صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی 5

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی 5 (docx) 32 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 32 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه کردستان دانشکده علوم انسانی و اجتماعی گروه روانشناسی عنوان: مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک با کاهش استرس مبتنی برحضورذهن در کاهش علائم اضطرابی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی پژوهشگر: کژال شریعتی استاد راهنمای اول: دکتر زلیخا قلی زاده استاد راهنمای دوم: دکتر احمد سهرابی پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی گرایش بالینی فهرست مطالب عنوان فصل دوم (پیشینه پژوهش)47-11 2-1 مقدمه12 2-2 اضطراب12 2-3 اختلال اضطراب اجتماعی13 2-3-1 شاخص14 2-3-2 ویژگیها و اختلالهای همراه14 2-3-3 یافتههای آزمایشگاهی15 2-3-4 ویژگیهای خاص15 2-3-5 شیوع15 2-3-6 دوره یا سیر16 2-3-7 الگوهای خانوادگی16 2-3-8 تشخیص افتراقی17 2-6 پیشینه پژوهش43 2-6-1 پیشینه پژوهشي نوروفیدبک43 2-6-2 پیشینه پژوهشي حضور ذهن45 منابع منابع فارسی منابع لاتین 1-6 متغیرهای اساسی پژوهش 1-6-1متغیرهای مستقل متغیرهای مستقل در این پژوهش، نوروفیدبک و کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن. درمان نوروفیدبک تعریف مفهومی: نوعی رویکرد توان بخشی است که هدف آن بهنجارسازی پایدار رفتار بدون وابستگی مداوم به داروها و یا رفتاردرمانی است و به این طریق افراد میتوانند برامواج مغزی خود کنترل داشته و در جهت درمان مورد استفاده قرار گیرند (ماستروپسکو وهیلی، 2003، برنر و همکاران، 2006). تعریف عملیاتی: در این پژهش پروتکل درمانی براساس افزایش آلفا- تتا با چشمان بسته است که از کارهای گریزلیر (2008) (اقتباس از سی اگنر، 2002) اقتباس شده است. در درمان آلفا- تتا، 12جلسه در طی 6 هفته و در هر هفته دو جلسه برگزار میشود. در این روش فرد در یک موقعیت آرام با چشمان بسته قرار میگیرد و در جریان درمان (با نصب الکترود در ناحیه pz) موسیقی با صدای امواج آرام آب رودخانه و امواج اقیانوس پخش میشود و از آزمودنی خواسته میشود که در حالت صدای آب آرام به آن گوش دهد و در مواقع امواج اقیانوس به موقعیتهایی که در آن اضطراب دارد (از اضطراب کم تا زیاد) فکر کند و همین روش باعث شرطی سازی می شود و همزمان فعالیت امواج مغزی ثبت میشود (گریزلیر، 2008). درمان حضور ذهن تعریف مفهومی: به معنی توجه کردن به طریق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون داوری میباشد(کبات زین، 1998). تعریف عملیاتی: به عنوان ابزار درمان در بیشتر اختلالات مورد استفاده است و پروتکلدرمانی از کتاب کبات زین گرفته شده است که در فصل سوم پیوست میباشد. 1-6-2 متغیر وابسته متغیر وابسته در این تحقیق، اضطراب اجتماعی میباشد. اضطراب اجتماعی: تعریف مفهومی: ترس غیرمنطقی از موقعیتی که به واقع منطقی وبدون ترس است ولی فرد از آن اجتناب میکند یا آن را با وجود اضطراب تحمل میکند (پورافکاری، 1373). تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد از آزمون اضطراب اجتماعی لایبوتیز بدست میآورد. فصل دوم (پيشينه پژوهش) 2-1 مقدمه گسترهای که پژوهش کنونی به آن پرداخته است، مقایسه اثربخشی روشهای درمانی نوروفیدبک و حضور ذهن مبتنی برکاهش استرس در کاهش علائم اضطراب اجتماعی میباشد. در این فصل نخست به بررسی اختلالات اضطرابی به ویژه اضطراب اجتماعی و ملاکهای تشخیصی آن براساس DSM-IV-TR، ویژگی، اختلالات همراه، شیوع و... پرداخته شده و در بخش دوم به مبانی و اصول نوروفیدبک و در بخش سوم به بررسی روش درمانی حضور دهن مبتنی برکاهش استرس پرداخته شده است و درنهایت در بخش آخر به پیشینه پژوهشی پرداخته شده است. 2-2 اضطراب اهمیت اضطراب در زندگی عصر حاضر را نویسندگانی چون کاموس که دوران ما را قرن ترس نامیده است و ادون در شعر خود تحت عنوان عصر اضطراب، به خوبی مطرح کرده است. اضطراب، هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی نظیر نگرانی، دلشوره، وحشت و ترس بیان میشود و با درجات مختلفی بروز میکند، بنابراین اضطراب نوعی ترس و ناراحتی بیدلیل است، نشانه بسیاری از اختلالات روانشناختی محسوب میشود که اغلب با رفتارهای دفاعی مانند فرار از یک موقعیت ناخوشایند یا انجام یک عمل طبق نظم و آیین معین کاهش مییابد. لانگ (1374) معتقد است که اضطراب یک سازهی فرضی است و ترکیبی از تظاهرات جسمانی و روانی را به دنبال دارد که قابل انتساب به خطرات واقعی نیستند و به صورت دورهای یا مستمر بروز میکند. اضطراب اثرات خاصی بر شناخت میگذارد و بر طبق DSM-IV، اضطراب باعث انحراف تفکر و توجه فرد از کاری که انجام میدهد، میشود. اضطراب، هسته هیجانات است ولی با این حال زیادی آن باعث مشکل میشود. اضطراب یک ساختار یکپارچه نیست. دو نوع متمایز اضطراب، تحریک اضطراب و هراس اضطراب در ارتباط با الگوهای متفاوتی از فعالیت مغز وجود دارد. هراس و ترس اضطراب به صورت نگرانی و نشخوار کلامی دیده میشود و نگرانی به صورت افکاری در مورد سلامت جسمی، توانایی در محل کار و طور کلی جهان میباشد و همچنین علائم فیزیکی شامل بیقراری، خستگی و تنش عضلانی را به همراه دارد. علائم تحریک اضطراب شامل تپش ضربان قلب، عرق کردن، سرگیجه، تنش تنفس و احساس خستگی میباشد (اسچینویس، 2013). اضطراب باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، روانی، مشکل افراطی حالت عاطفه منفی میشود. نبود لذت و گوش به زنگی در اضطراب قابل مشاهده است. قسمت چپ و راست فرونتال و تمپورال راست در اضطراب نقش دارند و EEG نشان میدهد که در فرونتال راست اضطراب بیشتر به چشم میخورد. مدل ظرفیت-برانگیختگی، کاهش و افزایشی اضطراب در قسمت فرونتال را توضیح میدهد (ریموند، وامی، پارکینسون، گریزلیر، 2005) 2-3 اختلال اضطراب اجتماعی ملاك‌هاي تشخيص: الف- ترس آشكار و مستمر از يك يا چند موقعيت اجتماعي يا عملكردي كه شخص در معرض ديد اشخاص ناآشنا يا احتمالاً در معرض توجه ديگران قرار