پاورپوینت حکایت ازباب سوم فضیلت قناعت گلستان سعدی (pptx) 10 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 10 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
حکایت ازباب سوم فضیلت قناعت
گلستان سعدی
دو امیر زاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت. عاقبة الاَمر این یکی علاّمه عصر گشت و آن دگر عزیز مصر شد. باری توانگر به چشم حقارت در درویش فقیه نظر کرد و گفت: من به سلطنت رسیدم و این همان گونه در مسکنت بمانده است. گفت اي برادر شکر نعمت باری عزّ اسمه مرا بیش میباید کرد که میراث پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراث فرعون و هامان رسید یعنی مُلک مصر.
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالن
کجا خود شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم
حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگ همتتر در جهان دیدهاي یا شنیدهاي؟ گفت: بلی یک روز چهل شتر قربانی کرده بودم امرای عرب را و خود به گوشه صحرا به حاجتی بیرون رفتم. خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتم: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد
من وی را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.