صفحه محصول - پاورپوینت هسته ژنتیکی شخصیت ما شدت نیازها (ویلیام گلاسر)

پاورپوینت هسته ژنتیکی شخصیت ما شدت نیازها (ویلیام گلاسر) (pptx) 16 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 16 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا هسته ژنتیکی شخصیت ما شدت نیازها (ویلیام گلاسر) نظریه ویلیام گلاسر ويليام گلاسر در1925م درامريكا متولد شد در19سالگي درجه مهندسي شيمي،در23سالگي درجه يك روانشناسي باليني،در28سالگي مدرك پزشكي گرفت وبعد به فراگيري روانپزشكي پرداخت. گلاسر معتقد است که ما در قبال آنچه که تصمیم می گیریم انجام دهیم مسئولیم.فرض بنیادی این است که تنها چیزی که می توانیم کنترل کنیم زندگی جاری خودمان است. واقعیت درمانگران معتقد هستند که مشکل اساسی اغلب درمانجویان یکی است : آنها یا درگیر رابطه ای ناخوشایند یا فاقد چیزی هستند که بتوان آن را رابطه نامید.بیشتر مشکلات درمانجویان ناشی از ناتوانی آنها در برقرارکردن رابطه ، صمیمی شدن با دیگران ، یا برقرارکردن رابطه ای رضایت بخش یا موفق با حداقل یک نفر در زندگی آنها می شود. واقعیت درمانگران همچنین معتقدند که درمانجویان رفتارهای خود را به عنوان راهی برای حل کردن ناکامی ناشی از رابطه ای ناخوشایند انتخاب کرده اند. نظریه انتخاب اعلام می دارد که ما به صورت لوح سفید به دنیا نیامده ایم که منتظر بمانیم تا نیروهای دنیای پیرامون ما را به صورت بیرونی باانگیزه کنند.بلکه با 5 نیازکه به صورت ژنتیکی رمزگذاری شده اند به دنیا می آئیم : بقا ، محبت و تعلق پذیری ، قدرت یا پیشرفت ، آزادی یا استقلال ، و تفریح که ما را در زندگی برانگیخته می کنند. هریک از ما از تمام این نیازها برخورداریم ولی نیرومندی آنها تفاوت دارد. برای مثال همگی به محبت و تعلق پذیری نیاز داریم ولی برخی بیشتر از دیگران به محبت نیاز دارند.گلاسر معتقد است نیاز به محبت کردن و متعلق بودن نیاز نخستین است زیرا ما برای ارضاکردن سایر نیازها به افراد محتاج هستیم . در ضمن ارضا کردن این نیاز از همه دشوارتر است زیرا باید فرد یاری بخشی داشته باشیم تا به ما کمک کند این نیاز را ارضا کنیم. مغز ما به صورت یک سیستم کنترل عمل می کند و مرتبا احساسات ما را کنترل می کند تا مشخص کند چگونه سعی می کنیم این نیاز ها را ارضا کنیم .وقتی احساس بد می کنیم ، یک یا چند تا از این پنج نیاز ارضا نشده اند. و با اینکه ممکن است از نیازهای خودمان آگاه نباشیم ، می دانیم که می خواهیم احساس بهتری داشته باشیم. رابطه بین نیازهای بنیادین و ازدواج کلیه موجودات زنده از ویروس گرفته تا انسان ها ، ازتولد تا مرگ ، آنچه انجام می دهیم انواعی از رفتارهای گوناگون است . عمده ترین انگیزه و محرک هریک از این رفتارها و ریشه این تنوع رفتاری در ژن های هرموجود برنامه ریزی شده است .اما تفاوت میان انسا ن ها و حیوانات در این است که انسان ها ، هیچگونه برنامه ازپیش تعیین شده ژنتیکی ندارند که به آنها بگوید برای ارضای نیازهایش چگونه باید رفتار بکند. به استثنای خشم ، هیچ رفتاری در انسان ذاتی نیست . ما باید هرآنچه انجام می دهیم را یاد بگیریم و انگیزه ی این یادگیری در ما ، دو احساس لذت و درد می باشد. ما هرچه بهتر یادبگیریم ، احساس بهتری خواهیم داشت .این عمل بهتر و احساس بهتر نیروی محرک و انگیزه پیشرفت انسان هاست . حیوانات زمانی احساس خوبی پیدا می کنند که نیاز جنسی، تغذیه و امنیت آنها تامین شود و این پایان راه پیشرفت برای آنهاست ، درحالیکه امید به داشتن احساس بهتر برای ما هرگز پایانی ندارد.گلاسر می گوید: اگراز من بپرسند چه چیزی مارا از دیگر موجودات روی زمین متمایز می سازد ، خواهم گفت ، پیشرفت. به اعتقاد گلاسر همه انسان ها برای ارضای 5 نیازاساسی که ریشه درژن هایشان دارد ، تلاش می کنند: نیاز به بقا، عشق و محبت ، قدرت ، آزادی و تفریح این سیستم ژنتیکی ساده در ارضای نیازهای افراد بسیاری ، عالی عمل می کند تا آنها احساس شادی ، سلامتی و رضایت نمایند.