پیشینه و مبانی نظری کودکان کار و خیابانی (docx) 46 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 46 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق کودکان کار وخیابانی
فصل دوم: پيشينة پژوهشمقدمهتعارف كودكان كار و خيابانيخصوصيات كودكان خيابانيساختار اجتماعي كودكان خيابانيويژگيهاي رواني و اجتماعي كودكان خيابانيعلل پيدايش كودكان خيابانيمعرفي انجمن حمايت از حقوق كودكان ارتباط چيستشناخت فراگردمدلهاي فراگرد ارتباطهدف از برقراري ارتباط چيستمباني ارتباط اثربخشموانع ارتباطيمهارتهاي روابط انسانيمراحل بهبود ارتباطنظرية نياز و ارتباط مؤثرمباني خاص نظري در تدوين پرسشنامه جهت انتخاب مددكاران برترمدل ارتباطي سيستمهاي «سازشپذير» فرهنگي هستيگرامدل ارتباطي گربنرمدل ارتباطي N.L.Pراپورت يا رابطة مؤثربرقراري ارتباط روشنمتقاعد سازيروبرو شدن با مقاومت
مقدمه
در این فصل به طور مختصر به مباحثی چون تعاریف کودکان کار و خیابانی، خصوصیات، ساختار اجتماعی، ویژگی های روانی، اجتماعی وعلل پیدایش کودکان کار و خیابانی اشاره شده است و بعد به تعاریف ارتباط، شناخت فراگرد و مدلهای ارتباطی و هدف ارتباط پرداخته شده است و اصول و مواردی را در زمینه ارتباط اثر بخش، موانع ارتباطی، مهارتهای روابط انسانی، مراحل بهبود ارتباط را عنوان گرديده است. و در نهایت با الهام از مدل ارتباطی سیستمهای فرهنگی هستیگرا و مدل ارتباطی گربنر کمک گرفته و مبانی خاص نظری در تدوین پرسشنامه جهت مددکاران را بر اساس مدل ارتباطی NLP سازمان داده است. بر اساس این نظریه به چهار زمینه برقراری راپورت، ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی، روبرو شدن با مقاومت توجه گرديده است.
تعاریف کودکان کار و خیابانی
به اعتقاد بعضی از محققان هنگامی که از کودکان خیابانی در معنای دقیق یا صریح کلمه سخن میگوییم منظور کودکان خیابانی هستند و تصور قالب نیز از کودکان خیابانی همین است. واژه فرانسوی که هم در تفسیر موسع و هم در تفسیر مضیق بکار می رود عبارتست از (Lesen fantsde lane) که نسبت به واژه انگلیسی(Street children) در بر گیرندة (Children onthe street ) و همچنین تعریف مضیق ( Children of the street ) دارای نقص و اشکال است. همچنین به کودک خیابانی «کودک بی خانمان» يا (Homeless children) نیز می توان گفت. در آفریقای جنوبی به آنها (Malapipe) یعنی کسانی که در فاضلابها می خوابند، در تانزانیا (Chan gudou) بمعنای ماهیهایی که به دلیل کوچکی زیاد بیمصرف هستند و صیادان آنها را دوباره به دریا می اندازند و همچنین دزدان (thieves) ، طاعون (pests) و اوباش(Hood lums) در ویتنام به آنها (duidoi) یعنی کودکان خاکی(Dast children) و در برزیل به آنها (Marginis) گفته می شود.
بعضیها معتقدند که واژه کودکان خیابانی در دهه ۱۹۸۰ میلادی برای توضیح و تشریح کودکانی بکار میرفت که اکثر اوقات خود را در خیابانها با مشاغل گوناگون سپری می کنند، با بررسی و مطالعه متون به نظر می رسد تعریف جامع و مانع مورد قبول همگان برای واژه مذکور وجود ندارد و این امر ناشی از دیدگاههای متفاوت درباره پدیده کودکان خیابانی است بعنوان نمونه به بعضی از این تعاریف اشاره میشود.
در تحقیق منتشره از سوی صندوق کودکان سازمان ملل متحده« یونیسف» در تهران کودکان خیابانی چنین تعریف شده اند: کودکانی که عمده وقت خود را بدون سرپرستی بزرگسالان در خیابانها می گذرانند.
در تعریفی دیگر که از یونیسف در سال ۱۹۹۷ارائه شده آمده است:
کودکان خیابانی به کودکانی اطلاق میگردد که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابانها هستند.
این تعریف سه ایراد دارد. اول: عبارت«شهرهای بزرگ» مبهم و از آن تعریفی ارائه نشده است و معلوم نیست که منظور از بزرگی یک شهر ابعاد جغرافیایی یا تعداد سکنه آن است. دوم: ممکن است کودک كار یا زندگی در خیابان را به اختیار پذیرفته باشد. سوم: اگر منظور از زندگی در خیابانها سپری نمودن شب و روز در خیابان باشد این تعریف، کودکانی را که در خیابان کار یا زندگی نمیکنند اما با این حال مدت قابل ملاحظه ای از روز یا شب را در آن میگذرانند را در بر نمی گیرد.
« خوزه آرتور ریوس» در مقاله ای تحت عنوان « وضعیت کودکان خیابانی در آمریکای لاتین» کودکان خیابانی را صغاری می داند که دوره های زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظمی از عمر خود را تنها یا به صورت گروهی در خیابانها می گذرانند. این تعریف اگرچه ایرادات تعاریف قبلی را ندارد با این حال دورههای زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظم امری است که به نظر می رسد به عرف و شرایط اجتماعی بستگی دارد. بعنوان مثال کودکی که تنها یک هفته را در خیابان سپری کند کودک خیابانی محسوب نمیگردد. حال اینکه به اعتقاد ما اطلاق واژه کودک خیابانی بر او مانعی ندارد زیرا مدت خیابانی بودن تاثیری در ماهیت امر ندارد.
این کودکان را به چند گروه تقسیم می کنند :
۱- کودکانی که در خیابانها زندگی می کنند اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سر پناه است.
2- کودکانی که از خانواده جدا شده اند و موقتاً در مأمنی مانند خانه های متروک و پناهگاهها زندگی می کنند.
3- کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می کنند ولی بعلت فقر، پرجمعیت بودن خانواده یا سوء استفاده جسمی و جنسی از آنان در خانواده بعضی از شبها یا اکثر ساعات روز را در خیابانها به سر میبرند.
4- کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری میشوند .
ملاحظه میگردد ارائه تعریفی جامع و مانع در این باره امری دشوار است. با این همه اگر بخواهیم تعریف نسبتاً جامع و مانع انجام دهیم باید بگوییم اگرچه وضعیت کنونی این کودکان بغرنج و تاسف آور است، اما گامهای فراوانی در این حیطه برداشته شده است که این گامها گاهی توسط دولتمردان نوع دوست، گاهی توسط سازمانهای جهانی و زمانی به واسطه افراد خیر برداشته شده است. در کشور ما ایران با توجه به گامهای مثبتی که در این راستا برداشته شده است. اما باید اذعان داشت که این گامها هرچند مفید بوده اند اما با توجه به رشد فزاینده جمعیت این گروه، اقدامات مذکور کافی نبوده است . قبل از هر اقدامی باید در جهت شناخت کودکان با توجه به فرهنگ کشور اقدام کرد.
باید علل به وجود آمدن سیر تحولی و جمعیت شناسی این کودکان مورد بررسی قرار گیرد تا بر اساس این شناختها اقداماتی جهت نگهداری و بازپروری و باز گرداندن آنها به محیط خانواده صورت گیرد بدون شناخت سببشناسی و نشانهشناسی و سیر تحولی پدیده در کشور با توجه به فرهنگ منطقهای برنامه ریزی در این وادی کاری عبث خواهد بود و فقط باعث اتلاف هزینه و نیروی متخصص و عدم ثمر بخشی کار انجام شده خواهد شد و این تحقیق گامی هر چند کوچک در این حیطه است و برای رسیدن به اهداف نهایی نیاز به تحقیقات گستردهای میباشد. زیرا که موضوع، خود نیز از گستردگی قابل توجهی برخوردار است. و تلاش محققان را در حیطه های گوناگون جامعه شناسی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناسی و علوم تربیتی می طلبد.
پدیده کودکان خیابانی محصول افزایش مهاجرت، گسترش حاشیه نشینی و صنعتی شدن جوامع در شهر های بزرگ است و تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست. کودکان خیابانی به شدت در معرض آسیبهای اخلاقی و جسمانی هستند و در بسیار از موارد توسط گروههای سازمان یا فته جذب کارهای خلافکارانه می شوند.
همچنین کودکان خیابانی حاصل فقر اجتماعی هستند برخی خانوادهها بعلت نداشتن هزینه مخارج فرزندانشان آنها را وادار به کار میکنند. فقر در ایران بطور مستقیم بر کودکان تاثیر میگذارد. کودکان خاموشترین و بیدفاعترین بخش جامعه علاوه بر خشونت رفتارهای سنتی و عقب افتاده پدرسالاری، در جدالی نابرابر و از پیش تعیین شده با فقر وتنگ دستی قراردارند . باز تاب تکانه اجتماعی ناشي از بیعدالتی، عدم تامین اجتماعی، گستردهتر شدن فاصله طبقه اجتماعی و ... هر روز کودکان بیشتری را به کودکان خیابانی اضافه میکند. کودکان بعنوان یکی ازابزار ایجاد درآمد در نتیجه فقر خانواده مورد استفاده قرار میگیرند. امروزه بعلت آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، بی سرپرستی و بد سرپرستی، کودکان از خانههای خودفرار کرده و به شهر های بزرگ می روند. این کودکان معمولاً به کارهای پست مثل دست فروشی، واکسی، گل فروش و غیره مشغول میشوند. در بعضی مواقع این کودکان مورد سوء استفاده های جنسی و توسط افراد سود جو واسطه فروش مواد مخدر می گردند.
طبق برآورد یونیسف در ایران ٪۹۰کودکان دارای پدر یامادر هستند و در خانوادههای پر جمعیت زندگی میکند و در تهرا ن٪۸۰ این افراد مهاجر هستند و٪۹۸آنها مذکر هستند.
به طور خلاصه کودکان خیابانی کودکانی هستند که برای ادامه زندگی و بقای خود مجبور به کار کردن هر چند سخت و طاقت فرسا هستند و اینها از داشتن حق طبیعی و حقوق اساسی و انسانی محرومند.
براستی در کشوری وجود چنین کودکانی قابل فهم است.
خصوصیات کودکان خیابانی
۱ - بیگانه شدن و طرد شدن آنها از نظام و ساختار های معمول اجتماعی
۲- اقدام به رفتارهای شدید ضد اجتماعی و صدمه به خود
۳- این کودکان بعلت مشکلات تغذیه ای معمولا کوچکتر از سن خود به نظر میرسند و از لحاظ جسمانی وضع خوبی ندارند.
۴- دختران معمولاً مورد سوء استفاده جنسي قرار میگیرند و اغلب به خودفروشی روی می آورند .
۵- ترس از باز داشت، زندان، خشونت و تهدید پلیس معضلی است که همیشه با کودکان خیابانی همراه است.
۶- اینان قربانیان شوم شرایط اجتماعی هستند و بیشتر از طبقات پایین جامعه می باشند.
۷- معمولاً تک سرپرست بوده و معمولاً مادر سرپرستی ایشان را بعهده داشته و نتوانسته به خوبی کودک خودرا اداره کند.
۸- تمایل و اعتمادی به بزرگسالان و انجمنهای حمایتی ندارند زیرا اغلب از سوی بزرگسالان طرد شده مجبور به انجام کارهای سخت شده اند.
۹- بیشتر آنها آرزو دارند به خانه هایشان باز گردند مشروط بر اینکه فاکتورهایی که باعث فرار آنها از منزل شده حذف شود.
۱۰- بچههای خیابانی معمولاً به صورت گروههایی هستند که دور هم جمع میشوند و بین خود رابطه برقرار میکنند تا کمبود های عاطفی، اقتصادی و حمایتی خود را از گروه دریافت نمایند. این گروهها با هم وحدت و صمیمیت دارند و از یکدیگر حمایت می کنند و اغلب به هم وفادار هستند.
۱۱- استفاده از مواد مخدر برای فرار موقت از واقعیت هاست که نه فقط تریاک، بلکه استنشاق چسب های صنعتی و بنزین و مواد شیمیایی را نیز شامل میشود.
۱۲- از نظر بافت خانوادگی تعداد افراد خانوار زیاد میباشد.
۱۳- بررسی آمار محل سکونت مدد جویان بیانگر آن است که بیشتر این کودکان از استانهای غربی کشور میباشند و پس از تهران و خراسان استانهای غربی بیشترین آمار کودکان خیابانی را به خود اختصاص داده اند.
ساختار اجتماعی کودکان خیابانی
این گروه از کودکان برای محافظت از خویش گروههای کوچک تشکیل میدهند که این گروهها جای خانواده را برای آنها پر میکند و در بین آنها نوعی هم بستگی و محبت ایجاد میکند و رهبر گروه همیشه فرد قدرتمند و با هوش گروه است .
ویژگی های روانی و اجتماعی کودکان خیابانی
این کودکان با خطرات گوناگونی و گاه ناشناختهای مواجهند، از قبیل تصادف با اتومبیل و استنشاق دودهای مسموم کننده، خشم و غضب رانندگان و مسافران شهری و دستگیرشدن توسط ماموران شهرداری بهجرم پرسهزدن در خیابانها و سد معبر. این بچه ها در معرض خطر تبهکاران بزرگسال و سازمان یافته ای هستند که از آنها برای جیب بری ، دزدی و فروش مواد مخدر استفاده می کنند و یا برای رسیدن به هدف های پلیدشان آنان را مورد سوء استفاده بدنی و جنسی قرار میدهند.
طبق بررسيهاي انجام شده، بيشترين بخش كودكان خياباني كه بالغ بر نيمي و يا بيشتر آنان را تشكيل مي دهند، از خانواده هایي با تحصیلات پایین و بیسواد بودند که این امر همت و تلاش گسترده تمام موسسات آموزشی و پرورشی را در مبارزه با بی سوادی می طلبد. جمعیت جوان کشور که روز به روز بر تعداد آنان افزوده می شود و در طی سالیان آینده به رشد فزاینده ای خواهند رسید بیش از هر چیزی نیازمند به حرفهآموزی، تحصیل است و چنانچه بدون در نظر گرفتن این انفجار ناگهانی جمعیت برای نیازهای ضروری نسل جوان که آماده ورود به بازار و تشکیل زندگی مستقل است فکری اساسی صورت نگیرد به احتمال قوی آمار کودکان خیابانی سیر صعودی یافته و رو به افزایش می گذارد.
به اعتقاد روانشناسان سن بلوغ از بحرانی ترین سالهای زندگی یک انسا ن به حساب می آید و به دلیل تغییرات بسیار زیاد فیزیولوژیکی بروز هیجانات و احساسات خاص دوره نوجوانی نیاز مند مراقبت ویژه می باشد. تحقیقات انجام شده بیانگر آنست که بیشتر کودکان خیابانی در سنین ۱۷و۱۶و۱۵ سال مبادرت به فرار از خانه کرده اند در سنینی که حس استقلالطلبی و تمایل به ابراز وجود در نوجوان نمود بیشتری یافته و عملاً بیشترین ناسازگاریها و پر خاشگری های نوجوانان با خانواده در این سنین نمایان می شود، تمایل به شرکت فعال در جریان امور زندگی عدم پذیرش از طرف خانواده، ارتباط با دوستان و همسالان، عدم رضایت والدین از ارتباط فرزندانشان با برخی از دوستان و تحریک جهت مسافرت به شهرهای بزرگ و تلاش بر ای یافتن کار و ... است بدست هم داده و عوارض بعد، نیز گریبان گیر آنها می شود.
علل پیدایش کودکان خیابانی
این کودکان معمولا بعلت محرومیت از غذای مناسب دچار سوء تغذیه و در نتیجه محروم بودن از امکانات پزشکی و آموزشهای بهداشتی از بیماریها ی پوستی و گوارشی رنج می برند و بطور کلی سالم نیستند. این کودکان هر روز با سوء استفاده های رواني فروانی به شکل فحاشی بزرگتر ها، والدین و همقطاران خود روبرو هستند. روحیه پرخاشگری و میل به خلافکاری که در این شرایط برای کودکان بوجود می آید، بیشتر باعث آن، بی مهری پدرو مادر نسبت به کودکان خودشان می باشند و در نتیجه کودکان وقتی احساس کنند پدر و مادر از او حمایت نمی کنند فردی نا بهنجار برای جامعه می شوند .
این دسته از کودکان برای تبهکاران بزرگسال لقمة آمادهای هستند و خیلی زود بوسیله این حرفهایها با دنیای تبهکاری آشنا میشوند . کودکانی که بدست این تبهکاران می افتند در طی دوره کارآموزی چنان مورد سوء استفاده بدنی و جنسی قرار می گیرند كه چشمانداز زندگی آینده آنان شکل می گیرد . آنها خیلی زود فوت و فن های تبهکاری را فرا میگیرند و بتدریج تمایل می یابند که به کارهای ضد اجتماعی جسورانه تری دست بزنند . از جیب بری و ماشین دزدی تا سرقت از منازل ، تبهکاران حرفه ای از این کودکان نگهداری می کنند و در نتیجه ، حضور آنا ن در دنیای تبهکاران حرفه ای کم و بیش تثبیت می شوند و تداوم می یابد . به این ترتیب دست یابی به این گروه از کودکان برای کسب اطلاعات از وضعیت کنونی و سود اهالی که برای آینده در سر می پرورانند مشکل است . هر چند تمامی کودکان خیابانی زندگی بسیار سختی پیش رو دارند ، فوت و فن تنازع بقا را خیلی زود فرا می گیرند و به نظر می رسد که به آینده خوش بین اند حتی برخی از آنان آرزو دارند در آینده معلم ، دکتر ، مغازه دار و یا تاجر شوند.
۱- کودک : عقب ماندگی ذهنی ، معلو لیت ها جسمی ، نفرت کودک از پدر و مادر ، ترک تحصیل به هر دلیل ، اختلال شخصیت .
۲- جامعه: فقر، بیکاری، اضمحلال ارزشها و اخلاقیات، ازدحام مناطق مسکونی ، اجرای ضعیف قانون مهاجرت، حاشیه نشینی در اطراف شهرها، اعتیاد، در آمد بالای مشاغل خیابانی، جاذبه گروه همسالان، عدم سیستم آموزش و پرورش ، رشد سریع جمعیت .
۳- خانواده : خانواده های فقیر و پر جمعیت، بیسوادی والدین، تعارضهای خانوادگی، ضعف اخلا قی خانواده، بی سرپرستی یا تک سرپرستی، بیماریها و یا معلولیت های جسمی و روانی والدین ، نا پدری و نامادری .
همچنین مطالعات نشان می دهد که درصد بالا یی از این کودکان در سنین ۱۲تا۱۶ سال می باشند . بدلیل عدم وجود پشتوانه و محافظت ، این کودکان دچار عوامل تهدید کننده سلامتی از جمله سوء تغذیه ، ابتلا به بیماریهای واگیر دار و غیر واگیر دار ، سوء استفاده جنسی وبیماریهای روانی میشوند .
معرفي انجمن حمايت از حقوق كودكان
انجمن حمايت از حقوق كودكان به عنوان سازماني مستقل، غيردولتي (NGO) و غير انتفاعي از سال 1373 فعاليت خود را آغاز كرد. هدف اصلي انجمن آنگونه كه در اساسنامه آمده است تبليغ و ترويج اصول مندرج در پاياننامة جهاني حقوق كودك است. انجمن با تكيه بر فعاليتهاي جمعي از اعضاي داوطلب خود در شناساندن و تفهيم اين حقوق به عموم ايرانيان، به برداشته شدن موانع عيني و ذهني تحقق حقوق كودك و در جهت برخورداري هرچه وسيعتر كودكان اين سرزمين از اين حقوق ياري ميرساند. از اين طريق انجمن ميكوشد تا در بهبود وضعيت عمومي زندگي كودكان فعالانه شركت نمايد. تلاش انجمن براي شناسايي و هموار ساختن راههاي رسيدن به يك حداقل زندگي مناسب براي همه كودكان در ايران، در زمينههاي رشد جسمي، ذهني، عاطفي و اجتماعي ميباشد.
انجمن حمايت از حقوق كودكان از بدو تأسيس تاكنون طرحهاي بلند مدت و كوتاه مدت بسياري داشته است كه از آن جملهاند:
معاضدتهاي حقوقي، پيگيري پروندههاي كودك آزاري، مشاوره حقوقي رايگان، و نيز ارائه پيشنويس طرحهاي قانوني به نفع كودكان و تقديم آن به مجلس شوراي اسلامي ايران.
ارائه خدمات مددكاري اجتماعي به كودكان در معرض آسيب (بيسرپرست و بدسرپرست) و پيگيري موارد كودكآزاري.
ارائه خدمات مشاورهاي تلفني و كمك فكري به كودكان، نوجوانان و خانوادهها (در ارتباط با مسائل كودكان زير 18 سال) به نام صداي يارا با شمارههاي 5-8501414 همه روزه از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر بجز ايام تعطيل.
انجام مشاوره هاي حضوري روانشناسي، روانپزشكي، حقوقي و اعتياد در دفتر انجمن.
آموزشياري، ساخت، راهاندازي مهدهاي كودك، خوابگاههاي دخترانه و پسرانه.
خدمات آموزشي، مددكاري، بهداشتي، درماني و ورزشي و مهارتهاي زندگي به كودكان كار و خيابان و محروم در مناطق دروازة غار و ناصرخسرو و شوش (جنوب تهران).
برگزاري هرسالة مراسم روز جهاني كودك.
خدمات آموزشي، حرفهاي و مددكاري در كانون اصلاح و تربيت دختران و پسران.
ارتباط چیست
از ارتباط تعاریف گوناگونی شده است :
۱- بر اساس گفته میلر « ارتبا طات فرآیندی پویا است که زیر بنای بقا ، رشد ، تحولات تمام سیستمهای زنده در سازمان است ، یکی از سیستمهای حیاتی انسان و سازمان که توسط آن انسان و سازمانها و ارگانهای داخلی خود را باهم مرتبط می سازند ».
۲- بر اساس گفته دکتر خسروی برگرفته از مدل ارتباطی سیتمهای فرهنگی هستی گرا« ارتباط تعاملی بین یک یا چند سیستم زنده با خصوصیات بیولوژیک . این تعامل یا هدف ارضا نیاز های چند گانه سیستمها انجام می شود ( نیاز های بیولوژیک سمبولیک) که حتی خود سیستم ممکن است در رابطه با آنها هوشیاری کامل داشته باشد .
۳- بر اساس گفته های اندیشمندانی چون شنن و ویوور برگرفته از مدل ریاضی و انتقال اطلاعات « ارتباط توزیع اطلاعات به منظور هدایت رفتار انسان می باشد».
شناخت فراگرد (فرایند)
در بررسی تعاریف گوناگون ارتباط ،دیدیم که اکثر دانشمندان این رشته متفقالقول هستند که ارتباط یک فراگرد است . از مجموع نوشته های برلو در بارة فراگرد می توان چنین نتیجه گرفت :
۱- فراگرد ایستا نیست بلکه پویا است .
۲- فراگرد آغاز و پایان ندارد .
۳- اجزا و عناصر یک فراگرد دارای کنشهای متقابلند و هر یک بر دیگری تاثیر میگذارد و از دیگری تاثیر می گیرد .
۴- دارای ردیفی از اجزا نیست .
و تمامی خصایص فوق شامل ارتباط که یک فراگرد است نیز می شود . و مادر ادامه به توصیف مدلهای فراگرد ارتباط می پردازیم .
مدلهای فراگرد ارتباط
پیش مدل ارسطو: ارسطو اولین دانشمندی بود که برای ارتباط ، شبحی از یک مدل را پیشنهاد کرد . او هدف نهایی از ارتباط را تر غیب می دانست . در هر ارتباطی، به سهولت و به خوبی می توان سه جز مشخص و متمایز را از یکدیگر تشخیص داد .
این سه جز عبارتند از :۱-گوینده ۲-گفتار ۳-مخاطب .
مدل گونه هارولد لاسول: در این مدل پنج عبارت کوتاه خلاصه شده است :۱-چه کسی؟۲- چه میگوید؟۳- در چه کانالی ؟۴- به چه کسی ؟۵- با چه تاثیری ؟
مدل ارتباطی کلود شنن و وارن ویوور: دایرة المعارف مک گروهیل ، شنن را نخستین فردی معرفی می کند که ارتباطات را از دید گاه ریاضی مورد بررسی قرار داد. این شش عضو صورت :۱- منبع۲- اطلاعات۳- منتقل کننده۴- کانال انتقال۵- گیرنده ۶- مقصد ، مطرح شده است . که همگی آنها در یک خط تنظیم شده بودند.
مدل ارتباطی اتهیل دو سلاپول : یک سیستم ارتباطی عبارت است از چیزی که بیان کنندة رابطه یا عدم رابطه بین موضوعات یا اشیا ست .
مدل ارتباطی ویلبر شرام: ارتباطات هميشه حداقل به سه عنصر نیاز دارد، منبع ، پیام ، مقصد . منبع ممکن است یک فرد ( صحبتش ، نوشتهاش، نقاشیاش، حرکاتش) باشد. پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ ، امواج صوتی در هوا ، جریان برق ، تکان دادن دست یا پرچم در فضا یا هر نوع علامتی تا قادر به تفهیم معنی باشد ، ظاهر شود. مقصد یا هدف ممکن است شنونده ، تماشاگر ، خواننده چه به صورت فردی ، گروهی یا جمعی باشد. اگر حس کنیم که شنوندگان ، پیام ما را درک نمی کنند ، می توانیم پیام را آنقدر تکرار کنیم که مطمئن شویم که پیام درک شده است . یا درباره آن مطلب مثالی بزنیم و یا همان موضوع رابه نحو دیگری بیان کنیم . این تکرارها و مثال ها همان حشو زواید در زبان است . حالت صورت شما ، حرکاتتان ، رابطة پیام داده شده به پیامهای فرستاده ، حتی پیامهای اولیه ، اطلاعات در سطوح وسیعی را منتقل می کنند . پیام لغاتی را در الگویی از لحن صدا و زبان آن که به کل معنی کمک می کند ، نشان می دهد . کیفیت صدای شما ( عمق ، ارتفاع ، خشن بودن ، نازک بودن ، قوی بودن ، ظریف بودن ، تند بودن ، آرام بودن ) حاوی اطلاعاتی در مورد شما و آنچه می گویید است.
مدل ارتباطی دیوید برلو : این مدل حاوی چهار عنصر۱- منبع۲- پیام۳- کانال۴- گیرنده است . منبع و گیرنده هرکدام دارای مهارت های ارتبا طی ، نگرش ، دانش ، سیستم های اجتماعی و فرهنگ هستند و پیام نیز به رمز ، محتوا ونحوه ارائه و عناصر و ساخت تقسیم شده است . کانال شامل دیدن ، شنیدن ، لمس کردن ، بوییدن و چشیدن است .
مدل ارتباطی آندروش ، استتس ، بوستوم : این مدل بعنوان یک مدل خوب برای ارتباطات چهره به چهره و تاحدودی گروهی قابل استفاده است . در هر موقعیتی وقتی دو نفر یا بیشتر در کنار هم با شند . مرحله اول، یکی از آنها شروع به فرستادن جنبه هایی از پیام می کند و خودش یک منبع پیام می شود. مرحله دوم، از فعالیتهای ارتباطی یعنی مرحله ساختها ، منبع گوینده و ایجاد کننده ایده شروع به ساخت میکند . مرحله سوم ،منبع با ارزشها ، عقیده و ایده های خود درحال کنش متقابل است اودر آن لحظه تداوم پیام را ارزیابی میکند. این ارزیابی بخش مهمی از ارتباط است . اما در هر شرایطی برای منبعها غیر ممکن است که ارزشهای خودشان را نادیده بگیرند . مرحله چهارم ، عمل انتقال برای تبدیل راهنماهای خاموش به راهنماهای شنیداری صورت می گیرد. به این ترتیب دور محرک و پاسخ در تمامی گستردة ارتباط حفظ می شود . مرحله پنجم ، یک شنونده به هیچ وجه نباید متکی به یک ارتباط ساکت باشد زیرا به محض آنکه یک گوینده صحبت خود را تمام کند نقش او جابجا می شود و گوینده مذکور حالا بعنوان گیرندهء اصلی پیام شروع به ارتباط بصورت بیانی می کند . در این صورت و در آن لحظه، شنوندهء قبلي مسئو لیت های ارسال پیام را بعهده دارد و در مقابل گوینده قبلی ، به صورت شنونده در می آید .
ارتباطات انسانی در مدل اسمیت : ارتباط؛ اطلاعات، احساسها ، حافظه ها و فکر ها را میان مردم منتقل می کند که سطوح مختلف آن عبارتند از : سطح فیزیکی ( شنیدن ، دیدن ، لمس کردن ، بوییدن و چشیدن و رفتار بصورت عمومی و بعنوان خروجی ) ، سطح عاطفی ( مراقبت ، قدرت ، دلبستگی ، همدلی ...) ، سطوح حافظه ( تاریخ و فرهنگ )، سطح شناخت (تفکر با هم ) سطح وظیفه ( ما اینجا در حال انجام دادن چه چیزی هستیم ؟) و میان این سطوح گفتگو یی انجام می گیرد.
انتقال موثر اطلاعات انسان به انسان وقتی انجام می شود که حد اکثر اطلاعات یا دادههای با معنی را دربرگیرد . معمولا این امر سبب کاهش زمان لازم، راحتی تشخیص و بالا بودن محتوی اطلاعاتی می شود.
هدف از برقرراری ارتباط چیست
ارسطو هدف از ارتباط را اقناع دیگران گفته است و می افزاید که برقرار کنندة ارتباط ، از هر راه و با هر وسیله ای که امکان داشته باشد مایل است طرف مقابل ارتبا ط یا مخاطب خود
را تحت تاثیر و نفوذ در آورد و نظر و عقیدة خود را به او بقبولاند .
مکتب فلسفی فاکولته برای ارتباط دو هدف کاملا جداگانه تعیین کرده اند :
هدف اول : که جنبة شناخت و شناسایی داشت و رابطة آن با مغز بود .
هدف دوم : که هدفی عاطفی و هیجانی بود و قلمرو فعالیت آن روح و نفسانیات محسوب می شد.
پس از چندی هدف سومی نیز از سوی نخستین کارشناسان وسائل ارتباط جمعی افزوده شد:
هدف سوم : آموزش دادن ، آگاه کردن و سرگرم کردن را مطرح کردند .
به هر حال هدف از برقراری ارتباط از یک سو می تواند در حوزه روانشناسی مطالعه شود و ازسوی دیگر در حوزه جامعه شناسی .
سرانجام شاید بتوان گفت همانطور که هدف از زندگی هر شخص در هر جامعه و در هر مقطع زمانی می تواند متفاوت با اوضاعی دیگر با شد ، هدف از برقراری ارتباط نیز در هر لحظه ممکن است جدا از لحظه قبل باشد . اما شاید بتوان گفت که سهم عمده ای از هدف برقراری ارتباط ، تاثیر گذاری است و حوزه این تاثیر نیز بسیار وسیع است .
مبانی ارتباط اثر بخش
ازدید گاههای مختلف که می توانند در بهبود نگاه ما به ایجاد ارتبا طات موثر ، مفید باشند می توان کارل راجرز در دیدگاه انسان گرایی را نام برد که معتقد است سه ویژگی کلیدی وجود دارد که موجب پرورش ارتباط های بهتر می شود ؛
الف ) صداقت: یعنی این که فرد بدون هیچ کم و کاستی ، همان گونه که هست باشد . فردی که اصالت دارد ، از احساسات خود آگاهی دارد و قادر است در زمان مناسب این احساسات را بیان کند . فرد صادق ، در ارتباط با دیگران میتواند بطور طبیعی ، خودش باشد ، بطوریکه آنان بتوانند اورا همان گونه که هست بشناسند . صداقت در تمامی روابط مهم ، امری ضروری است . فرد باید جرأت کند که خودش باشد ، تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند . صداقت شامل سه چیز است : ۱- آگاهی از خود۲- پذیرش خود۳- بیان خود
ب ) عشق بدون انحصار طلبی : دومیت صفت کلیدی است که می تواند موجب ترویج ارتباط های معنا دار شود که شامل اجزایی است :
۱- عشق ورزیدن ، لزوما دوست داشتن نیست .
۲- پذیرش، تجلی مهم عشق است.
۳- احترام ، دیگر عنصر اصلی عشق است .
۴- عشق واقعی متجاوز نیست .
۵- صمیمیت ، عشق به ایجاد محبت گرایش دارد .
ج) همدلی : یعنی توان درک دیگری - تا حد زیاد - و به همان شکل که او خودش رادر ک می کند . فرد همدل می تواند در جلد فرد دیگر فرو رود و جهان را از دریچهء چشم او بیند . او به دیگری ، به طریقی غیر زیان آور و غیر نقادانه گوش می کند . او داستان شخص دیگر را ، چنان که خود قصد دارد معرفی کند می شنود و اهمیت خاصی را که داستان برای دیگری دارد ، تشخیص می دهد .
همدلی شامل سه جز می شود :
۱- فرد همدل در عین حالی که درک دقیق و حساسی از احساسات فرد دیگر دارد ، جدایی خاص خود، از شخص مورد نظر رانیز حفظ می کند.
۲- همدلی یعنی درک موقعیتی که پدیدار شدن آن احساسات ، کمک کرده است و یا موجب برانگیختگی آنها شده است .
۳- فرد همدل به شکلی با طرف مقابل ارتباط برقرار می کند که او احساس کند پذیرفته و درک شده است .
موانع ارتباطی
سدهایی که مانع یک گفتگو می شوند را متخصصان ارتباطهای بین فردی مانند کارل راجرز ، ریول هووه ، هائیم گينوت و بک گیب مشخص کرده اند . توماس گوردون فهرست جامعی ارائه کرده استکه آنرا « دروازه باز دارندة پلید ارتباط» می نامد.
دسته پاسخهای نامطلوب قضاوت :
۱- انتقاد: ارزیابی منفی از فرد دیگر و اَعمال و نگرش او می اشد .
۲- نامگذاری: خوار و خفیف کردن و یا دادن یک عنوان کلیشه ای به شخص دیگر می باشد.
۳- تشخیص گذاری : تجربه و تحلیل رفتار فرددیگر و بازی کردن نقش یک روانشناس مبتدی می باشد.
۴- ستایش همراه با ارزیابی : قضاوت مثبت در مورد شخص دیگر و اَعمال و نگرش های او می باشد.
دسته پاسخ های نامطلوب ارائه راه حل :
۱- دستور: دادن دستورِ انجام کاری که مایلید انجام شود به فرد دیگر می باشد.
۲- تهدید : تلاش برای کنترل اعمال و رفتار طرف مقابل از طریق هشدار و در مورد پیامد های منفی آنچه برایش تدارک دیده اید.
۳- اخلاقی ساختن : هنگامی که مشاوری به مراجع خود درس اخلاق می دهد یا برای او موعظه می کند رفتار مراجع خود را مورد ارزیابی قرار میدهد و اعلام می دارد که مراجع باید چه کاری انجام دهد وچه احساسی پیدا کند این گونه پاسخ دادن گناهکار بودن را در مراجع بر می انگیزد و مستلزم قضاوت ارزشی است . وسعی دارد مراجع را در مسیر نظام ارزشی مشاور تغییر دهد به بیان دیگر اینکه فرد باید چه کاری را انجام دهد و موعظه کردن.
۴- پرسشهای زیاد و نامناسب : سوالهای پاسخ - بسته اغلب از سدهای عمده ارتباط می باشند. اینها سوالهایی هستند که معمولا ، می توان با کلماتی کوتاه و مختصر به آنها پاسخ داد .
۵- نصیحت کردن : نشان دادن راه حل مشکل فرد دیگر به او می باشد .
دسته پاسخ های نامطلوب اجتناب از نگرانی های طرف مقابل
۱- منحرف سازی : کنار زدن مشکلات فرد دیگر از طریق ایجاد حواس پرتی است .
۲- بحث منطقی : تلاش برای متقاعد کردن فرد دیگر با توسل به حقایق يا منطق و معمولا بدون در نظر گرفتن عامل هیجانی مربوط است .
۳- اطمینان آفرینی : تلاش برای متوقف کردن هیجان های منفی فرد دیگر است.
این موانع باعث می شود ، فرد دیگر یا ممکن است فرمانبردارتر و مطیعتر شود و یا مخالفتر و عصیانگر و پیگير جر و بحث و مشاجره شود. این دسته از موانع گفتگو، در جهت کاهش عزت نفسِ انگیزه طرف مقابل پیش می روند. آنها احتمال خود مختاری فرد دیگر را کم می کنند و احتمال اینکه او کانون ارزیابی را به بیرون از خود انتقال دهد افزایش می دهند . موانع در جامعه ما بسیار شایع اند ، ودر ٪۹۰ ازگفتگوهایی که طی آنها یک یا هر دو طرف دچار مشکل یا نیازی جدی ميشود ، دخالت دارند . اما عادتهای مکالمه ای بد را ، در اصل، از طریق کاربرد مهارت های آموزشی می توان اصلاح کرد.
مهارت های روابط انسانی
انسان در نتیجه فرایند اجتماعی شدن ، برخی از مهارت های ارتباط بین فردی را کسب می کند. اما سطح عملکرد او در این مهارتها را می توان بهبود بخشید. هر فردی برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده تر، مودب تر، صمیمی تر، بی ریاتر، آزاد اندیشتر، صریح تر و عینی تر رفتار کند، از ظرفیت بالایی برخوردار است. اما با کمک مجموعة مستحکمی از دانش نظری، الگوهای مناسب و فرصت های تجربه شخصی، می توان فرایندِ انسان کاملتر شدن اورا تا حد زیادی تصریح نمود . که رابرت بولتون مهارت هايی را عنوان کرده اند که هر کدام از آنها می تواند به نوبه خود سر فصل تحقیق و تفحص دیگری باشند .
۱- مهارت های ترمیم فاصله بین فردی
۲- مهارت های گوش کردن
۳- مهارت های کنترل تعارض و تضاد
۴- مهارت های ابراز وجود
مراحل بهبود ارتباط
مهارت های ارتباطی، یک مسئله است و کاربرد اثر بخش آنها در زندگی روزمره، مسئلهای کاملا متفاوت. رابرت بولتون دریافت که پنج عامل، بر احتمال کاربرد این مهارت ها در زندگی روزمرة آنان تاثیر می گذارد.
۱- تعهد کمی یا عینی در بکار گیری مهارتها: توان واژه «تصمیم» به دلیل کاربرد بدون دقت آن کاهش یافته است . بنابراین وقتی مهارت های ارتباطی را به فردی آموزش می دهید، اورا تشویق می کنید خود را متعهد سازد تا از هر مهارت، در ضمن هر هفته و به مدت سه ماه، به تعداد «دفعات مشخص» استفاده کنند. بکارگیری یک مهارت در دفعات مشخص، به اندازه تعهد برای استفاده از آن اهمیت دارد . اگر خود را به انجام تعداد مشخصی از یک مهارت متعهد نکنید، ممکن است این فکر به راحتی در ذهن شما تشکیل گیرد که مهارتها را ، بیش از آنچه واقعا بکار برده اید، مورد استفاده قرار میدهید.
۲- نهراسیدن از شکستهای تصادفی: این مهارتها، نوشدارو نیستند. زمانی که بخوبی مورد استفاده قرار گیرند با احتمال بسیار زیاد موفقیت و غنیسازی روابط همراهند. با وجود این، گاه حتی کاربران بسیار خبره و صادق را با شکستهایی تصادفی روبرو میکند. احتمالا شما هنوز یکي از ماهرترین متخصصان مهارتهای ارتباطی نیستید. بنابراین همان طور که افراد موفق با شکستها تصادفی مواجه میشوند، بدون شک شما نیز به آن شکستها دچار میشوید. هنگامی که مهارت ها، برایتان مفید نیستند ، شما این حق انتخا ب را دارید که به بررسی اشتباهی که اتفاق افتاده بپردازید و یاد بگیرید که چگونه آن را در آینده تصحیح کنید . پشتکار در رویارویی با شکست های احتمالی برای کسانی که به پیشرفت مهارت های خود متعهد هستند، یک ضرورت است.
۳- انتخاب موقعیت های مناسب: هنگامی که مردم با مهارتهای آموزش داده شده در این دوره آشنا می شوند اغلب می خواهند که برخی از آنها را در بعضی از دشوار ترین مسائل بین فردی زندگی خود بکار برند . آنان ممکن است گوش کردن انعکاسی را در مواقعی بکار گیرند که با بیشترین احتمال کاربرد قضاوت یا ارائه نصایح همراه است، یا در برابر افرادی به ابراز وجود بپردازند که کمترین احتمال پاسخ به یک پیام جرأتمندانه را دارند . اما همان طور که احمقانه است که با یک روز تمرین دویدن ، در مسابقه ماراتن شرکت کنید، استفاده از مهارتها در محیطها و موقعیت های دشوار نیز ، قبل از تمرین جدی و تسلط کافی بر آنها کار معقولی نیست.
۴- آماده سازی دیگران برای تغییر: برخی افراد پس از یادگیری مهارتهای ارتباطی تمایل شدیدی دارند که این مهارت ها را بعنوان یک راز تلقی کنند . اما برخی دیگر مایلند که افراد شریک در زندگی و محل کار خود را از این حقیقت آگاه کنند که گاهی از اوقات، برخی از روشهای ارتباطی متفاوت را به کار خواهند برد . پژوهشها نشان میدهد که معمولا بهتر است به افراد دیگری که احتمال دارد برخی از رویکرد های جدید را در برخورد با آنان به کار میبرید توضیح دهید که چرا قصد دارید برخی از رویکرد های ارتباطی جدید را بکار گیرید و این مهارت ها شامل چه مواردی خواهند بود.
۵- آموزش مهارت ها: کارگاههای آموزشی مهارت سازی می توانند موهبتی بزرگ برای توسعه توانایی انسان در برقراری بهتر ارتبا ط باشند . خواندن کتابهای مربوط به ارتباطات انسانی نمیتواند با یادگیری در یک موقعیت آموزشی که در آن، مهارتها، توسط آموزش دهنده و ضبط صوت و نوارهای ویدیویی الگوسازی می شوند و در آنها ، جلسات تمرینی همراه با بازخورد تشکیل می شود برابری کند. بیشتر مردم در می یابند که یک کارگاه مهارت آموزی در پرورش اثر بخشی بیشتر روابط بین فردی بسیار مفيد است .
نظریه نیاز و ارتباط موثر
همه افراد با ابزار های بیولوژیکی متولد می شوند که از طریق آنها می توانند ارتباط برقرار کنند - یک مغز ، اندام تولید صدا ( دهان ، زبان ، حنجره ) و ابزار و اندام دریافت پیامها ( گوشها ، چشم ها ) همچنین بنا بر عقیده قوم نگاران ( دانشمندانی که فرهنگ ها را مطالعه می کنند ) با نیاز های خاصی متولد می شوند که باید مرتفع گردند . برخی از نظریه پردازان ارتباطات معتقدند که این نیاز های درونی افراد زمینه ساز رفتار ها و اعمال ارتباطی آنان هستند . این نظریه توضیح می دهد که چرا افراد به شیوه ای ارتباط برقرار می کنند که از درک معمول ما از فرا یند ارتباطات فراتر است.
بر اساس این نظریه ، نیازهای اساسی تعیین کنندة رفتار انسان عبارتند از نیاز به سلامت ، نیاز لذت جویی ، نیاز به امنیت و نیاز قلمرو خواهی . میزان نیاز هر فرد به هر یک از نیاز های مذکور با نیاز فرد دیگر متفاوت است . مثلا ممکن است در یک فرد نیاز لذت جویی وی از سایر نیاز های اساسی وی شدیدتر باشد. حال آنکه ممکن است شخص دیگری بشدت به قلمرو خواهی نیاز داشته باشد .
مبانی خاص نظری در تدوین پرسشنامه جهت مربیان
بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته شد، پايه تحقیق بر این نهاده شد که با در نظر گرفتن سه مدل ارتباطی سيستمیک فرهنگی هستی گرا ، گربنر و NLP مولفه ها و راه کار های مفیدی را که مدد کاران برتر در مقایسه با دیگر مددکاران در ایجاد ارتباط موثر ، با این کودکان استفاده می کنند ارائه داده و در انتها بر مبنای نظریه NLP سوالاتی ساخته و با ارائه آنها به مدیر خانه کودک، مددکاران برتر و کودکان به نتیجه پژوهش دست یافت . بدین منظور ابتدا شمه ای از این سه نظریه در ذیل شرح داد خواهد شد و در نهایت سوالات مربوطه عنوان مي گردد.
مدل ارتباطي سیستمهای (سازشپذیر) فرهنگی هستی گرا
ارتباط یعنی تعاملی بین یک یا چند سیستم زنده با خصوصیات بیولوژیک . این تعامل با هدف ارضا نیاز های چند گانه سیستمها انجام می شود ( نیاز های بیولوژیک سمبولیک) که حتی خود سیستم ممکن است در رابطه با آنها هوشیاری کامل داشته باشد.
پایه های ارتباطی مدل عبارتند از :
۱- توجه به اینکه چرا ارتباط تبادل اطلاعات نیست و یک تعامل است .
۲- انسانها ابعادی چند گانه و چند بعدی دارند .
۳- انسانها سیستمهایی هستند که در مقابل ارضا نیاز ها خود آزاد و به صورت هستی گرایی مسئول می باشند .
۴- در ارتباطات نیاز ها از اهمیت محوری برخوردارند .
۵- سیستمها سعی دارند در جایگاهی خاص و بصورت منظم قرار گیرند تا در آن جایگاه بتوانند نیاز های خود را بر طرف کرده و نقشی را به خود بگیرند که به ارضا نیازهایشان کمک کند .
۶- عدم چشم پوشی از منافع تئوری هایی همچون شنن که با طرح مباحثی همچون «کانال ارتباطات » مارا به دستیابی به ارتباط کمک می کند .
مدل ارتباطی گربنر
ویژگی این مدل آنست که می تواند گونه های مختلف شرایط ارتباطی را توصیف کند . درست مشابه نحوه استفاده از بلوکهای مختلف یک ساختمان . مدل گربنر برای توصیف یک فراگرد ساده مثل پیام یا یک فراگرد پیچیده تر مثل پیام و رویدادهای مربوط به آن قابل استفاده است و می تواند پاسخهایی درباره طبیعت و اثر متقابل شناخت و ادراک از یک سو و تولید پیام از سوی دیگر عرضه کند. این مدل شامل اجزایی به شرح ذیل می باشد:
۱-یک شخص۲- یک رویداد را ادراک میکند۳- و به آن واکنش نشان می دهد۴- در یک شرایط و موقعیت خاص۵- بخاطر مقاصد و هدف نهایی۶- توسط امکاناتی که در دسترس دارد۷- به شکل و فرمی خاص ۸- و زمینه ای ویژه ۹- برای انتقال محتوی۱۰- با نتایجی .
این مدل نشان می دهد که فراگرد ارتباط انسانی ، یک فراگرد ذهنی ، انتخابی ، متنوع، متغیر و غیر قابل پیش بینی است . در واقع سیستمهای ارتباطات انسانی یک سیستم باز هستند.
مدل ارتباطی NLP
ان.ال . پی (NLP) چیست ؟ N مخفف NEUROاست ، پیشوندی که اشاره به اعصاب و ذهن دارد . واین که ما چگونه زندگی ذهنی خود را سازمان دهی می کنیم. L مخفف LINGUISTIC بمعنای درباره زبان ، چگونگی کاربرد آن و چگونگی اثر آن بر ماست . P مخفف PROGRAMMING است که درباره توالی و سلسه مراتب رفتارهای تکراری ما و این که چگونه در راستای تحقق یک هدف اقدام می کنیم بحث می کند .
بنابراین NLP مضوونی در باره ارتباط است ، برای افکار ، گفتار و کردارهایی که مارا با دیگران ، با جنان هستی وابعاد معنوی آن مرتبط می سازد این یک روش علمی و كاربردي است که در آن ما پی می بریم چگونه می توانیم مفاهیم مرتبط با ان.ال.پی را برای توجیه زندگی روزانه هر فردی ترجمه و منتقل کنیم . نقطه شروع در NLP کنجکاوی و علاقه پیدا کردن درباره انسانهاست وهمچنین مطالعه در باره ساختارهای تجربیات ذهنی است . برای رسیدن به این اهداف ، NLP به کشف و پژوهش در این زمینه می پردازد که ما چگونه فکر و احساس می کنیم و جوابهایی در این زمینه می یابیم ، می توانیم به دیگران یاد بدهیم بطور خلاصه ، هدف در این دانش ، کشف و ارائه فضیلت و کمال برای تمام انسانهاست .NLP از اوایل دهه (۱۹۷۰) میلادی با همکاری ریچارد بند لر و جان گریندر شکل گرفت .
راپورت یا رابطه موثر
در NLP واژه راپورت برای شرح و بیان رابطه متکی بر اعتماد و مسئولیت پذیری استفاده میشود . راپورت ضرورتاً برخورد با افراد به همان شکلی که در جهان هستند است . برای اینکه ما بتوانیم با دیگران رابطه بر قرار کنیم به این نیاز داریم که آنها رابخوبی بشناسیم وازدید گاه آنان درباره جهان و جهانیان آگاهی پیدا کنیم . در این شرایط ما نیاز نداریم که عقاید و باورهای دیگران را بپذیریم بلکه کافی است به آنها احترام بگذارم بنابراین راپوت در سه سطح متفاوت می تواند بر قرار یا گسسته شود از جمله: زبان بدن ، لحن صدا ، کلما ت .
مراحلي كه ميتوان ازطريق آن به راپورت و ارتباطموثر دستيافت:
1-همگام شدن: يكي از قدرتمندترين شيوه هاي ايجاد ارتباط موثر ميباشد كه اريكسون ارائه داده است. در اين مضمون براي همگام شدن با كودك در موضع او قرار مي گيريد و تا حدي كه موافق او هستيد با او هم راي و همصدا مي شويد. به همين شكل همگام شدن روش ويژه اي براي برقراري ارتباط موثر با اشخاص است در اين روش با ديگران همگام مي شويد و با جلب دوستي آنها به آنان كمك مي كنيد.
2-تو را دوست دارم زيرا شبيه من هستي: شايد منصفانه نباشد و با اين حال واقعيتي است كه اشخاص كساني را دوست دارند كه مانند خود آنها باشند. با كساني بيشتر معاشرت مي كنيم كه مانند ما هستند و دنيا را مانند ما مي بينند و در دوست داشتن يا نداشتن شبيه ما هستند. ما دوستان خود را از ميان كساني انتخاب مي كنيم كه تحت تأثير آنها بتوانيم با خود ارتباطي گرم و صميمانه داشته باشيم و چه كسي جز كساني كه شبيه ما هستند مي توانند به ما احساس راحتي بدهند.
3-همگام شدن با روحيه ديگران: اهميت همگام شدن را مي توان اينگونه تعريف كرد: وقتي شما با كسي همگام مي شويددر واقع به او مي گوييد: «من مثل تو هستم مي تواني روي من حساب كني» همگام شدن راهي براي ابعاد اعتماد و اطمينان در طرف مقابل است همگام شدن در روحيه يا رفتار هميشه ساده نيست. اما دست كم مي توانيد در حد رفتار ديگران ظاهر شويد.
4-چگونه با زبان بدن حرف مي زنيم: همگام شدن با زبان بدن كاري است كه اغلب بصورت ناخودآگاه انجام مي دهيم. اين مهم بويژه زماني تحقق پيدا ميكند كه اشخاص با يكديگر در شرايط ارتباط موثر هستند از نظر «هال» وقتي دو نفر با هم حرف مي زنند حركات بدني آنها از هماهنگي و همزماني خاصي برخوردار است و اين همزماني به سختي ديده مي شود بنابراين همگام شدن مي تواند يك مكانيزم بقايي باشد، مكانيزمي كه ما در نخستين تبادلهاي خود با ساير انسانها آن را مي آموزيم. همانطور كه هال خاطرنشان مي سازد همزباني داشتن خود نوعي ارتباط است و ما اضافه مي كنيم كه احتمالاً اين مهمترين شكل ارتباطي است كه وجود دارد.
5-چگونه به زبان ديگران حرف بزنيم: همگام شدن با ارتباط كلامي روي عمق ارتباط موثري كه با ديگران برقرار مي سازيد به شدت تاثير مي گذارد. داشتن انعطاف در استفاده از كلمات و عبارات و تصاوير آشنا براي مخاطب شما بسيار مهم است. اگر با دقت به زباني كه ديگران از آن استفاده مي كنند توجه كنيد به كلمات، عبارات و تصاوير ذهني مورد علاقه آنها پي مي بريد. مسلماً اگر بتوانيد به زبان محلي مخاطبين خود حرف بزنيد و يا دست كم چند كلمه اي از زبان آنها را بدانيد ارتباط بسيار موثري ميان شما و آنها برقرار مي شود. اين حركتي است كه حُسن نيت شما را مي رساند و اسباب امتنان مخاطب شما را فراهم مي سازد. توجه به زبان بدن براي دفع فاصله و نزديك كردن شما به ديگران مهم است.
6-روبرو شدن با باورها و عقايد: جفرسون مي گويد: «در اصول چونان صخره اي مقاوم بايستيد و در زمينه نقطه نظرها چون رودخانه اي جاري باشيد». نقطه مشتركي ميان خود و مخاطب پيدا كنيد بعداً اگر ضررورت داشت به اختلاف نقطه نظرهاي ميان خود و آنان و يا سوء تفاهمهايي كه وجود دارد بپردازيد. بسيار ساده تر و كارآمدتر است كه از توافق به توافق برسيم و حال آنكه رسيدن از اختلاف به توافق به نسبت دشوار است.
7-هماهنگي در تنفس: هم آوايي نيز يكي از قديمي ترين روشهاي ايجاد ارتباط موثر است مانند تانترا يوگا كه هدف رسيدن به معنويتي واحد را پي مي گيرد، دو فرد يكديگر را به آرامي مي گيرند و آنقدر به يك آهنگ تنفس مي كنند تا موانع ظاهري جداكننده آنها از يكديگر، از ميان برداشته مي شود و آن دو در حكم شخص واحدي مي شوند.
8-هدايت كردن: وقتي با كسي ارتباط موثر برقرار مي كنيد، مخاطب شما به احتمال زياد چارهاي ندارد جز آنكه قدم بعدي را با شما بردارد. بعبارت ديگر همگامي و همآوايي به هدايت كردن منتهي مي شود. همگام شدن انجان عملي مطابق با رفتار شخص مورد نظر شماست، اما هدايت كردن انجام كاري متفاوت از ديگران است. وقتي با شخص ديگري هستيد، او را راهنمايي و در غير اينصورت با او همگامي مي كنيد راه ديگري وجود ندارد و بايد ابتدا ببينيد كه مخاطب شما در چه موضعي قرار دارد، در اين موضع قرار بگيريد و بعد به او امكان انتخابهاي جديد بدهيد اين روش اغلب موثر واقع مي شود و در مقايسه با ساير روشها اثربخش تر است.
برقراري ارتباط روشن
در اين بخش اطلاعات مربوط به طرز درك و فهميدن اشخاص را با يكي از موثرترين روشهايي كه براي ايجاد تفاهم متقابل و برقراري ارتباط روشن ابداع گرديده مرتبط مي سازيم. اسم اين روش گوش دادن پوياست كه در اوايل دهة 1950 كارل راجرز آن را ابداع كرد. آنگاه قدمي فراتر برمي داريم و در باره معاني پنهان بحث مي كنيم.
مراحلي كه ميتوان از طريق آن با فرد ارتباط روشني برقرار كرد:
1-بفهميم كه ديگران چگونه مي فهمند: يونگ مي گويد: «همه از چهار وجه ادراكي برخوردارند، بعضيها (اغلب مردان) در جنبه هاي حسي و انديشهاي قوي تر هستند و گروهي ديگر (اغلب زنان) در جنبه هاي احساسي و شهودي قوي تراند». و معتقد بود بعضيها ممكن است بيشتر درونگرا و گروهي بيشتر برونگرا باشند و برعكس.
2-شناسايي شيوه هاي ادراكي: يكي از ساده ترين راههاي شناسايي شيوههاي ادراكي ديگران اين است كه به كلمات، واژه ها و تصاويري كه شخص مورد نظر از آن استفاده مي كند دقيق شويم تا بفهميم آنها را به كدام شيوة شنيداري، ديداري و يا احساسي بيان مي كند. اين شناسايي براي درك منظور افراد نقش مهمي را ايفا مي كند و به ما كمك مي كند كه منظور افراد را درك كنيم و هم نقطه نظر خود را به افراد انتقال دهيم.
3-شرايطي را فراهم كنيم كه ديگران ما را درك كنند: در اين مرحله ميتوان از روش آزمايش و خطا استفاده كرد. اگرندانيد مخاطب شما از ميان روشهاي ديداري، شنيداري، احساسي، نوشتاري كدام را بيشتر مي پسندد، مي توانيد در فواصل صحبت با او گاهي لحظهاي مكث كنيد و از او بپرسيد: «آيا اين نقطه نظر را قبول داريد؟» يا «آيا به نظر شما پيشنهاد من عملي است؟»
4-استفاده همزمان از روشهاي مختلف ايجاد ارتباط موثر: مي توان با توام كردن روش ديداري، شنيداري، احساسي و نوشتاري شيوه پيچيده تري در زمينه ادراك روي آورد كه همپوشي ادراكي ناميده مي شود كه به آن «رنگ كردن تصاوير كلمه» گفته مي شود. منظور اين است كه نظر موافق مخاطب خود را افزايش دهيم كه خود بتواند امتيازات آن را ببيند و احساس كند.
5-گوش دادن پويا: ارتباط واقعي زماني ايجاد مي شود كه بخوبي به سخنان مخاطب خود گوش فرادهيم يعني به گفته ها و طرز تلقي و نقطه نظرهاي مخاطب خود گوش فرا دهيم، توجه كنيم كه او چه منظوري دارد، درباره آن چه احساسي دارد، به قالب ارجاعي او در مورد حرفي كه مي زند دقيق شويم... ما با توجه به بررسيهاي خود به اين نتيجه رسيده ايم كه درك همدلانه، روش بسيار موثري است كه مي تواند تغييرات فراواني در شخصيت ايجاد كند.
6-توجه به معاني پنهان: اغلب ما هر جمله اي كه به زبان مي رانيم، به عمد يا غيرعمد مطلبي را حذف مي كنيم و وقتي كسي با ما حرف مي زند يا بايد در باره آنچه حذف شده به حدس و گمان متوسل شويم و يا از او بخواهيم توضيخ بيشتري بدهد. بايد بفهميم و بدانيم كه دقيقاً چيست كه او از آن سردرنمي آورد. با گوش دادن پويا از سردرنياوردن يا گيج شدن مخاطب خود مطلع مي شويم اما اين كافي نيست، به دانستن مطالب بيشتري نياز داريم، بايد دقيقاً از علت سردرنياوردن و گيج بودن مخاطب خود آگاه شويم. ازجمله راههاي رسيدن به اين مهم، اطلاع از معاني پنهان در پس پرده گفته مخاطب ما از طريق كلمه «چرا؟» و «چه؟» مي باشد به شرط آنكه بصورت تحقير، تنبيه و تهديد بيان شود.
متقاعدسازي
در اين بخش در باره شيوه هاي تصميم گيري بحث مي كنيم. به شما نشان مي دهيم كه چگونه از طرز تصميم گيري ديگران مطلع شويد و بتوانيد نقطه نظرهاي خود را به شكلي مقاومت ناكردني ابراز نمايد.
مراحلي كه از طريق آن مي توان افراد را متقاعد كرد:
1-چگونه به خواسته خود برسيم: گاهي ما از خواستة خود مطمئن نيستيم و نمي خواهيم با طرح خواسته اي احتمالاً بي جا رفتاري احمقانه از خود به نمايش بگذاريم. اما در مواقعي از خواسته خود آگاه هستيم اما از عواقب سوال كردن مي ترسيم. مي ترسيم كه به ما بگويند كه پرسش نامربوطي را مطرح ميكنيم، مي ترسيم سوال ما را غيرقابل قبول بدانند يا آن را بي تناسب و يا غيرممكن اعلام نمايند اما پافشاري كليد اصلي و حلال مسئله است. بعبارت ديگر رد كردن قدمي به سوي پذيرفتن است. شكست خوردن بخشي از موفق شدن است
2-چگونه به يك نقطه نظر جالب برسيم: وقتي مي خواهيد كسي را بكاري متقاعد كنيد، چند نكته لازم است: اول، آنكه ببينيد چه مي خواهيد و يا دست كم چه نتيجه اي شما را راضي مي كند. دوم، اشخاص هر كاري را به دلايل خود و نه به دلايلي كه براي شما مهم است انجام مي دهند. به همين دليل آشنا شدن با دلايل ديگران بسيار مهم است، بنابراين «يك نقطه نظر خوب» آن است كه مزاياي آن براي مخاطب شما بيش از مضرات آن باشد كه او براي انجام آن كار متقبل مي شود.
3-شناسايي روشهاي تصميم گيري: استراتژي تصميم گيري به سه مرحله تقسيم مي شود:
الف) انگيزه: در مرحله شخص تصميم به تصميم گيري مي گيرد.
ب) تصميم: در اين مرحله شخص در باره عمل يا رفتار بخصوصي تصميم مي گيرد.
ج) تاييد: در اين مرحله شخص پس از رسيدگي به نتايج ناشي از تصميم گيري خود در باره خوب يا بد بودن آن قضاوت مي كند.
4-چگونه نقطه نظر خود را به شكلي كه توليد مقاومت نكند ارائه كنيم: در اين مرحله استراتژي ارائه پيشنهاد در مقابل استراتژي تصميم گيري قرار مي گيرد كه به سه مرحله تقسيم مي شود: الف) علاقه ب) متقاعد كردن ج) اطمينان مجدد.
5-همگامي در آينده: به شما امكان مي دهد كه بر حوادث احتمالي آينده تسلط داشته باشيد و پيشاپيش راه حلهايي براي برخورد با آنها تد ارك ببينيد.
6-خاطرات گذشته، يك منبع قدرتمند يا ناخودآگاه: منظور روشي است كه از منابع ناخودآگاه و قدرتمند ديگران براي رسيدن به واكنشي كه مورد نظر شماست استفاده مي كنيد. اين فرايندي است كه در آن به يك خاطره، يك احساس و يا واكنشي با فرايندي ديگر ارتباط پيدا مي كند و در واقع فرايندي طبيعي است كه بي آنكه از آن اطلاع داشته باشيد رخ مي دهد.
7-تلقينهاي پنهاني: تلقينها و پيشنهاداتي كه در يك مجموعه وسيع تر جاسازي شده، بي آنكه از ظواهر امر مشخص باشد، گوينده نقطه نظري را بصورت غيرعلني به مخاطب خود تلقين مي كند.
8-سوالها و فرامين تلويحي: آن گونه سوالها و فراميني كه در مضموني وسيعتر قرار دارد و اغلب به شكل يك عبارت يا بيان مطرح ميشود. پيشنهادهاي تلويحي به اندازه اي نافذ هستند كه در واقع به چشم نمي آيند. قدرت آنها از اين نامرئي بودن آنها مايه مي گيرد. به همين دليل بسيار ارزشمند است اگر بتوانيد از پيشنهادات تلويحي استفاده سازنده بكنيد تا بتوانيد ارتباط موثري با اشخاص برقرار نماييد.
9-چگونه يك گفت و گو را كنترل كنيم: در برخورد با اشخاص توجه به دو نكته حائز اهميت است: الف) اشخاص بيش از گوش دادن، به صحبت كردن علاقهمندند. ب) كسي كه گوش فرا مي دهد كنترل گفت و گو را به دست دارد. گوش فرادهنده با طرح سوالات بجا و يا ارائه رهنمودهاي منطقي و حساب شده ميتواند جريان گفت و گو را در جهت دلخواه هدايت كند.
روبرو شدن با مقاومت
در اين بخش پاياني به روشهايي براي برخورد با مقاومت ديگران در برابر ما و نقطه نظرهاي ما اشاره مي كنيم.
مراحلي كه از طريق آن مي توان با مقاومت برخورد كرد:
1-مقاومت در برابر تغيير: بايد قبل از هرچيز به محركها و روابط موجود توجه كنيم و در صورت امكان اشخاصي را كه بر اثر اين تغيير تحت تأثير قرار ميگيرند درنظر بگيريم. اجازه بدهيد اين اشخاص تاثير اين تغيير را روي خود تحليل كنند و در باره راه حلي كه اتخاذ مي كنيد مشاركت داشته باشند.
2-زندگي مسابقه نيست: بهترين راه براي برخورد با مقاومت نه جنگيدن با آن، بلكه كنار آمدن، به توافق رسيدن و در صف واحد قرار گرفتن با آن است.
3-تشويق اشخاص به صحبت: اين روش مفيدي است كه اشخاص بي ميل به صحبت را به صحبت تشويق مي كند. قدرت اين روش ناشي از ميل ما به كمال رسيدن است كه در همة ما وجود دارد. روش ديگر اين است كه به آنها اجازة صحبت ندهيم اما در عين حال و همزمان، پيشنهاداتي ضمني و تلويحي براي ادامه صحبت آنها ارائه دهيم.
4-استفاده خلاق از پريشاني: در جريان يك شورش يا يك طغيان، شرايطي از پريشاني و ابهام حاكم است و اين شرايط تا زماني وجود دارد كه كسي با يك دستورالعمل روشن و محكم اوضاع را در كنترل خود بگيرد. با دادن دستورالعمل به اشخاصي كه در شرايط بهت و حيرت به سر مي برند مي توانيد آنها را به سهولت و با حداقل مقاومت كنترل كنيد.
5-روبرو شدن با مخالفتها: با توجه به ماهيت مخالفت و شخصيت كسي كه در مقام اعتراض و مخالفت حرف مي زند، به روشهاي گوناگوني مي توان با اين مخالفتها روبرو شد:
الف) اعتراض را بپذيريد و از آن استفاده كنيد.
ب) با احساس او موافقت كنيد.
پ) داستاني تعريف كنيد.
ت) ابراز كنجكاوي يا علاقه.
ث) خلاصه كردن مخالفت.
ج) بپرسيد كه چه اقدامي مي تواند مخاطب شما را متقاعد كند.
چ) رويارويي كردن
ح) تصديق و پافشاري
6-روبرو شدن با شخصيتهاي مقاوم: بر اساس نظريه سيستمي هر آينه يكي از اجزاء يك سيستم را تغيير دهيم، ساير بخشهاي سيستم نيز تغيير مي كند تا تعادل را از نو برقرار سازد. با تغيير دادن خود مي توانيم رفتار مخاطب را تغيير دهيم. در اين شرايط مهم است كه بدانيم چه تغييري را بايد در خود بدهيم تا در مخاطب تغييري را كه مي خواهيم ايجاد شود. هرچه بيشتر بتوانيم رفتارهاي خود را تغيير دهيم، شانس موفقيت افزايش مي يابد.
7-فرونشاندن خشم و خصومت: هرآينه كسي به شما، به نقطه نظر شما و يا به چيزي كه شما با آن ارتباط داريد حمله مي كند، نخستين مطلبي كه بايد درنظر بگيريد مضمون حمله نيست، بلكه به خشم كسي كه شما را مورد حمله قرار داده توجه كنيد. ازجمله اشتباهات اشخاصي كه مورد حمله قرار گرفته اند اين است كه در صدد دفاع از خود برمي آيند و يا از نقطه نظر خود حمايت مي كنند. حالت تدافعي گرفتن يك اشتباه تاكتيكي است، زيرا مخاطب آنها اين دفاع را به حساب پاتك عليه خود مي گذارد و درنتيجه ميزان خشم و خصومت افزايش مي يابد. اول بايد با حمله كننده و با مضمون حرف او موافقت كنيد و بعد با احساس او همدردي نماييد.
منابع فارسي
1-جورج ريكي ال، كريستياني توزاس، (1381) روان شناسي مشاوره: نظريهها، اهداف و فرايندهاي مشاوره و روان درمانگري / ترجمه رضا فلاحتي؛ تهران انتشارات رشد.
2-گلدارد، كاترين، گلدارد، ديويد (1382) راهنماي عملي در مشاوره با كودكان / ترجمه، مينوپرنياني تهران انتشارات رشد 1382
3-حسين نژاد، محمد (1342) مفاهيم و كاربردها در مشاوره با كودكان انتشارات اسپندهنر (1381)
4-بركو، ژي ام، ولوين آندرودي، ولوين، دارلين آر (1953) مديريت ارتباطات: فردي و عمومي / ترجمه سيد محمد اعرابي و داود ايزدي تهران (1382)
5-بولتون، رابرت (1381) روانشناسي روابط اجتماعي / ترجمه حميدرضا سهرابي و افسانه حيات روشنايي انتشارات رشد
6-محسنيان راد، مهدي، (1324) ارتباط شناسي انساني ميان فردي، گروهي، جمعي) انتشارات سروش چاپ پنجم 1382
7-محسنيان راد، مهدي (1355) ارتباطات انساني / انتشارات دانشگاه تهران
8-محسنيان راد، مهدي (1356) ارتباطات انساني / انتشارات دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي
9-محسنيان راد، مهدي (1359) روشهاي تحقيق ميداني در علوم
10-محسنيان راد، مهدي (1365) ارتباطات غيركلامي، سهمي از ارتباطات انساني تهران دانشگاه علامه طباطبائي
11-ميرسپاسي، ناصر (1383) مديريت استراتژيك منابع انساني و روابط كار
12-كاشفي، مجتبي / توجه به بهبود ارتباطات در يك سازمان موجب سازندگي است / تهران نشريه اداره كنترولر ارتش شماره 45
13-ريچاردسون، جري معجزه ارتباط و ان ال پي / ترجمه مهدي قراچه داغي
14-ديلتيس، روبرت، 1377، ارتباط موثر و موفقيت قطعي با ان.ال.پي/ ترجمه دكتر سيد رضا جماليان بهار
15-آريان پور، اميرحسين (1342) زمينه جامعه شناسي، اقتباس از آگ پرن و نيم كف، تهران، انتشارات فرانكلين
16-آريان پور كاشاني، عباس (1362) فرهنگ كامل انگليسي و فارسي (پنج جلد) تهران انتشارات اميركبير
17-باطني، محمدرضا (1349) زبان و نظريه ارتباط مجله سخن سال 22 شماره 10
18-كول، كريس، 1382، كليد طلايي ارتباطات / ترجمه محمدرضا آل ياسين چاپ دهم
19-اكونور، ژوزف – سيمور، جان، 1375، برنامه ريزي عصبي – كلامي ان ال پي: روانشناسي جديد شخصيت موفق / ترجمه مهدي قراچه داغي – تهران: نشر البرز
20-فرگاس، جوزف پي، 1373، روانشناسي تعامل اجتماعي رفتار ميان فردي / ترجمه خشايار بيكي، مهرداد فيروزبخت، چاپ اول زمستان، انتشارات ابجد
21-ميلر، جرج، 1368، روانشناسي و ارتباط / ترجمه محمدرضا طالبي نژاد نشر دانشگاه تهران چاپ اول
22- انجمن حمايت از كودكان كار و خياباني 1383
23-خانه سبز 1379
منابع پايان نامه
1-مومني، فاطمه، 1382، بررسي ويژگيهاي رواني كودكان خياباني در تهران، كارشناسي ارشد
2-هاشمي. ژينوس، 1344 كار كودكان پايان نامه كارشناسي ارشد
3-تندروناليكا شوي (1377) بررسي اوضاع كودكان خياباني در سطح مناطق بيست گانه تهران پايان نامه كارشناسي
منابع اينترنتي
WWW.Iran street children.com
WWW.Sprc.org
WWW.Hami.com
منابع انگليسي
1.Pamela Butler, as noted in Robert McGarvey (Talk Yourself Up,) USA ir Magazine (March 1990)
2.Gail Dusa, as noted in McGarvey
3.Bernie zilbergeld, as noted in McGrarvey
4.GORDON, T. (1974). T.E.T: Teacher effectiveness training Newyork. Mckay
5.ROGERS, G.R (1957) The necessary and sufficient conditions of theraneutic personality change jouind of consulting psychology
6.ROGERS, C.R (1961) on becoming a person. Boston: Haughton Mifflin.
7.Geldard D.(1993) Basic Personal Counselling 2nd edition. Sydney: Prenticer-Hall.
8.Berlo, David (1960) The Process of communication. Michigan state university Newyork: Rinehart and Winston.
9. Lasswell, Harold. D., (1927) Propagunda Technic in the word War< new york: Knopf
10. Lasswell, Harold. D., (1948) The structure and function of communications in society, In Bryson Lyman (ed) The communication of Ideas, Nweyork: Harper
11. Claude E. and weaver, warren, (1949) the Mathematical theory of communication. University of Ilinois press.
12.Gerbner, G., (1956) (Toward a General of Communication Audio Sielal commiunication of Review, No.4
13. Gerbner, G, (1964) on content Analysis and Critical Research in MassCommunication, In Dexter, L.A and white D.M. (eds). People society and Mass Communication, New york: The free press
14. Miller.G. communication and communication systems (Home wood llinis D Irdin, Inc. 1967)
15. RIGERS, G.R and STEVENS,. B. (1971). Person to person problem of being human. Newyork: Pocket Boks.