پاورپوینت پیشینه تاریخی نظریهپردازی در حوزه روابط بین الملل (pptx) 25 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 25 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم
پیشینه تاریخی نظریهپردازی در حوزه روابط بین الملل
نظریهپردازی به عنوان موضوعی قدیمی(کلاسیک)
برخی نویسندگان مانند رابرت جکسون، از متأخرین مکتب انگلیسی روابط بینالملل، با طرح و تقسیمبندی دورههای مختلف تاریخی مانند نظریهپردازی در دوران یونان باستان، عصر نوزایی ایتالیا(رنسانس) و دیدگاههای فلسفی-سیاسی قرن هفدهم انگلستان، استدلال میکنند که تاریخ تئوریپردازی در عرصه روابط بینالملل از قدمت بسیار زیادی برخوردار است. و به نظریات اندیشمندانی مانند توسیدید، ماکیاولی، هابز و .... بر میگردد.
نظریهپردازی به عنوان شرح اندیشههای کلاسیک( واقعگرایی نوکلاسیک)
برخی نظریهپردازی واقعگرایان نوکلاسیکی مانند هانس جی مورگنتا را علیالخصوص تحت تاثیر کتاب معروف وی به نام «سیاست میان ملتها» مورد بحث و بررسی قرار دادهاند و معتقدند تلاشهای تئوریک وی اولین تلاش جدی برای شرح قرن بیستمی از رویکردهای کلاسیک پدران واقعگرایی مانند توسیدید، ماکیاولی و هابز به شمار میرود.
سه رویکرد درباره پیشینه تاریخی نظریهپردازی در حوزه روابط بین الملل
نظریهپردازی به عنوان موضوعی جدید و متاخر:
برخی این سابقه را به طور جدی و رسمی به بعد از جنگ اول جهانی و مخصوصا پس از جنگ دوم جهانی نسبت میدهند. این عده شکلگیری رهیافت های نظری به صورت آکادمیک را ملاک و مناط خود برای دیرینهشناسی نظریهپردازی در قلمروی سیاست بینالملل قرار دادهاند.
سه رویکرد درباره پیشینه تاریخی نظریهپردازی در حوزه روابط بین الملل
این تفاوت دیدگاه در شناسایی نقطه آغازین نظریهپردازی در روابط بینالملل، لزوم بررسی دوگونه تلاش را برای مطالعه علمی سیاست بینالمللی اجتناب ناپذیر مینماید که در این نوشتار از آن به تلاشهای اولیه(سنتی) برای تئوریزه کردن روابط بینالملل و تئوریپردازی به مثابه یک دیسیپلین دانشگاهی یاد میشود که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد:
سه رویکرد درباره پیشینه تاریخی نظریهپردازی در حوزه روابط بین الملل
الف. تلاشهای اولیه(کلاسیک) برای نظریهپردازی یا همان واقعگرایی کلاسیک: اول. مساعی توسیدید
اولین سعی جدی برای تحلیل روابط میان واحدهای سیاسی به تلاشهای یک تاریخدان به نام توسیدید(455-400ق.میلاد) برمیگردد. توسیدید، به عنوان مشهورترین واقعگراییکلاسیک، در جنگهای پلوپونز(Peloponnese) یا پلوپونزوس، ژنرال و فرمانده ارتش آتن بود.
توسیدید به دلیل به تحریر درآوردن “تاریخ جنگ پلوپونز” در در زمره نخستین واقعگرایان قرار میگیرد. وی تحت تاثیر این جنگها، “تاریخ جنگ پلوپونز” را نوشت و سنگبنای تئوریپردازی در اصول حاکم بر روابط میان واحدهای سیاسی را ،که در آن مقطع دولت- شهرهای یونان بودند، گذاشت. در حقیقت، وی با مطالعه روابط خصومتآمیز و پرتنش واحدهای سیاسی در یونان باستان کوشید تا طرحی تئوریک و چارچوبمند از اصول حاکم بر این روابط دراندازد:
توضیح جنگهای پلوپونز:
به مجموعه جنگهای تاریخی و مهمی اطلاق میشود که در فاصله سال های۴۰۴ تا ۴۳۱ قبل از میلاد میان دو دولت شهر، اسپارت و آتن ادامه داشت و به تخریب آتن و انحطاط تمدن آن منتهی گردید. البته جنگ این دو گروه یونانی با یکدیگر، محدود به خاک یونان نشد بلکه به تمام مناطق یونانینشین آن روزگار، یعنی از سواحل آسیای صغیر و تراکیه (ترکیه امروز) گرفته تا قبرس و ایتالیا و ... سرایت کرد و در سرتاسر شهرهای یونانی، مردم به دو بخش تقسیم شدند و در سلسله جنگهایی دامنهدار چنان به جان یکدیگر افتادند که تاریخ کمتر نظائر آن را نشان میدهد.
دو اصل برآمده از تحلیل توسیدید از جنگهای پلوپونز :
معمای امنیت(Security Dilemma ): توسیدید، جنگ را بر مبنای شرارت یک طرف و حقانیت طرف دیگر تحلیل نمیکرد و بنابراین، در تحلیل جنگهای پلوپونز زمینهها و ریشههای وقوع جنگ را این گونه بیان میکند: «هیچ یک از طرفهای درگیر در جنگ پلوپونز خواهان جنگ نبودند اما همه احساس عدم امنیت میکردند و میترسیدند. آنها به علت احساس عدم امنیت خود میکوشیدند با اقداماتی که خود باعث تشدید حس عدم امنیت سایرین میشد، امنیت خود را افزایش دهند.»
نکته: تاکید توسیدید بر“احساس” عدم امنیت و تاثیر آن بر تشدید اقداماتی در راستای تامین امنیت در مقابل طرف مقابل، همان چیزی است که بعدها در مبانی فکری واقعگرایی کلاسیک یعنی شارحان واقعگرایی سنتی و مفسران قرن بیستمی افکار توسیدید در قالب مفهوم معمای امنیت یاد میشود که در جای خود و در بخش مربوط به خطوط فکری اصلی رئالیستها به آن خواهیم پرداخت.
دو اصل برآمده از تحلیل توسیدید از جنگهای پلوپونز :
توازن قدرت یا موازنه قدرت(Balance of Power): از جمله اصول دیگری است که واقعگرایی کلاسیک آن را از تفکرات واقعگرایان سنتیای مانند توسیدید وام گرفته است. وی جنگ پلوپونز را اساسا و ذاتا مبارزهای برای ایجاد موازنه قدرت ارزیابی میکرد: «آنچه جنگ را اجتناب ناپذیر میساخت، رشد قدرت آتن و هراس ناشی از آن در اسپارت بود.»