متاسفانه سیستم ژنتیکی ما در مورد زندگی مشترک خوب عمل نمی کند. ازدواج کانونی است که درجهت تامین نیازهای اساسی زنان و مردان بنا نهاده شده ، درحالیکه در تامین این نیازها کارآیی ندارد . اما به اعتقاد گلاسر، اگر افراد متاهل درک کنند که تحت تاثیر 5 نیاز اساسی خود هستند و تئوری انتخاب را در زندگی مشترک بکارگیرند و از ابتدای زندگی مشترکشان برای ارضای این نیازها تلاش کنند ، در بهبود روابط زناشوئی آنها پیشرفت چشمگیری ایجاد خواهد شد. نیاز به بقا : مشکلات زناشوئی با مسائل اقتصادی گره خورده اند میزان نیاز افراد مختلف به بقا براساس برنامه ژنتیکی آنها متفاوت است .در واقع ، این تفاوت براساس یک توزیع طبیعی ، همانطور که همه چیز درطبیعت توزیع شده است ، می باشد. فقر مانعی برای هرنوع شادی است و ازدواج هم از این قانون مستثنی نیست. در بیشتر زندگی های مشترک ، رایج ترین نشانه تفاوت در نیازبه بقا ، اختلاف بر سر مسائل اقتصادی است . عشق و تعلق خاطر: هسته ژنتیکی یک ازدواج شاد یک ازدواج خوب شاید بهترین وسیله تامین نیازبه عشق و تعلق خاطر باشد، با وجود این هنوز دسترسی به این نیازها به سادگی ممکن نیست .زیرا برخلاف نیازبه بقا ، برای تامین این نیاز وجود یک فرد دیگرنیز لازم است .ما هیچ کنترلی بررفتار دیگران نداریم .شما نمیتوانید فرد دیگری را مجبور کنید به شما عشق بورزد.این مسئله ممکن است عجیب به نظر برسد که اگر شما کسی را عاشقانه دوست بدارید ، دوست داشتن شما الزاما آن فرد را ترغیب نمی کند که اونیز شما را دوست بدارد. زنان ، نسبت به مردان و شاید به خاطر نقششان به عنوان مادر ، احساس نیاز بیشتری به عشق و تعلق خاطر دارند.غالبا این بدان معناست که زنان مایلند محبت بیشتری نثاردیگران کنند اما شاید برایشان چندان تفاوتی نکند که درمقابل تا چه حد محبت دریافت می کنند. اما نیازکمتر مرد به محبت مانع از یادگیری او در ابراز عشق نمی شود. ژن ها یک سطح فشار برای هر نیاز در اختیار ما قرار می دهند ، اما ما را در چارچوب خود محدود نمی کنند.ما می توانیم با فراتر رفتن از سطح موجود، احساسی بهتر یا بدتر پیدا کنیم. اگر خانمی از لحاظ ژنتیکی بیشتر از شوهرش نیازبه محبت دارد ، دو راه در پیش روی دارد : 1) می تواند دم نزند و به ناکامی ادامه دهد و یا با غرغرکردن و سرزنش کردن و مقایسه های مخرب جذابیت خود را کمتر کند. 2) تلاش کند به طرق گوناگون به مرد بیاموزد که لذت محبت کردن را بچشد رابطه جنسی برای زنان بیشتر با نیاز به عشق و محبت پیوند تنگاتنگ دارد تا نیاز به بقا ، برعکس برای مردان رابطه جنسی با نیاز به بقا ارتباط دارد..مردی که نیاز به بقا دراو قوی است ، ارتباط جنسی بیشتری می طلبد و برای رسیدن به این هدف در آغاز آشنائی بیشتر عشق و علاقه از خود نشان می دهد.و با تداوم زندگی زناشوئی ، معمولا زن متوجه می شود که علاقه مرد به ارتباط جنسی مساوی یا گاهی بیشتر از علاقه اش به خود اوست و زن کم کم به این رفتار هورمونی و عاری از عشق بی علاقه می شود. و با کم شدن علاقه زن ، مرد ناکام ترشده و رابطه جنسی بیشتری می طلبد، که این خود باعث دوری بیشتر زن شده و پیوند زناشوئی کم کم به سستی می گرود.مطالبه یک طرفه هرچیز در زندگی مشترک باعث ایجاد شکاف میان زوجین می شود و ارتباط جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست . آموزش مرد در این خصوص که بیش از نیاز و احساس طبیعی اش ، ابراز مهر و علاقه کند مستلزم یک فرایند دقیق و محتاطانه است و عجولانه نمی توان به هدف رسید. میزان نیاز به عشق و محبت آن قدر در افراد گوناگون متفاوت است که می تواندازدواج را به یک راز تبدیل کند.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید