رفتار ديني در دانش آموزان. تهران: اميري. قليلي، زهره، و احمدي، سيد احمد، و خاتمي زاده، مريم. (1385). زوج درماني. فصل نامه تازه هاي روان درماني، سال يازدهم، 39و40، 77-59 دانشجويان قرباني، عزيز اله.(1380). بررسي تاثير روش درماني برگرفته از نهج البلاغه در كاهش افسردگي دانشگاه هاي تهران در مقايسه با رفتار درمانگري . پايان نامه ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي. قرباني، كبري. (1384). تاثير زوج درماني به شيوه ي درمان عقلاني هيجاني رفتاري بر تعارض ها و افكار غير منطقي زوجين مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر اصفهان پايان نامه ارشد، دانشگاه اصفهان. قرباني، نيما. (1384).سبك ها و مهارت هاي ارتباطي ، تهران: انتشارات تبلور. كليني،محمد بن يعقوب. (1365). كافي. تهران: دارالكتب الاسلاميه. كار، آلن. (1384). خانواده درماني تحليل روابط و تعارضات همسران(ترجمه ي غلامرضا تبريزي). مشهد: مرنديز.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). كارلسون، جان و همكاران. (1378). خانواده درماني تضمين درمان كارآمد. (ترجمه ي نوابي نژاد، شكوه) تهران: انجمن اولياء و مربيان.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). كريمي، يوسف. (1382). روانشناسي اجتماعي.تهران: ارسباران. كريمي، مصطفي. (1385) . قرآن وقلمرو شناسي دين. قم: موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره). گاتمن،جان و سيلور، نان. (1385). هفت اصل براي زندگي زناشويي. ترجمه نسرين مصباح و همكاران، تهران:ايتا. ( تاريخ انتشار به زبان اصلي 2006). گلاسر،ويليام و گلاسر،كارلين. (1384) . ازدواج بدون شكست. (ترجمه سميه خوش نيت و هدي برازنده). تهران: محقق. (تاريخ انتشار به زبان اصلي 2002). گال،مرديت،بورگ،والتر،گال،جويس. (1390).روش هاي تحقيق كمي و كيفي در علوم تربيتي.ترجمه احمد رضا نصر و همكاران. تهران: سمت. گلادينگ، ساموئل. (1382). خانواده درماني.(ترجمه ي بهاري، فرشاد وهمكاران). تهران: تزكيه گلدنبرگ، ايرنه. (1382). خانواده درماني.( ترجمه ي حسين شاهي براواتي و. حميد رضا نقشبندي، سيامك) تهران: روان. لطف آبادي،ح. (1384). جستجوي مباني نظري سنجش ويژگي هاي معنوي درمان جويان در تعامل با درمانگران. گزيده مقالات همايش مباني نظري و روان سنجي مقياس هاي ديني.ص 138.دفتر طرح ملي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ملكي حاج آقا، زهرا. (1384). بررسي سبك مديران مدارس راهنمايي دخترانه تهران در برخورد با تعارض از ديدگاه مديران و معلمان در سال 1383. پايان نامه كارشناسي ارشد،دانشگاه شهيد بهشتي. ملك سعيدي، ژينوس. (1388). اثر بخشي آموزش مهارت هاي تنظيم منابع تكوين خود بر كاهش تعارضات زناشويي زنان. پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره خانواده. دانشگاه علامه طباطبايي. ملكيان، مصطفي. (1375). اقتراح انتظار بشر از دين. قم: دفتر همكاري حوزه و دانشگاه. مطهري، مرتضي. (1366). مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي: انسان و ايمان. قم: صدرا مرادي، محمود. (1380). بررسي تاثير خانواده درماني به روش ساختاري به كاهش تعارضات زناشويي زوجين متقاضي طلاق شهراصفهان. پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه اصفهان. محمد نظري، علي. (1390). مباني زوج درماني و خانواده درماني. تهران: علم مجلسي، محمد باقر. ( 1404ق). بحارالانوار. بيروت: موسسه الوفاء. منجزي، فرزانه.شفيع آبادي،عبداللله،سوداني،منصور. (1391).اثر بخشي آموزش مهارتهاي ارتباطي با رويكرد اسلامي بر رضايتمندي زناشويي، فصلنامه دانش و پژوهش در روان شناسي كاربردي،سال 13،شماره 1،پياپي 47. محمدي، سيد داوود و مهرابي زاده هنرمند، مهناز. (1385). ارتباط نگرشهاي مذهبي با مكان كنترل و نقش جنسيت در اين متغيرها، مجله پژوهش هاي روانشناختي، دوره 9، شماره 3 و4 محققي، حسين. (1390). تدوين برنامه آموزشي توانمند سازي زوجين بر اساس نظريه عشق استرنبرگ و تاثير آن بر كاهش تعارضات زناشويي و افزايش رضايتمندي زوجين. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي. ميلاني فر، بهروز. (1382). بهداشت رواني. تهران: قومس. نوابخش، مهرداد وپوريوسفي، حميرا. (1385). نقش دين و باور هاي مذهبي بر سلامت رواني، مجله پژوهش ديني، 14، 91-71 نوري، حسين. (1408ق). مستدرك الوسايل. قم: موسسه آل البيت. نصير زاده، راضيه، رسول زاده، كاظم.(1388).بررسي رابطه باورهاي مذهبي با راهبرد هاي مقابله با تنيدگي در دانشجويان. فصلنامه دانشگاه علوم پزشكي گناباد. شماره2. 63-56 وست، ويليام. ( 1383). روان درماني و معنويت. (ترجمه ي شهيدي، شهريار و شيرافكن سلطان علي) تهران: رشد (تاريخ انتشار به زبان اصلي 2004). وولف، ديويد. (1386). روان شناسي دين. (ترجمه دكتر محمد دهقاني). تهران: رشد.(تاريخ انتشار به زبان اصلي ندارد). Burton,J.P.(2003).Marital conflict childrens perceptions of marital conflict. Dissertation Abstracts internashtional: section B: the sciences & Engineering 59 (6-B),3089. Bertoni, A.Bodenmann,G.(2010). Satisfied and dissatisfied coules: positive and Negative Dimensions,conflict styles, and Relationship with family.European psychologist.15, 175-184 Carter, B. (2003). The family life cycle: A frame work for family therapy, Needham. Heights: Allyn and Bacon. Carlin,G.M.(199).A conceptual analysis of conflict management style measures. Master thesis, the university of Guelph Dudley,M & kosinski,F.(2006).Religiosity and marital satisfaction: A research note.Review of Religious research. Vol 32(1):78-86 Elkins D.N.Hedstorm,L.j,Hughes,L.L. Leaf, J.A. and saundersc.(1988). Towards a humanistic-phenomenological spirituality.,Journal of Humanistic psyehology , 28(4): 5-18 Falicov, C.(2000). Laino families in therapy. New York: Guilford pres. Gregory R.Maio , & Geoffrey Haddock.(2010).The psychology of Attitude and attitude change. Los Angeles: SAGE. Hassed C.S.(2000). D epression: dispirited or spiritually deprived? Med j Aust;173-547. Heaton,T.B & pratt , E.L.(2004). The effects of Religious Homigamy on marital satisfaction and stability, Journol of social and personal Relationships vol.11(4):534-509. Henderson-King,D.H.& Veroff, J.(2003).sexual satisfaction and marital well-being in the first years of marriage, Journal of social and personal relationship, VOL.11(4):509-534. Jones,D.(1992).parental divorce, family conflict and friendship network. Jounal of social and personal relationship. Vol(9).pp219-225. Karsoon J.L (1981). Genetics of intellectual variation in celand. Heredities,95,283-288. Kew-cheung, s.(1996).cognitive- behavioral therapy for marital conflict. Journal of family therapy.20,2,256-265. Kaiser,A, Hahlweg,K, Wolf sdorf,G.F and Groth, T.(1998).The efficacy of a compact psychoeducational group program for marriage couples. Journal of consulting and clinical psychology. Vol.66(6).pp753-760. lambert,Nathaniel.M,Dollahite,David.C.(2006). How religiosity help couples prevent, resolve, and overcome marital conflict (election version).family relations,55,439-449. Lewis,j. A.(1993). Farewell to motherhood and apple pie: families in the postmodern era. The family journal 1. 337-338. Markman, H.J;STANLY, S. ,Blumberg,S.L.(2001) Divorco and Building alasting love3 ,(isted).John Wiley, san Francisco. Mahony,A.