مي‌گيرد. فرد از اين واهمه دارد كه كاري انجام خواهد داد كه موجب تحقير يا شرمندگي او خواهد شد. در كودكان بايد شواهدي از توانايي براي برقراري روابط اجتماعي متناسب با سن، با افراد آشنا وجود داشته باشد. ب- قرار گرفتن در معرض موقعيت‌هاي اجتماعي ترس‌آور تقريباً هميشه به اضطراب منجر مي‌شود، ممكن است به شكل حمله وحشت‌زدگي وابسته به موقعيت يا با زمينه موقعيتي ظاهر شود. ج- شخص مي‌داند كه ترس مفرط يا غيرمنطقي است. د- شخص مي‌داند از موقعيتهاي اجتماعي يا عملكردي ترس‌آور اجتناب كرده يا آنها را با اضطراب يا پريشاني شديد تحمل ميكند. ه- اجتناب، اضطراب انتظاري يا پريشاني در موقعيت اجتماعي يا عملكردي به طور قابل ملاحظه‌اي با مخالفتهاي عادي، كاركرد شغلي، يا فعاليتها يا روابط اجتماعي تداخل ميكند، يا پريشاني آشكاري درباره ابتلاء به هراس وجود دارد. و- ترس يا اجتناب، ناشي از اثرات فيزيولوژيايي مستقيم مواد يا يك بيماري جسماني نيست و بر حسب يك اختلال رواني ديگر توجيه بهتري ندارد. ز- اگر يك بيماري جسماني يا يك اختلال رواني ديگر وجود دارد، ترس موجود در ملاك تشخيص الف مرتبط با آن نيست، براي نمونه، اين ترس ناشي از لكنت زبان، رعشه در بيماري پاركينسون، يا رفتار غذا خوردن (غذا خوردن غيرعادي) در بياشتهايي عصبي يا پرخوري نيست. ويژگي اصلي اضطراب اجتماعي ترس آشكار و مستمر از موقعيتهاي اجتماعي يا عملكردي است كه ممكن است موجب شرمندگي شوند. شخصي مبتلا به هراس اجتماعي به طور معمول از موقعيتهاي ترسآور اجتناب ميكند، به ندرت، شخص خود را به تحمل موقعيت اجتماعي يا عملكردي مجبور ميكند، اما اگر با اين موقعيت‌ها روبهرو شود اضطراب شديدي احساس خواهد كرد. ممكن است يك دور معيوب اضطراب انتظاري منتج به درك توأم با ترس و نشانههاي اضطراب در موقعيتهاي ترسآور وجود داشته باشد، كه به عملكرد ضعيف واقعي يا فرضي در موقعيت‌هاي ترسآور منجر شده، كه آن هم موجب شرمندگي و اضطراب انتظاري فزاينده در مورد موقعيتهاي ترسآور ميشود و بر همين روال ادامه مييابد. ترس يا اجتناب بايد به ميزان قابل ملاحظهاي با فعاليت عادي، كاركرد شغلي يا تحصيلي يا فعاليتها يا روابط اجتماعي شخصي تداخل نمايد يا شخص بايد پريشاني آشكاري را درباره ابتلا به هراس داشته باشد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-1 شاخص تعميم يافته: وقتي ترسها با اكثر موقعيتهاي اجتماعي مربوط هستند (مانند آغاز كردن يا ادامه دادن گفتگوها) از اين شاخص ميتوان استفاده كرد: افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي تعميم‌يافته معمولاً از موقعيت‌هاي عملكرد در جمع و هم موقعيتهاي روابط اجتماعي ميترسند. چون مبتلايان به هراس اجتماعي اغلب گستره كامل ترسهاي اجتماعيشان را به طور خود انگيخته گزارش نميكنند. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی تعمیم یافته بیشتر احتمال دارد که کاستیهایی را در عملکرد تمام موقعیتهای اجتماعی داشته یاشد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-2 ویژگیها و اختلالهای همراه ویژگی توصیفی همراه اضطراب اجتماعی عبارتند از حساسیت مفرط به انتقاد، ارزیابی منفی یا طرد شدن، اشکال در ابراز خود، عزت نفس پایین یا احساس حقارت، مبتلایان به اضطراب اجتماعی اغلب از ارزیابی غیرمستقیم از جانب دیگران، مانند اجرای یک آزمون میترسند.آنها ممکن است مهارتهای اجتماعی ضعیف (مانند تماس چشمی ضعیف) یا نشانه‌های قابل مشاهده اضطراب داشته باشند. افراد دچار اضطراب اجتماعی اغلب در مدرسه در اثر اضطراب امتحان یا اجتناب از حضور در کلاس پیشرفت نشان نمیدهند. آنها به دلیل اضطراب یا اجتناب از صحبت کردن در گروهها، در ملأعام یا با مراجع قدرت و همکاران ممکن است در کارشان پیشرفت نکنند. این اشخاص اغلب در شبکههای حمایت اجتماعی اندکی دارند و کمتر ازدواج میکنند. در مورد شدیدتر ممکن است از مدرسه اخراج شوند، بیکار بمانند و به دلیل اشکال در انجام مصاحبه استخدامی در جستجوی کار برنیایند، دوستانی نداشته باشند یا به روابط ناپایدار دل ببندند، از قرار ملاقات عشقی کاملاً اجتناب میکنند، یا به زندگی با والدین خود ادامه دهند. علاوه بر این، اضطراب اجتماعی ممکن است با اندیشهپردازی خودکشی‌گرایانه ارتباط داشته باشد، به ویژه وقتی که با اختلالهای دیگری همراه باشد. اضطراب اجتماعی ممکن است با اضطرابی، خلقی، مرتبط با مواد و پرخوری عصبی همراه باشد و معمولاً مقدم بر این اختلال‌ها میباشد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-3 یافته‌های آزمایشگاهی تاکنون هیچ آزمون آزمایشگاهی که بتواند اضطراب اجتماعی را تشخیص دهد یافت نشده است و شواهد کافی نیز برای حمایت از کاربرد هر نوع آزمون آزمایشگاهی (مانند تزریق لاکتات، استنشاق دی اکسید کربن) به منظور تشخیص از سایر اختلالهای اضطرابی در دست نیست (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-4 ویژگیهای خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت تصویر بالینی و آسیب ناشی از اضطراب اجتماعی در بین فرهنگها، بسته به مقتضیات اجتماعی ممکن است متفاوت باشد. در فرهنگهای خاصی (مانند ژاپن و کره) مبتلایان ممکن است به جای شرمنده شدن، ترسهای مستمر و مفرطی از آزردن دیگران در موقعیتهای اجتماعی بروز دهند، احتمال دارد این ترسها با شکل اضطراب شدید از سرخ شدن چهره، تماس چشم به چشم، یا بوی بدن که ممکن است برای دیگران زننده و ناراحت کننده باشد، ظاهر شود. در کودکان، قشقرق، سفت کردن اندام‌ها، چسبیدن به یک شخص آشنا یا ماندن در کنار او، محدود کردن روابط تا حد لالی ممکن است وجود داشته باشد. احتمال دارد کودکان خردسال در موقعیتهای اجتماعی کمرویی افراطی ظاهر کنند. از تماس با دیگران کنارهگیری نمایند، در حاشیه فعالیتهای اجتماعی باقی بمانند، سعی کنند در کنار اشخاص آشنا بمانند. برخلاف بزرگسالانشان، کودکان دچار اضطراب اجتماعی معمولاً امکان اجتناب از همه موقعیتهای ترس‌آور را ندارند و ممکن است قادر به شناسایی ماهیت اضطرابشان نباشند. امکان دارد افت در عملکرد کلاسی، مردودی یا اجتناب از فعالیتهای اجتماعی و قرارهای ملاقات عشقی متناسب با سن وجود نداشته باشد. برای مطرح کردن این تشخیص در کودکان، باید شواهدی در مورد توانایی برای برقراری روابط اجتماعی با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب اجتماعی باید در ارتباط با همسالان روی دهد نه صرفاً در تعامل با بزرگسالان. مطالعات همهگیر شناختی و اجتماعی حاکی از آن است که اضطراب اجتماعی در زنان شایعتر از مردان است. اما در اکثر نمونههای بالینی شیوع آن در هر دو جنس برابر است یا بیشتر مبتلایان را مردان تشکیل میدهند (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-5 شیوع مطالعات همهگیر شناختی و اجتماعی شیوع کلی اضطراب اجتماعی را تقریباً 3 تا 13 درصد گزارش کردهاند. ارقام شیوع گزارش شده، بسته به آستانه مورد استفاده برای تعیین پریشانی یا اختلال و تعداد انواع موقعیتهای اجتماعی که به طور اختصاصی بررسی شدهاند ممکن است متفاوت باشد. در یک مطالعه، ترس مفرط از صحبت کردن و عملکرد در ملأعام 20 درصد گزارش شده است. اما تنها 2 درصد دارای اختلال یا ناراحتی کافی برای تضمین تشخیص اضطراب اجتماعی بودند. در جمعیت کلی، بیشتر مبتلایان به هراس اجتماعی از صحبت کردن در جمع واهمه دارند، در حالی که تقریباً کمتر از نیمی از آنها از صحبت با غریبهها یا ملاقات با افراد جدید میترسند. سایر ترسهای عملکردی به ظاهر کمتر متداولاند. در موقعیتهای بالینی، اکثر قریب به اتفاق مبتلایان به اضطراب احتماعی از بیش از یک نوع موقعیت اجتماعی واهمه دارند. اضطراب اجتماعی به ندرت باعث بستری شدن در مراکز درمانی میشود. در کلینیکهای سرپایی، میزان هراس اجتماعی در مبتلایان به اختلالهای اضطرابی تقریباً 10 تا 20 درصد است. اما این ارقام بر حسب منطقه متفاوت است (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-6 دوره یا سَیر شروع اضطراب اجتماعی به طور معمول در اواسط نوجوانی افراد شروع در اوایل دوران کودکی را گزارش میکنند. شروع اختلال ممکن است به طور ناگهانی و دنبال یک تجربه تنشزا یا تحقیرکننده، یا احتمال دارد، تدریجی باشد. سیر اضطراب اجتماعی اغلب پیوسته یا مداوم است. طول مدت آن بیشتر برای تمام عمر است، ولی ممکن است که شدت این اختلال در بزرگسالی کاهش یابد یا رو به ضعف گذارد. احتمال دارد شدت اختلال با توجه به محرکهای تنشزا و ممقتضیات زندگی تغییر کند. برای مثال، اضطراب اجتماعی فردی که از قرار ملاقات عشقی میترسد با ازدواج کردن ممکن است تضغیف یابد و پس از مرگ همسر دوباره ظاهر شود. ارتقاء شخصی تا مقامی که مستلزم صحبت کردن در جمع باشد، ممکن است به ظهور اضطراب اجتماعی در فردی منجر شود که قبلاً هرگز مجبور به صحبت کردن در جمع نبوده است (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-7 الگوهای خانوادگی از قرار معلوم اضطراب اجتماعی در میان بستگان بیولوژیک درجه اول مبتلایان به این اختلال در مقایسه با کل جمعیت بیشتر روی میدهد. برای نوع تعمیم یافته شواهد قویتری وجود دارد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). 2-3-8 تشخیص افتراقی مبتلایان به حملههای وحشتزدگی و اجتناب اجتماعی توأم گاهی دشواری تشخیص بالقوهای را ایجاد میکنند. از لحاظ منشأ اصلی، اختلال وحشتزدگی همراه با گذر هراسی بر حسب شروع اولیه حملههای وحشتزدگی غیرمنتظره و به دنبال آن اجتناب از موقعیتهای مختلف به تصور اینکه ممکن است عامل راهانداز حملههای وحشتزدگی باشند، مشخص میشود. اگر چه در اختلال وحشتزدگی به دلیل ترس از مشاهده شدن در حین رخداد حمله وحشتزدگی ممکن است از موقعیتهای اجتماعی اجتناب شود. ولی اختلال وحشتزدگی بر حسب حمله وحشتزدگی غیرمنتظره که به موقعیتهای اجتماعی محدود نمیگردد، مشخص میشود و زمانی که فقط ترس اجتماعی از مشاهده شدن در حین رخداد حمله وحشتزدگی وجود دارد، تشخیص اضطراب اجتماعی مطرح نمیشود. از لحاظ نشانه اصلی، اضطراب اجتاعی برحسب اجتناب از موقعیتهای اجتماعی بدون حملههای وحشتزدگی غیرمنتظره برگشت کمتری مشخص میشود (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). وقتی حملههای وحشتزدگی روی میدهند، آنها به شکل حملههای وحشتزدگی وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتی ظاهر میشوند. برخی موارد بالینی بین این نمونههای اصلی قرار میگیرند و برای انتخاب مناسبترین تشخیص مستلزم قضاوت بالینی هستند. برای نمونه فردی که قبلاً ترس از صحبت کردن در جمع نداشته در زمان صحبت کردن دچار حمله وحشت زدگی میشود و شروع به ترسیدن از این کار میکند. اگر این فرد متعاقباً حملههای وحشتزدگی را فقط در موقعیتهای عملکرد اجتماعی داشته باشد، در این صورت تشخیص اضطراب اجتماعی ممکن است مناسب باشد. با این حال اگر وحشتزدگی غیرمنتظره ادامه یابد، در این حالت تشخیص اختلال وحشتزدگی همراه با گذر هراسی مطرح خواهد شد. اگر هم ملاکهای تشخیص اضطراب اجتماعی و هم اختلال وحشتزدگی وجود داشته باشد هر دو تشخیص، مطرح میشود. اگر چه شرمندگی یا تحقیر ممکن است در اختلال اضطراب فراگیر یا هراس مشخص وجود داشته باشد. ولی این امر کانون اصلی ترس یا اضطراب فرد نیست. در اختلال فراگیر رشد و اختلال شخصیت اسکیزویید از موقعیتهای اجتماعی به دلیل عدم علاقه به برقراری ارتباط با دیگران اجتناب میشود.برعکس در مبتلایان به اضطراب اجتماعی توانایی برقراری روابط اجتماعی با افراد آشنا را داشته و به آنها علاقه نشان میدهند. برای تشخیص اضطراب اجتماعی در کودکان باید حداقل یک رابطه اجتماعی متناسب با سن، با فردی غیر از اعضای خانواده خود وجود داشته باشد.اختلال شخصیت اجتنابی از نظر برخی ویژگیها مشابه اضطراب اجتماعی است و به ظاهر همپوشی گستردهای با هراس اجتماعی تعمیم یافته دارد، اختلال شخصیت اجتماعی ممکن است نوع شدید اضطراب اجتماعی تعمیم یافته باشد. یعنی از نظر کیفی متمایز نیست. در مورد آخر دچار اضطراب اجتماعی تعمیم یافته تشخیص اضافی اختلال شخصیت اجتنابی را باید در نظر گرفت.مبتلایان به اضطراب اجتماعی ممکن است در برابر بدتر شدن اضطراب اجتماعی و اجتناب مرتبط با یک بیماری جسمانی یا یک اختلال روانی همراه با نشانههای بالقوه شرمنده ساز، آسیبپذیر باشند.با این حال، اگر اضطراب و اجتناب اجتماعی به نگرانی درباره بیماری جسمانی یا اختلال روانی محدود باشند، طبق تعریف، تشخیص اضطراب اجتماعی مطرح نمیشود (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، 2000). ترس از اجتماع، برای اولین بار در DSM-III و بعد در سیستم طبقهبندی اختلال رفتاری- روانی سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی شد. امروزه تحقیقات در مورد شناسایی ترس از اجتماع افزایش یافته و ابزارهای جدید و تحقیق در مورد قابلیت اطمینان و اعتماد مقیاسهای مختلف افزایش یافته است. اضطراب اجتماعی یکی از اختلالات شایع در دوران بزرگسالی است و در اغلب در نوجوان بیشتر است (چریستوفروفیشر ،2010). مطالعات مختلفی نشان داده است که اضطراب اجتماعی در نوجوانان ظاهر میشود. اضطراب اجتماعی اغلب با ترس از ارزیابی منفی، انتظار آسیب اجتماعی، شناختهای منفی، اجتناب و رفتارهای ایمنی همراه است. این ویژگیها، باعث ماندگاری اضطراب اجتماعی میشود (چریستوفروفیشر ،2010). 2-6 پیشینه پژوهش 2-6-1 پیشینه پژوهشی نوروفیدبک آغاز تحقیقات استرمن، آغاز تحقیق در مورد نوروفیدبک شد. آیا انسان هم می‌تواند با کنترل امواج مغزی مشکلات روانی‌اش را حل کند؟ آزمایش استرمن روی مبتلایان به صرع نشان داد که جواب این سوال مثبت است. این روش کم‌کم گسترش پیدا کرد و از سال 2000 به این‌طرف، کلینیک‌های نوروفیدبک هر روز در گوشه‌ای از جهان و البته در ایران خودمان سبز می‌شوند. در قلمرو اثربخشی نوروفیدبک بر اضطراب، تحقیقات بت (2010) در مورد 100 بیمار GAD با پروتکل درمانی افزایش آلفا وکاهش بتا، اثربخشی نوروفیدبک را در کاهش علائم اضطرابی نشان داد. بیریوکوا، تیموفیو و مازلو (2005)، لامون تی جنی، هند، انابل و گاگنون (1975)، هیر، تیمون، رابرت، بورمان (1981)، اثربخشی نوروفیدبک را در کاهش علائم اضطرابی را نشان دادهاند و همچنین هوستیر، تیچ، راشل (2010)، هاموند (2006) با آموزش افزایش آلفا- تتا وکاهش بتا اثر بخشی نوروفیدبک برکاهش علائم اضطرابی را نشان داده اند. ریچالد، شرمن و جرالد (2009)، در پژوهشی 28 نفر از افراد اضطرابی را در دو گروه 14 نفره قرار دادند و اثربخشی نوروفیدبک در کاهش علائم اضطرابی را نشان داده اند. پولادی و مرادی (2011) اثربخشی نوروفیدبک بر اضطراب را نشان دادهاند، در این پژوهش آنها به بررسی افزایش امواج آلفا و بتا در دو بیمار اضطرابی پرداختند. مور (2000) پیشینه مربوط به درمان اختلالات اضطرابی را از طریق آموزش نوروفیدبک مرور کرد، هفت مطالعه انجام شده برروی اضطراب فراگیر، سه مطالعه در مورد اختلال اضطراب فوبیا و دو مطالعه مربوط به وسواس ویک مطالعه در مورد استرس پس از سانحه بود که در تمامی این مطالعات اثربخشی نوروفیدبک مشخص است. تحقیق واناتی، شارما، کومار (1998) (آموزش آلفا -تتا) و رایس، بلن چارد و پورسل (1993) و نائنیان و همکاران (1388) اثربخشی درمان نوروفیدبک برنشانههای اضطراب را نشان دادند. هارت و کامیا (1978) نشان دادهاند که روش درمانی نوروفیدبک با افزایش آلفا، درکاهش اضطراب دانشآموزان موثر بوده است. دونگ و باوو (2005) در یک مطالعه آزمایشی 70 دانشآموز با نشانههای اضطراب در دوگروه (آزمایش و کنترل) قرار دادند و نتایج مطالعه اثربخشی نوروفیدبک را نشان داد. روسنفیلد و بیهر در یک مطالعه موردی، اثربخشی آلفا نوروفیدبک را در درمان اختلال خلقی در پنج نفر نشان دادند. مرادی (2011) در یک مطالعه موردی اثربخشی آلفا-تتا را در درمان دو نفر با اختلال اضطرابی نشان دادند، ماصافی، رضایی واحدی (2011) در یک مطالعه آزمایشی 14 نفر را به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم کردند وبا استفاده از درمان نوروفیدبک نشانههای اضطراب را کاهش دادند. در مطالعه فریدنیا، شجاعی و رحیمی (2012)، 20 نفر زن (با اختلال اضطرابی) در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند و در این مطالعه آموزش افزایش بتا و کاهش بتای بالا وکاهش تتا به عنوان پروتکل درمانی نقش نوروفیدبک در کاهش نشانههای اضطرابی مشخص است. مطالعات نشان میدهد که افزایش سطح بتا و آلفا و بتا، باعث کاهش سطح اضطراب می شود (افسانه، 2011). استفاده از پروتکل درمانی آلفا نوروفیدبک در 1970 بیشتر برای اختلالات اضطرابی استفاده شده است (هارت و کامیا، 1978؛ پاسکویتس و اورن، 1974؛ پلوتکین و رایس، 1981). برطبق تحقیقات کیسلر (2005) و گرنی(2014)، الگوهای الکتروانسفالوگرافی متفاوتی را برای افراد اضطرابی نشان داده است و در مطالعات آبراهان (1989)، کتر (1998) و باتمن (1993) نقص در الکتروانسفالوگراف در افراد اضطرابی مشخص است. نقص در امواج آلفا، تتا و بتا باعث پدیداری علائم اضطراب میشود. مطالعات کی (2005) نقش تتا در فعالیتهای حسی- حرکتی را نشان داد و همچنین مطالعات نشان میدهد که تتا در ارتباط با فعالیت محدوده عصبی- رفتاری وانگیختگی و احساسات وانگیزه میباشد. فون استین (2000)، فرکانس آلفا- تتا را در ارتباط با فرایند توجه و پردازش اطلاعات داخلی مؤثر دانست. مطالعات نشان میدهد که کاهش و نقص در فعالیت آلفا در قسمت فرونتال چپ موجب کاهش فعالیت این ناحیه میشود (روسنفلد و بیهر، 2001). ریموند (2005)، اثربخشی آموزش آلفا- تتا را در بهبود حالت شخصیتی وخلقی نشان داد، هاموند( 2005) اثربخشی آموزش آلفا را بر اختلال اضطراب نشان داده است. همان طور که ملاحظه شد، پژوهشهایی که انجام شده بود بیشتر در مورد اختلالات اضطرابی به طور کلی بود و به طور خاص اثربخشی نوروفیدبک بر اضطراب اجتماعی بررسی نشده بود. لذا با توجه به اهمیت و ضرورت درمان اختلال اضطراب اجتماعی پژوهش عصب شناختی در این زمینه ضرورت مییابد. 2-6-2 پیشینه پژوهشی حضورذهن ذهن آگاهی یکی از جنبه های محوری روانشناسی 2500 ساله بودایی است که نقش مهمی در تمرینات و فلسفه این رویکرد بازی میکند. از آن زمان و حتی پیش از آن مراقبه به شکلهای مختلفی تمرین شده است، هنوز به درستی دانسته نشده که چرا این تمرینات در فرهنگهای مختلف برای سالیان متمادی مورد توجه بودهاند. این روش به طور گستردهای در تائوئیسم، بودیسم، اسلام، مسیحیت و یهود مورد استفاده قرار گرفته است اما نفوذ آن به روانشناسی غرب به یک قرن پیش بر میگردد (وست، 1991). ویلیام جیمز از نخستین روانشناسانی بود که این مفهوم روانشناسی شرقی را مورد توجه قرار داد. او پیش بینی کرده بود که مراقبه تأثیر فراوانی بر روانشناسی غرب خواهد گذاشت. بسیاری از همکاران و شاگردان فروید از جمله ارنست جونز، اتورانک، فرنزی، الکساندر، سالوم و یونگ به عقاید مربوط به عرفان شرقی آگاهی داشته و کوشیده اند تا به این مفهوم روانشناسی شرقی از منظر روانکاوی نگاه کنند (اپشتاین، 1379). علاقه به استفاده از مراقبه در زمینه های بالینی در سه دهه اخیر با بسیاری از کارهای تخصصی کابات زین در زمینه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی گسترش یافته است. با تأکیدی که این روش روی وضعیت جسمی و همینطور روانشناختی افراد دارد، سبب شده است تا نقش تمرینات مراقبه در زمینههای بالینی به طور گستردهای مورد توجه قرار گیرد. به خصوص به دلیل تأکیدش بر استرس و کاهش استرس، سبب گشوده شدن باب جدیدی نه تنها در استفاده از مراقبه در زمینههای روانشناختی بلکه در زمینههای جسمانی شده است (اورسیلو و رومر، 2005). با توجه به ورود ذهن آگاهی به حوزه درمانهای روانشناختی، پژوهشهای داخلی نیز به این حوزه وارد شدهاند. بیشتر این پژوهشها نیز در زمینه روانشناسی بالینی و درخصوص تأثیر این روش بر اختلالات روانی متمرکز بودهاند. قربانی، واتسن و ویتنگیتون (2009) بین ذهن آگاهی با اضطراب، افسردگی، استرس ادراک شده، کنترل مختل شده روی فعالیتهای ذهنی و اضطراب همبستگی منفی معنادار در هر دو نمونه ایرانی و آمریکایی به دست آمد. مطالعات زیادی در خارج از کشور به بررسی اثر ذهن آگاهی بر اضطراب و بیماریهای مختلف پرداختهاند. اما درخصوص تأثیر ذهن آگاهی بر افزایش جرأتورزی هنوز در ابتدای مسیر پژوهشی قرار دارند. کباتزین و همکارانش نشان دادند که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی میتواند در کاهش علائم روانشناختی در بیماران اضطرابی و اختلال درد مؤثر باشد (ریان و براون، 2003 به نقل از کبات زین و همکاران). کبات زین (1992)، همچنین، مکانیسم اثرات بالقوهی آموزش ذهن آگاهی بر نگرانی و درد را توصیف میکند که مشاهدهی مکرر و بدون قضاوت حواس مرتبط با اضطراب، بدون تلاش برای گریز یا اجتناب از آن، واکنش عواطف حاصل از نشانههای نگرانی را کم میکند. کبات زین (1992) یک نمونهی 22 نفری از بیماران مبتلا به اضطراب عمومی و اختلالات مربوط به ترس را مورد بررسی قرار داد و متوجه بهبودی چشمگیری در چند نوع اضطراب و افسردگی، هم بلافاصله «پس از درمان» و هم 3 ماه بعد از آن شد (میلر، فلچر، کبات زین (1995)، نتیجهی 3 سال بعد همان بیماران را گزارش دادند و متوجه شدند که نتایج مثبت درمان را حفظ نمودهاند. مقالههای تجربی در باب اثرات آموزش ذهن آگاهی ضعفهای متولوژیک بسیاری دارند، اما این نشان میدهد که مداخلات ذهن آگاهی، منتهی به کاهش انواع شرایط مسئلهساز مثل درد، استرس، اضطراب، عود افسردگی و تغذیه نامنظم میشود (هالت، کریستلر، 1999؛ کابات زین، 1992؛ شاپیرو، 1982؛ تیزدیل، 2000؛ اسچوارتز، بونر، 1998). تعدادی از گزارشهای موردی بالینی بیان داشتهاند که فنون مراقبه در درمان علائم اضطراب نوجوانان میتواند سودمند باشد (دسی و فیور، 2000؛ فیش، 1998؛ به نقل از لی، سمپل، رزا و میلر، 2008). بررسی گری سون (2009) در زمینه اثرات ذهن آگاهی بر ذهن، مغز، بدن و رفتار، که طی یک مطالعه مروری روی تعدادی از پژوهشها (54 مورد کار تجربی و نظری انتخابی از میان پژوهشهای سالهای 2008-2004) انجام یافت، به نتایج قابل توجهی دست یافت. هم پژوهشهای بالینی و هم پژوهشهای بنیادی نشان داد که پرورش و تقویت ذهن آگاهی با ناراحتی هیجانی کمتر، حالات ذهنی مثبتتر و کیفیت بهتر زندگی همبسته است. بعلاوه عمل و تمرین ذهن آگاهی میتواند بر مغز، سیستم عصبی خودکار، هورمون‌های استرس، سیستم ایمنی، رفتارهای سلامت شامل خوردن و خوابیدن تأثیر مفید و مثبت بگذارد. پژوهش کارمودی و بائر (2008) در زمینه تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر سطوح ذهن آگاهی، علائم روانشناختی و پزشکی و بهزیستی نشان داد که این برنامه جنبههای مختلف ذهن آگاهی (شامل مشاهده، توصیف، کنش یا عمل آگاهانه، غیرقضاوتی و غیرواکنشی) و بهزیستی روانشناختی را به طور معنادار افزایش میدهد. همچنین برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی سطوح استرس ادراک شده، علایم و مشکلات پزشکی، علائم روانشناختی کلی، وسواس فکری-عملی، حساسیت بین شخصی، افسردگی، اضطراب، هراس، پارانویا و پسیکوزگرایی را به طور معنادار کاهش میدهد. چند محقق (کاپلان-گلدنبرگ، 1998؛ گالوین- نادی، 1993؛ کبات زین، 1992؛ گلدنبرگ، 1994) ثابت کردهاند که کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، برای اختلالات پزشکی مرتبط با استرس مثل دارالصدف کاربرد دارد. این محققان خاطر نشان میکنند که مراقبه اصولاً باعث استراحت (شلی بدن) می‌شود؛ که در کنترل این اختلالات نقش دارد ایجاد استراحت از طریق انواع استراتژیهای مراقبه ثابت شده است (بنسون، 1975؛ ارم- جانسون، 1984؛ والاس، بنسون، ویلسون، 1984). با این حال، هدف آموزش ذهن آگاهی، ایجاد استراحت نیست؛ بلکه یاد دادن مشاهدهی بدون قضاوت شرایط موجود است، که شامل تحریکشدگی غیرارادی، جریان مداوم افکار، فشردگی ماهیچه و پدیدههای دیگر ناسازگار با استراحت نمیشود. درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی اغلب کیفیت خاص آگاهی یا توجه را با دیگر مداخلههای شناختی و یا رفتاری تلفیق میکنند. ترکیب ذهن آگاهی با فنون آرمیدگی و آگاهی بدنی پایه و اساس کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی یک مداخله را که فوائد متعدد آن در تعدادی از جمعیتهای بالینی و غیربالینی نشان داده شده است، تشکیل میدهد (کاباتزین، 2003؛ دیویدیسون و همکاران، 2003). منابع منابع فارسی: - آقاباقری، حامد. محمدخانی، پروانه. عمرانی، سمیرا. فرهمند، وحید. (1391)، اثربخشی گروه درمانی‌شناختی مبتنی بر حضورذهن برافزایش ذهنی و امید بیماران ام اس. فصلنامه روانشناسی بالینی، 4 (1): 31-23. - امیدی، عبداله؛ محمدخانی، پروانه. (1387)، آموزش حضور ذهن به عنوان یک مداخله بالینی: مروری، مفهومی و تجربی. فصلنامه سلامت روان، 1 (1): 14-9. - امیدی، عبداله؛ محمدخانی، پروانه؛ دولتشاهی، بهروز؛ پورشهباز، عباس. (1388)، اثربخشی درمان ترکیبی حضورذهن مبتنی بردرمان شناختی و درمان رفتاری - شناختی برکاهش تعمیمپذیری بیش از حد حافظه روانپزشکی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی. فصلنامه تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی اصفهان، 14 (2): 117-107. - اناری، آسیه؛ شفیعیتبار، مهدیه؛ پوراعتماد، حمیدرضا. (1390)، مقایسه اختلال اضطراب اجتماعی وکمرویی درمردان معتاد و غیرمعتاد. فصلنامه اعتیادپژوهی، 5 (17): 20-7. - بروند، فرانک. (1377)، فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی. (مترجمان: مهشید یاسایی و فرزانه طاهری)، تهران: انتشارات قیام. - پورافکاری، نصرت اله. (1373). فرهنگ جامع روانشناسی- روانپزشکی، جلد دوم، تهران: چاپ نوبهار. - قلیزاده، زلیخا؛ بابا پور خیرالدین، جلیل؛ رستمی، رضا؛ بیرامی، منصور؛ پورشریفی، حمید. (1389). اثربخشی نورفیدبک بر عملکردهای شناختی. پایان نامه دکترای اعصاب شناختی. دانشگاه تبریز. - عبداللهی، نرمین؛ قلی زاده، زلیخا؛ آراسته، مدبر. (1392). اثربخشی درمان ترکیبیشناسی رفتاری و دارو در مقایسه با درمان ترکیبی نوروفیدبک و دارو در کاهش علائم اضطرابی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه کردستان. - کنرلی، هلن. (1384). اختلالات اضطرابی. (مترجم: سیروس مبینی). تهران: انتشارات رشد. - گلپور چمرکوهی، رضا؛ محمدامینی، زهرا. (1391). اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن بر بهبود ذهن آگاهی و افزایش ابراز وجود در دانشآموزان مبتلا به اضطراب امتحان، مجله روانشناسی مدرسه پاییز 1391. 1 (3): 100-82 . - معانی، ایرج. (1370). اضطراب، تهران: چاپ پژمان. - وثوقیفرد، فاطمه؛ علیزاده زارعی، مهدی؛ نظری، محمدعلی؛ کمالی، محمد. (1392). تأثیر نوروفیدبک و نوروفیدبک به همراه کاردرمانی مبتنی بر توانبخشی شناختی بر عملکردهای اجرایی کودکان اوتیستیک. مجله علمی پژوهشی توانبخشی نوین، مجله علمی –پژوهشی توانبخشی نوین، 7 (2): 35-28. - یوسفی، ناصر؛ سهرابی، احمد. (1390). مقایسه اثربخشی رویکردهای خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن و فراشناخت برکیفیت روابط زناشویی در مراجعان در آستانه طلاق. فصلنامه مشاوره و رواندرمانی خانواده، 1 (2): 211-192. - نائنیان، محمدرضا؛ باباپورخیرالدین، جلیل؛ شیری، محمدرضا؛ رستمی، رضا. (1388). تأثیر آموزش نوروفیدبک بر کاهش نشانههای اضطراب فراگیر وکیفیت زندگی بیماران. پژوهشهای نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز). 4 (15): 202-176. منابع لاتین : - Allanson. J., Mariani. J. (2000). Mind over virtal matter using neurofeedback rtiating. Lancaster of university. - Appel, J., & Appel, D. K. (2009). Mindfulness: Implications for Subestance Abuseand Addiction. International Journal of Mental Health and Addiction, 7, 506-512. - Arch, J. J., & Craske, M. G. (2010). Laboratory stressors in clinically anxious and non anxious individuals: The moderating role of mindfulness. Behaviour Research and Therapy, 48, 495-505. - Arriendel, W. A. (1991). correlative of assertiveness in Normal and clinical sample,A.Multidimen sional Approach. Behviorresearch andTherapy, 12, 153-182. - Bhat. P. (2010).Efficacy of alfa EEG Wave biofeedback in the management of anixity .indusatria psychiarty research journal .9(2):111-4. - Benson, H. (1975). The relation response. - Bishop, S. R. & etal (2004). Mindfulness: Aproposed operational definition. - Bogels, M., & Monsell, W. (2004). Attenthion Process in the Maintenance and Treatment of Social Phobia: hyper vigilance avoidance and self- focused attention. Clinical Psychology Review. - Borcoves, T. D., & Lyonfields, J. D. (1997). Worry: Thought suppression of emotional processing INH W. Krohome Cotfingen (E.D). Attention & Avoidance Newyork: Hgrefeand haber publisher. - Brown, K., & Riyan, R. (2003). The benefits of being present: Mindfulness: Theorical foundatios and evidence for its salutrary effects. - Barzegary. L, Yaghubi. H, Rostami.R, (2011). The effect of QEEG – gudided neurofeedback treatment in decreasing of ocd, Tehran. Procedia – social and bchavioral science 30 – 2659 – 2662. - Biriukova. E. V, TimofeerL. V, Mosolov. S. N. (2003). Clinical and neutopysiologicalafficay of neurofedback. Moscow. - Barzegary. L, Yaghubi. H, Rostami. R. .(2011). The Effect of QEEG_ gudidedneurofeedback treatment in decreasing of ocd ,Tehran. procedia_social and bchavioral science 30_2659_2662. - Biriukova. E. V, Timofeer, L. V, Mosolov. S. N. (2003). Clinical and neutopysiologicalafficay of neurofedback. moscow. - Biviukova, E. V, Timofeer, V, and Mosolov,S. N,(2005) .clinical and Neurophysiologic Efficacy OF Neuro feedback in the combined therapy of Anxiety Disorders Resistant to psychophavmacotherapy .European Neuro psychology ,15(2):162-163. - Brown, K. W., & Ryan, R. M. (2003). The Benefits of being present: Mindfulness & itsrolein psychologicol well- being. Jornal of personality & Social psychology, 84, 822-848. - Brown, K. W., Ryan, R. M., & Creswell, J. D. (2007). Mindfulness: Theorical foundation and evidence for is salutary effects. Psychological Inquiry, 18, 211-237. - Chen, H., Wang, Qiuhu, Chen, & Xinyin. (2001). School achievement and Social behaviors: A cross- lagged regression analysis. . Acta Psychologica Sincia, 33(6), 532-536. - Claxton, G. (2006). Mindfulness, Learning and the brain. journal of Rational- Emotive & Cognitive - Behavior Therapy, 23, 301-314. - Cown, D. M., Reibel, D., & Micozzi, M. C. (2010). Theaching Mindfulness: A Practical Guide for clinicians and Educators. New york Springer. - C.scott. W, Kaiser. D, Othmer. S, Sideroff. S. (2005). Effects of an ee g biofeedback protocol American. - Coben. R, Padalsky. I, (2002) Assessment _guided nerofeedback for autistic disorder. - Christopher A. Fisher ,M. A. (2010) .Anxiety Depression , and SLEEP. DisorDers : their Rela Relation ship and ReDrction with Neurotherapy . university of North texas . - Carolyn . y. CH RISTOPHER , go( 2004). Evidence. 13ased practice in biofeed back and neurofeedback . - Scott. C. W, Kaiser. D ,othmer.S , sideroff. S. (2005). Effects of on ee g biofeedback protocol American. - Coben. R , Padalsky. I, (2002). Assessment – guided nerofeedback for autistic disorder Clinical psychology science & practice .11(3), 230-24. - Demose, J. (2005) .Getting started with neurofeed back .Newyork: w.w.Norton and company . - E. ayers.M, (2000) neuropatways EEG imaging, Beverly Hills, California. - Egner. T. B, Gruzelier J. H. (2003) .Ecological validity of neuro feed back: modulation of slow wave EEG enhances musical performance. NeuroReport 14: 122- 1224. Dio : 70-109 / 000017756-200307010. - E.ayers. M, (2000) neuropatways EEG imaging ,Beverly hills, california. - Egner, T., Zechb, T., and Grozeliev , J.(2004) . The effect of neurofeed back training on the spectrul topography of the electroence phalogram. Clinical Neurophysiology , 175(30) , 2452-2460. - Fisher. (2006). The efficacy of psychological treatments for generalized anxiety disorder. In G. Psychological disorders: the orysassessment and treatment (pp.359-377) .Newyourk: jonn wiley and sons. - Fletcher, L., & Hyes, S. C. (2006). Relutional frame theory, acceptance and commitment therapy, and a functional analitic definition of mindfulness. Journal of Rational - Emotive & Cognitive - BehaviorTherapy, 23, 315-336. - German, C. K., Sigel, R. D., & Fultion, P. (2005). Mindfulness and Psychotherapy. New york: The Guilford Presl. - Goldenberg, D. L., Kaplan, K. H., Nadeau, M.G & et al (1994). A Controlled study of a stress- reduction, cognitive-behavioral treatment program in fibromyalgia.Journal of Muscuskeletal pain, 2, 53-66. - Zeliev, G, W., Egner,T. Vernon, D. (2006). Validating the efficacy of neuro feed back for optimizing per for mance . 156, pp.421-431. - Gvuzelive , J.H.and Egnev ,T,(2004) physiological self 0 regulation :n bio feed back and neuro feed back , oxford university press ,pp.197-219. - Gruzelier. J. H, Thompson.t , redding.E , randy. Rsteffert. T. (2013). Department of psychology university of Landon international journal of psychophysiology. Intpsy_10653:no of page 7. - Grossman, P., & etal. (2004). Mindfulness Based Stress Reduction and health benefits: A meta- analysis Journal of Psychosomatic Research, 57, 35-43. - Gunderson, J. G., & Hoffman, P. D. (2005). Understanding and Treating Borderline Personality Disorder: 4 Guide for Professionals and Familyies: WashingtoneDC. American Psychiateric Pablishing Inc. - Hayes, S. C. (2004). Acceptace and commitment therapy and the new behavior therapies. In S. C. Hayes,V.M. Follette, & M. M. Line han, Mindfulness and acceptance expanding the cognitive- behavioral traditional. New york: The Guilford Press. - Hayes, S. C., & Shenck, C. (2004). Operationalizing mindfulness without unnecessary attachments. Clinical Psychology:Sience and pratice, 11, 249-254. - Hsu, S. H., Grow, J., & Marlatt, A. G. (2008). Mindfulness and Addiction. In M Galanter, L A Kaskutas, & D Lagressa (Eds), Recent Developments in Alcohlism: Research on Alcoholism Anongmous and Spirituality in Addiction Recovery New york Springer, 229-250. - Hollander. E, Simeon. D, (2008). “Textbook of chirtry, anixtydisorder”. America, psychiatric, publishing, Inc. - Havdt, J. V. Kamiya, J. (1978). Anxiety change through electroencephalographic alpha feed back seen only in high alpha subjects. 201: 79-87. - Heimbery, R.G. (2002). Congitiv-e—behavioral therapy for social anxiety disorder. Curvent status and future dirictions. Society of Biological psychiatry, 7:707-108. - Hammond, D. (2005a). Neure Feed back treatment of depression and anxiety .journal of Adult Development .12(2/3), 131-1377. - Hammond, D. (2077). What is neure feed back: an uplate.joornal of weore therax, 15(7) 1305-336. - Hammond, D.c. (2004) .treatment of the obsessional subtype of obsessive compulsive disorder with neuro feed back .Biofeedback, 32, 2-12. - Hammond, D. And Kivk, z. (2007) .negative effects and the need for standards of practice in neurofeed back. Biofeed back, 35 (4), 139-145. - Hammond, D. (2005-6). Neuro Feed back with anxiety and affective disorders. Child and A adolescent psychiatric clinics of North nmerica, 14.105-123. - Hollander .E; Simeon.D, (2008). Textbook of chirtry, anixtydisorder". America, psychiatric, publishing, inc - K. miles. R, J. R. G, Olive. J, (2002). Graphical neufeedback newengland. 03824. - Kabatzinn, J., Massion, M. D., Kristeller, J., Peterson, L.G., Fletcher. K. E., Pbert, L., et al. (1992).Effectiveness of a meditation-based stress reductionprogram in the treatment of anxiety disorders.American Journal of Relationship Enhanceme. - Karimi. M, Haghshenas. S, Rostami. R, (2011). Neurofeedback and autism speactrum. Tehran. Procedis social and behavioral sviences, 30(2011) 1472_1475. - Kaisev, D.A.and Othmev, S. (2000). Effect of neurofeed back on variables of attention in a large multicentrtrial, journal of neuro therapy, 4(7): 5-25. - Kennerley, H. (1995). Managing anxiety: Atraining manual. (Znd. Ed.) Oxford medical publications . - K. Miles. R, J.r.G, olive.J , (2002). Graphical neufeedback, Newengland. 03824. - Kabat-Zinn , J. , Massion , M. D., Kristeller, J., Peterson, L. G., Fletcher. K. E. Pbert, L, .etal. (1992). Effectiveness of a meditation-based stress reductionprogram in the treatment of anxiety disorders.American Journal of Relationship Enhanceme. - Karimi, M , haghshenas, S , rostami. R , (2011). Neurofeedback and autism speactrum. Tehrn.Procedis social and behavioral sviences 30(2011) 1472-1475. - Kabat-Zinn, J. (2003). Mindfulness-based interventions in context: past, present,and fature. Clinical Psychology:Sience and pratice 10, 149-156. - Lazarus, S&S. Fulkman (1984), Stress Appriasal and Coping, NewYork. Springer. - Lee, J., Semple, R. J., Rosa, D., & Miller, L. (2008). Midfulness- based Cognitive Therapy for children: Results of a Pilot Study Journalof Cognitive Psychotherapy: An International Quarterly 22, 15-28. - Longer, E. J., & Moldoveanu, M. (2000). The Construct of Mindfulness. Journal of Social Issues, 56(1-9). - Longer, E. J., & Moldoveanu, M. (2000). Mindfulness research and The future. Journal of Social Issues 56, 129-139.- - Lecomte, G. Juhel , J.(2011) The Effects of weuro feed back . Training on nemery per for mance in Elderity subjects. Scientific race arch. - Moradi.A, Pouladi.F, Pishva.N , Rezaei.B , torshabi. M, alammehrjerdi . Z. (2011).Treatment of anixity disorder with neurofeedback. Tehran. Procedia– social and behavioral sciencese (2011) 103-107. -Moore , N. ( 2000) .Areview of EEG biofeedback treatment of anoxiety disorders . clinical Electroencephologuphy , 31(7), 7-6. -Moore,N.(2005). The neure feeback of anxiety disorders . jornal of Adult Development , 12(2/3): 747-154. - Moradi , A,pouladi , F, and Pishva, N. (2077). Treatment of anxiety disorder with neurofeed back : lase study . social and Behavioral screnes , 30 (5): 703-707. - Moradi. A ,pouladi. F ,pishva.N , Rezaei.B , torshabi. M, Alammehrjerdi. Z, (2011). Treatment of anixity disorder with neurofeedback. Tehran. Procedia -social and behavioral sciencese (2011)103_107. - Miller, A. L., Ratus, J. H., & Linehan, M. (2007). Dialectical Behavior Therpy with Suicidal Adolescents. New york: The Guilford Press. K. (2003). Neurofeedback in psychological practice.profestional psychology. Reserch and practice , 6 (34)، .652_656. - Noyes, R., & Saric, R. H. (1998). The Anxity Disorders Combridge: CombridgeUniversity Press. - Persell, L. P & Berwick, P. T. (1947). The effect of assertiveness training on self consept & anxiety. Archive of General Psychology, 31, 45-54. - Rang wang.J ,Hsiel. s (2013). Clinical neurophysiology, neurofeedback for working memory, cognitive electrophysiology, kurg, university Taiwan. - Raymonda J , Varneya G. Parkinsonb A.L.,. Gruzelier.J.H. (2005). The effects of alpha/theta neurofeedback on personality and mood. Cognitive Brain Research 23, 287– 292 - Staufenbiel, S.M., Brouwer, A. M , Keizer. A. W, vanwouwe, N.C., (2013). Biologycalpsychology, Journal no page ,united states. Biopsy-6750: no of page 12. - Suryu. Ch, Heen. M, Cheolna.Y.J, Soohan. Y, Heekim. K ,Woonpark . P, (2002). Aportableneurofeedback system and eegmetode.repablic of korea. - Sterman, M. B. (2000). Basic Concepts and Clinical Findings in the Treatment of Seizure Disorders with EEG Operant Conditioning. Clinical Electroencephalography, 31(1), 45-55.  - Staufenbiel,S.M., Brouwer, A. M , Keizer. A. W ,vanwouwe ,N. C., (2013). Biologycal psychology, journal no page ,united states. biopsy_6750:no of page 12. - Suryu.ch, heen. m ,cheolna.Y.J ,soohan.Y ,heekim.K ,woonpark . P, (2002). Aportableneurofeedback system and eegmetode.repablic of Korea. - Vanathy, s. Sharma. p. and kumar . k. (1998) the efficacy of alpha and theta neuro feed back in treat ment of generalized unxiety disorder. Indian journal of clinical psychology, 25(2), 136-143. - Vernon .D. J.(2005). Can Neurofeedback training enhance performance: an evaluation of the evidence with implications for future versearch. 30.347-364. - Venneman ,J. A. (1997). Effects of therapy and EEGbiofeed back on brainwave synchotey medical psychotherapy . 4, 67-70.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید