پاورپوینت چیستی انسان (pptx) 25 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 25 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
چیستی انسان
درس 9
مقدمه
همانطور که در درس های آغازین خواندیم، یکی از مباحث مربوط به فلسفه، که زیرمجموعۀ 1 فلسفه های مضاف قرار میگیرد، تفکر فلسفی دربارۀ انسان یا «انسانشناسی فلسفی» است. این شاخه از فلسفه به مسائل مهم و بنیادین دربارۀ انسان، از قبیل چیستی انسان، جایگاه او در جهان، آیندۀ وی و نیز ویژگیهای متمایز انسان و هویت اخالقی او می پردازد. گاهی به جای «انسان شناسی» از واژۀ «خودشناسی» استفاده میشود؛ باید توجه کنیم که «خودشناسی» گاه به معنی شناخت هرکس از خود و ویژگی ها و خصلت های خودش بهکار می رود؛ معنای اخیر بیشتر در مباحث اخالقی و تربیت کاربرد دارد. گذشته از این کاربرد، گاه مقصود از «خود»، همان حقیقت انسانی است؛ وقتی «خود» در معنای حقیقت انسانی بهکار برود «خودشناسی» معادل همان «انسان شناسی»خواهد بود که موضوع این درس است. در این درس میخواهیم دربارۀ حقیقت و چیستی انسان از دیدگاه فیلسوفان بحث کنیم و نظرات آنان را بررسی نماییم.
ارسطو معتقد بود که انسان از نظر منطقی در جنس با سایر حیوانات مشترک است یعنی او هم حیوان است و ویژگی های حیوانات از قبیل غریزه حساس و ادراکات حسی را دارد .از نظر ارسطو انسان یک فصل ممیز و جداکننده به نام «نطق»یا «تفکر»و «اندیشه ورزی »دارد که او را از سایر حیوانات جدا میکند .به عبارت دیگر،انسان نوعی متفاوت از سایر حیوانات است؛او میتواند تفکر و استدلال نماید ؛تفکر و استدلال خود را با قوه نطق به دیگران منتقل کند و با آنها مراوده علمی و فکری برقرار نماید.ارسطو معتقد بود که تفکر و نطق مربوط به بعد غیر مادی وجود انان ،یعنی «روح»است ؛روح است که میاندیشد،اراده میکندو از بدن در کارهای مختلف بهره میگیرد.
ارسطو،کتابی به نام «درباره نفس » دارد که خود شامل سه کتاب است.وی در این کتاب،خود را در مقابل کسانی که به بدن قائل بودند،پیرو افلاطون میداند که معتقد به نفس بود. وی حیات را مربوط به نفس می دانست و معتقد بود بدن از آن جهت زنده است که متصل به نفس است.
بیشتر بدانیم
دکارت،فیلسوف فرانسوی، میگوید :منظور از «من»همان همان «ذهن»است،جایی که مرکز اندیشه ها و افکار ماست.ما با ذهن خود استدلال میکنیم،اثبات میکنیم میپذیریم یا رد میکنیم،و قضاوت میکنیم و نظر میدهیم .ذهن ما البته غیر از بدن ماست و ذهن وبدن دو چیز متفاوت اندکاملا از یکدیگر مجزا هستند ،گرچه با یکدیگر هستند و ذهن از بدن استفاده میکند به طور مثال،ذهن آزاد است ولی بدن ماننددیگر اجسام از قوانین فیزیکی پیروی میکند و آزاد نیست.
دو گانگی نفس و بدن
یکی از کتاب های مهم دکارت،کتاب «تاملات» است.وی در این کتاب شش تامل اساسی خود را بیان میکند.او میکوشد از نقطه آغازین تفکر شروع کند و معرفت عقلی را پایه گذاری کند.جمله معروف «من فکر میکنم پس هستم»که پایه تفکر عقلانی دکارت است،در این کتاب است.
ماتریالیست ها فیلسوفانی هستند ک معتقدند هرچیز،از جمله انسان،از نوعی ماده ساخته شده است.آنها میگویند ذهن هم تنها مجموعه ای از سلول های مغزی است که افکاررا حمع و جور میکند و به یکدیگر مرتبط می سازند.براساس این نظریه،انسان نهایتا مانند یک ماشین بسیار پیچیده است،نه چیزی فراتر از آن.به عبارت دیگ از نظر ماتریالیست ها،میان انسان و رایانه تفاوت حقیقی وجود ندارد؛تفاوت این دوفقط در میزان پیچیدگی شان است.
درباره ماتریالیسم
مکتب ماتریالیسم (مادیگرى) ـ ماتریالیست کسى را مى گویند که در ماوراى چهار دیوار عالم ماده، حقیقتى را قبول ندارد و رسماً خدا و روح مجرد و هر نیروى فوق طبیعت را انکار مى کند عالم را مانند دستگاه ماشینى مى داند که چرخ هاى آن را یک سلسله علل و معلول فاقد علم و شعور تشکیل مى دهند، با این فرق: ماشین، سازنده عاقلى دارد که طبق نقشه معین و براى رسیدن به هدف معلومى آن را به این صورت درآورده و چرخ هاى آن را طورى منظم کرده است که قهراً به آن هدف منتهى مى شود ولى ماشین طبیعت، اصولا سازنده اى ندارد چه جاى اینکه هدف و غایتى داشته باشد، بلکه چرخ هاى عظیم آن را در اثر تصادفات به صورت کنونى درآمده، و حرکات جبرى خود را بى اراده تعقیب مى کند و مقید به راه و روشن و نتیجه خاصى نیست!
ماده ازلى و ابدى است و آغاز و انجامى ندارد، فرق اساسى میان بشر و سایر حیوانات موجود نیست! و ادراکات انسانى از تراوشات سلسله عصبى اوست، لذا باید آن را یکى از محصولات «عالى و لطیف» ماده شمرد، آن مقام شامخى که براى انسان تصور کرده اند صرفاً موهوم است و دره عمیقى که میان انسان و سایر حیوانات کنده اند وجود خارجى ندارد! «اشیا در خارج از وجود ما و مستقل از افکار ما موجودند و همانها هستند که افکار و تصورات را در ما بوجود مى آورند».