(2005).Religion and conflict in marital and parent child relationship. Journal of social Issues, 61(4), 689-706 Mahoney,A.,paragment,K.,Swank,A.B.,Swank,N.(2003). Sanctification in family relationship. Review of Religious Research, 44,220-236. Mahoney A.,Paragment K.I,Jewell T., Swank,A.B.,Sccott E.,Emery, E,& Rye,M.(1999). Marriage and the spiritual realm: the role of promimal and distal religious constructs, in marital functioning. Journal of family psychology. 13, 321-330. Morris, S.B.(1999). Functional family therapy in. I.R.H.Fallon (ed),handbook of behavioral family therapy. New York: Guilford pres. Moreira- Almedia, Alexander.koenig, Harold.G.(2006). Discussion Retaing the meaning of the weeds religiousness and spirituality: A commentary on the whoqol srpb groups across- cultural study of quality of life 962: 6, 2005, 1497,in press. journal of social science&medicine, pp1-3 , Available: s. Reilly. ML.(2004)Spirituality and mental Health clients. Journal of psholosocial Nursing and mental Health services Vol 79-82 piedmont,R.L.(1999). Does spirituality represent the simth factor of personality / spiritual Transcendence and the five – factor model. Journal of personality G7 (6), 985-1013., Perry, geramy.(2006). Family life, religon and religious practicein an aAsian Adventist context parti: the people and their religious practice:Journal info, VOL9.(71):875-893. Sanders,F.M(1995). Individual and family therapy: toward an integration. New York: Aronson. Synder, Douglas.K, Castellani, Ahgela, Mand Whishman,Mark.A.(2006).Current status and future direction in couple Therapy. Annual Review. Psychology.57:17-44 Suping,T & Jing,W.(2006). Interpersonal conflict handling styles: A sourvey of Chinese college students. Canadian social science, 5(2).44-53. Sacher,J.A akd Fine,M.A.(1998). Predicting Relationship status and satisfaction after six months among dating couples. Journal of marrage and family.58(10).pp21-23. Sherwood,H.B.(2002). Managing matrial discord: validating the parental management of conflict. Scale. Dissertation Abstracts international:section B: the sciences &Engineering 61(10-B),5581. Thompson, B.M.(1997)couples and the work family interface. In W.K.Hal ford & h.j. mark man (Eds). (PP.273-290). Chicnester uk:wiley. Waynne,L.G.(1983). Familly research and family therapy: A reunion ?. journal of marital and family therapy, 9, 113-117. Wolf, Chelsea T., ksiazak, T.M (2006).Relationship of spirituality to work and family roles and life satisfaction among gifted adults. Journal of mental health counseling,29,131-165. Williams, L.M & Lawler, M.G. (2003). Marital satisfaction and same-church individuals. Journal of family Issues,VOL.24(8):1070-1092 West,W.(2000).Psycho therapy and spirituality. Thousand oaks,CA: sagr. www.Elsevier.com/locate/soscimed. Young. M. , Long.L.(1998). Counseling and therapy for couples: New York.Brooks cole publishing company. Young,M.E.& Long,L.L.(1998). counseling and therapy fore pacific Grove,ca: Brooks/Cole. Chapter 5,pp: 80-96 and chapter 60, pp;97-112 Young,M.E.& Long, L.L.(2007). Counseling and therapy for couples. Pacific Grove, CA:Thomson Brooks /cole.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید