پاورپوینت درس سوم تلخ یا شیرین (pptx) 11 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 11 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
درس سوم
تلخ یا شیرین
خلاصه متن درس :
یک روز صبح مردی مسافری از راه رسید و همه ی مردم جلوی دروازه ی شهر ایستاده بودند و به محض وارد شدن مرد از او استقبال کردند .او را به داخل قصر بردند و او را به پادشاهی خود انتخاب کردند . او هرچه از نزدیکانش می پرسید که چه شده است به او جواب سر بالا می دادند . یک روز او تصمیم گرفت که با لباس مبدل به داخل مردم برود و سر از ماجرا در بیاورد . اوکه قدم زنان می رفت سر از بازار شلوغ در آورد . همین طور که می رفت یک لحظه دستی بر شانه اش خورد . او سر جایش میخ کوب شد . به آرامی به پشت سرش بگشت و پیر مردی را دید .پیرمرد گفت :« ای پادشاه با این لباس ها در بیرون چه کار داری ؟ میدانم می خواهی چه بگویی . مردم این شهر طبق رسم قدیمی خود هر سال در زمان معینی که اولین کسی که وارد این شهر می شود تا یک سال پادشاه خود می دانند واز او اطاعت می کنند وبعد از یک سال او را سوار کشتی کرده و به جزیره ایی
می برند که نه آب دارد و نه غذا .» او فکر کرد وگفت:«یک عمر راحتی بهتر از یکسال خوش گذرانی است .» پس او هدایایی که مردم برایش می آوردند به امین ترین دوستانش می داد تا برایش مصالح ساختمانی نهال درختان وگله ی گوسفندان برایش بخرند. او دوستانش و کشاورزان وکارگرانی همراه با وسایلی که خریده بودند به جزیره فرستاد . او نیز در شهر به کر های مردم رسیدگی می کرد . یک شب که نیمه های شب بود او احساس کرد که نمی تواند دست هایش را تکان بدهد چشم هایش را باز کرد وبا صحنه ی عجیبی رو به رو شد. دید که نگهبانان دست و پا هایش را بسته اند . آنها گفتند که دوره ی یک ساله ی شما تمام شده شما باید با ما بیایید . اوگفت بگذارید لباس بپوشم یا وسایل شخصی خودم را بردارم ولی آنها نگذاشتند و او را سوار کشتی کردند و به نزیک جزیره که رسیدند او را در آب رها کردند وبرگشتند و غافل از این که او در آن جزیره قصری زیبا برای خود درست کرده است.
زندگی ما شباهت های زیادی با داستان زیرک دارد .
1. زیرک که اولین بار به شهر آمده بود به راهنمایی نیاز داشت .
ما نیز که تنها یک بار به این دنیا می آییم ، برای خوشبختی نیازمند راهننمایی پیامبران هستیم .
2. او می توانستتمام وقتش را به استراحت در قصر بپردازد .
ما نیز ممکن است دراین دنیا راحت طلب باشیم ووبه نماز و.. اهمیت چندانی ندهیم .
3. زمان پادشاهی اش زود سپری شد .
زمان زندگی ما در این دنیا نیز زود تمام می شود.
4. گمان نمی کردکه نگهبان ناگهان نیمه شب به سراغش بیایند .
ما نیز موقعی از از این دنیا خواهیم رفت که از آناطلاعی نداریم .
5. نگهبانان هنگام رفتن به او اجازه هیچ کاری را ندادند.
به هنگام رفتن ما نیز اجاز هیچ کاری را نمی دهند .
6. او در آن جزیره زیبا در جایی زندگی می کرد که خودش ساخته بود .
ما نیز به ارزش کار هایی که انجام داده ایم در آن دنی پاداش خواهیم گرفت .
7. اگر زیرک وارد این شهر نمی شد ، هرگز نمی توانست روزی پادشاه جزیره زیبا و ساکنان آن شود .
اگر ما نیز به دنیا نیاییم نمی توانیم آخرت خود را آباد کنیم .
همان گونه که گفتیم حالت پادشاهان مختلف در هنگام رفتن از این شهر به سوی جزیره ، با یکدیگر متفاوت بود . وضعیت ما انسان ها نیز در هنگام رفتن از این دنیا با انسان های دیگر متفاوت است.
به آیات در صفحه ی بعد توجه کنید .