پاورپوینت زندگینامه حضرت زینب سلام الله (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
زندگی نامه حضرت زینب
تولد زینب:
زینب(س)دختر بزرگ ساقی کوثرو بانوفاطمه زهرا(س) به روایت معقولتر در کتاب بحرالمصائب در اول یا اوایل شعبان سنه شش هجرت و دو سال بعد از تولد برادر بزرگوارش سیدالشهدا متولد شدند.( در طرازالمذهب حدسا ولادت این حضرت را در ماه رمضان چند روزی مانده سنه نهم هجری که پیامبر به سفر تبوک رفته بود و علی در مدینه بود دانسته اند.)در روایت دیگر تولد آن حضرت را پنجم جمادی الاول سنه پنجم آورده اند.
نام زینب:
نام زینب یا ماخوذ از ”زنب“است از باب ”فرح“یعنی فربه شد. و یا این که به اصل خود باشد به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر(در استعارات عرب اشخاص بزرگ را به شجر تعبیر می کنند) و یا این که ”زین اب“ بوده است یعنی زینت پدر که اعتبار همین معنی تعبیر از آن مخدره نموده “زین ابیها“ در مقابل ”ام ابیها“ و این خالی از وجهه نیست.
کنیه:
کنیه آن حضرت ”ام کلثوم“ است و این موضوع هیچ منافاتی ندارد با این که نام خواهر بزرگوار و والااخترشان ام کلثوم بوده است. چرا که بسیار اتفاق افتاده است که یک کنیه و لقب را به چند خواهر و یا برادردهند.چنانچه امام حسین(ع) به سبب اخلاص فراوانی که به پدر بزرگوارشان داشتند نام سه پسر خود را ”علی“ گذاشتند و برای رفع اشتباه آنها را مقید به ”اکبر“ و “اوسط“ و ”اصغر“ فرموده بودند.
القاب آن حضرت:
آن حضرت مزین به القاب بی شماری هستند از جمله آنها میتوان به:محدثه, موثقه , عابده, مخبره, کامله, نائبه الزهرا,محبوبه المصطفی,صدیقه الصغری , شریکه الحسصن سید الشهدا ,مظلومه وحیده ,فاضله, زاهده ,عاقله,ناموس الکبری و ....... اشاره کرد.
جناب عبدالله در تمام غزوه ها و جنگ ها در موکب همایون علوی حاضر بودند تا آن زمان که امیر المومنین را در محراب کوفه شهید کردند. حضرت زینب پنج فرزند داشتند که چهار تای آنها پسر و یکی از آنها دختر بود. علی ,عون ا لاکبر و محمد و عباس و ام کلثوم. در روایات آمده است که معاویه دختر عبدالله را برای یزید خواستگاری نمود که امام حسین در جواب مروان (نماینده معاویه برای خواستگاری) ام کلثوم راکابین بست به پسر عم او قاسم بن محمد بن جعفر و مهر او را یک زمین قرار داد.مروان در این لحظه متغیر گشته و می گوید:بنی هاشم با ما از در غدر بیرون شدند و بجز عداوت و دشمنی قبول ننمودند.
عصمت آن حضرت:
عصمت از درجات عالیه و مقامات سامیه است و لذا خواص عباد که انبیای و اوصیای فخام آن ها شده و معنای آن نگاه داری از لغزش ها و زلل ها است. عصمت دارای مراتبی است که مخصوص اهل بیت محمدی(ص) است چنانچه در ایه 33 از سوره ”احزاب“ بدان اشاره شده است . و چون این بانوی گرامی از طینت محمدیه و مجاهده نفسانیه و ترک لذائذ حیوانیه مقامی تحصیل نموده از او تعبیر می شود به ” عصمت صغری ” و لذا خود آن مخدره در بعضی احتجاجات خود اشاره به عصمت خود هم می فرماید.
زینب از رحلت رسول خدا تا کربلا:
اولین مصیبتی که بر آن بانوی بلا کشیده جهان وارد آمد رحلت رسول خدا بود که در آن زمان آن حضرت پنج ساله یا شش ساله بوده است و چندانی نگذشت از رحلت رسول خدا که مصیبت صدیقه کبری و وفات آن مخدره روی نمود,و پس از وفات آن مکرمه ع جناب زینب ام کلثوم در حجرتربیت پدر بزرگوارشان بودند و بر حسب وصیت فاطمه(س)امیر المومنین ”امامه“ دختر خواهر ان مکرمه را اختیار نموده و به خانه اورد.
امامه یکی از زنان صالحه دنیا به شمار می آید پیامبر بسیار ایشان را دوست میداشت و لازمه خدمت و محبت به فرزندان فاطمه را به جای آورد.عمر مکرمه زینب هنگام شهادت مادر هفت سال بود.
هفده سال از هجرت رسول خدا گذشته بود که ”عبدالله بن جعفر بن ابی طالب“ که به جلالت و نبالت شان معروف بود او را پدرش خواستگاری نمود. عبدالله در حبشه در ایام اقامت جعفر بن ابی طالب در انجا ,متولد شد مادرش ”اسما“ بنت عمیس است . بالجمله وقتی عبدالله در حضرت عموی بزرگوارش تمنی مزاوجت به عصمت صغریعزینب کبری را نمود در ساحت علوی مقبول افتاد و استدعایش به اجابت رسید در ان زمان زینب (س) یازده سال سن داشتند . در واقع حضرت علی(ع) به وصیت پیامبر عمل کرده بود که فرموده بودند:“همانا دختران ما از آن پسران ما و پسران ما به دختران مااختصاص دارند.“
در سال شصت هجری که معاویه به درک واصل شد و عبید دنیا با یزید عنید بیعت نموده و آن ماعون تمام اوقات خود را صرف ملاهی و مناهی ودر مقام استحکام سلطنت خود به والی مدینه(ولید بن عتیه) نوشت که از حسین(ع) بیعت بگیرد؛آن حضرت مجبوراز حرم خدا اراده حرکت رانموده در این هنگام زینب چون از عزم برادر مطلع میگرددخیلی مضطرب می گردد که مبادا عبدالله او را از مصاحبت برادر باز دارد به نزد آن جناب آمد و شروع نمود به گریستن و عبدالله را که به سبب کراماتی که آن مخدره داشت به آن حضرت علاقه خاصی بود ,فرمود:
”اینک برادرم عازم عراق است و خود محبت مرا نسبت به وی می دانی و از آنجاییکه زنان بدون رخصت مردان حرکتی نتوانند نمود اینک برای رخصت آمده ام ,اگر رخصت ندهی نروم و لکن دانسته باش که بعد رفتن برادر ,زنده نخواهم ماند.“
عبدالله نظری به آن حضرت نمود,دید اگر در مقام منع باشد گفتن نه و خارج شدن روح از بدن آن حضرت یکی خواهد شد ,اشک از چشمان عبدالله جاری شد و به زینب چنین گفت:“یا بنت المرتضی و یا عقیله بنی هاشم !این انقلاب برای چه؟به هر نحوخواهش حضرتت باشد چنان نما.“
زینب(س) شاد شد برخاست به خانه برادر رفت و به اتفاق برادر برادردر روز سه شنبه هفتم ذی الحجه حرکت نمود.
کاروان کربلا در تنعیم:
زینب در رکاب برادر در کمال احترام حضور داشت و چون به منزل ”تنعیم“ فرود شدند عبدالله پسرهای خود عون و محمد را به ملازمت روان داشت. و به آنها وصیت کرد تا از ملازمت آن حضرت باز نایستند و در راه او ازجان بازی دریغ ننمایند.
شعر مرگ :
حسین و یارانش به کربلا رسیدن و امام حسین و اصحاب پیاده شدند و حر و لشکرش هم دز ناحیه دیگری مقابل امام پیاده شدند. حضرت در گوشه ایی نشست و به اصلاح شمشیر خود پرداخت و این اشعار را زمزمه کرد:
”ای روزگار!اف بر تو باد که دوست بدیی هستی ,چه بسیار صبح و شام که صاحب حق کشته گشته,و روزگار بدل نمی پذیرد, و امور به خدای بزرگ باز می گردد, و هر موجود زنده ایی این راهی را که من رفتم , خواهد آمد“
حضرت زینب این اشعار را شنید و به امام گفت: ای برادر این سخن کسی است که به مرگ خود ایمان دارد.
امام فرمودند:“آری خواهرم چنین است“
زینب فریاد زد: آه چه مصیبتی حسین خبر مرگش را به من می دهد.