صفحه محصول - پیشینه و مبانی نظری کمال گرایی

پیشینه و مبانی نظری کمال گرایی (docx) 44 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 44 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مباني نظري کمالگرایی تعریف کمال در فرهنگهای لغت چنین است: «عالیترین درجهی صحت و کامل بودن که قابل پیشیگرفتن نیست (فرهنگ لغت مریام – وبستر، 1993). کمالگرایی مفهومی است که تاریخچهی نسبتا طولانی دارد و توسط عدهای از روانشناسان تأثیرگذار و بزرگ دنبال شده است. در این قسمت تعدادی از نظریههای کمالگرایی به اجمال بررسی میگردد: فروید: فروید در سال 1957 در توصیف افراد کمالگرا بیان میدارد که محرک اصلی در زندگی این افراد رسیدن به خوشبختی نیست، بلکه تکامل و برتری یافتن است. آن ها باید در هر کاری به کمال دست یابند و به بهترین نحو آن را انجام دهند، در غیر این صورت راضی نخواهند شد. نرسیدن به کمال آنها را دچار اضطراب و افسردگی و احساس گناه شدید میکند (وردی، سهرابی زاده هنرمند و نجاریان، 1387؛ به نقل از سرو،1387). آدلر: آدلر تلاش برای برتری را به عنوان واقعیت اساسی زندگی توصیف کرد. منظور او از برتری، انگیزهای برای کمال بود. واژهی کمال از کلمهی لاتین به معنی کامل بودن گرفته شده است. بنابراین، نظر آدلر این بود که ما برای برتری تلاش میکنیم تا خود را کامل کنیم و خود را به صورت یکپارچه در آوریم (شولتز و شولتز،2001). آدلر کمالگرایی را هم به صورت سالم (تلاش افراد سالم برای بهتر کردن خودشان و جامعهشان و با هدف خلق یک جامعهی آرمانی و مترقی) و هم روانرنجور (فرار از بیاعتباری و بیآبرویی به دلیل احساس حقارت) مفهومسازی کرد (جونز، 2007؛ به نقل از سرو، 1387). هورنای: هورنای 10 نیاز روان رنجور را برای انسان برشمرد که نیاز به کمال نیز در بین آن ها دیده میشود. به نظر هورنای کمالگرایی افراد ناشی از خود انگارهی آرمانی غیر واقع بینانه است که بر پایهی آرمان دستنیافتنی کمال مطلق استوار است. داشتن این خودانگاره، روانرنجورانه است و این افراد را برای تحقق بخشیدن به این آرمان دستنیافتنی، به چیزی که هورنای آن را استبداد بایدها نامید میپردازند. آنها به خودشان میگویند باید بهترین یا عالیترین دانشجو، همسر، والد، معشوق، کارمند، دوست یا فرزند باشند. چون از نظر آنها خودانگارهی واقعیشان ناخوشایند است تصور میکنند که باید مطابق با خود آرمانی خیالی خود عمل کنند و به موجب آن خود را به صورت بسیار مثبت میبینند (شولتز و شولتز، 2001). هاماچک: هاماچک (1978؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) مانند آدلر میان کمالگرایی بهنجار و روانآزردگی تفاوت قائل شد. وی معتقد است، کمالگراهای بهنجار افرادی هستند که عزت نفسشان را از طریق عملکرد خوب، ارتقا میدهند. آن ها کار خوبشان را تحسین میکنند و از تلاشهایشان نتیجهی خوشایندی میگیرند. به علاوه، کمالگرایان بهنجار، اهداف مناسب و دستیافتنی برای عملکردشان تعیین میکنند، زیرا آنها درک واقع بینانهای از تواناییهایشان دارند. هاماچک مشاهده کرد که کمالگرایان روان رنجور، به جای تمایل به پیشرفت، به وسیلهی ترس از شکست برانگیخته میشوند. آنها نیازهای خود را در سطح بالاتری از تواناییهایشان قرار میدهند و به علت انتظارات غیر واقع بینانه، هیچ رضایتی از پیشرفتشان کسب نمیکنند. کمالگرایان روانرنجور، درگیر چرخهی بیپایانی از رفتارهای متناقض خود هستند. در تلاش برای غلبهکردن بر حس قویشان از حقارت میکوشند تا از طریق دستیابی به اهدافشان به مقبولیت برسند و تأیید شوند. با این حال این اهداف، غیر واقع بینانه و غیر قابل دسترس هستند و آنها هرگز نمیتوانند به آرمان خود دربارهی کمال دست یابند. سورتزکین: سورتزکین (1985؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) میان کمالگرایی خوددوستدار و کمالگرایی روانرنجور تمایز قائل شد. او کمالگرایی خود دوستدار را به عنوان تلاشی برای اجتناب از احساس گناه در نظر گرفت. کمالگرایان خوددوستدار تلاش میکنند تا تصویر خود را بزرگنمایی کنند و روان رنجورها میکوشند، در جهت درخواستهای یک فرامن خشن رفتار کنند. سورتزکین، همچنین چندمین سبک شناختی افراد کمالگرا را مورد بحث قرار داد. او معتقد بود افکار کمالگراها دو بخشی است و رویدادها را تنها، به صورت سیاه و سفید میبینند. آنها ارزش خود را به وسیلهی دستیابی به اهدافشان اندازهگیری میکنند و با توجه به اینکه این اهداف، غیر واقع بینانه هستند، هر گونه انحراف از آن ها به خود – انتقادی و عزت نفس پائین منتهی میشود. پاتچ: پاتچ (1984؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) معتقد بود که کمالگرایی، تنها یک هدف ناسالم را ارائه میدهد. آنان در تلاشند تا به عنوان راهی برای مواجه شدن با احساس عدم محبوبیت، کامل باشند. کمالگراها باور دارند که احتمالا نمیتوانند موفق شوند در نتیجه، دایما در حال ناامید شدن به وسیلهی شکستهایشان هستند. حتی دستیابی 95 یا 99 درصدی از هدفشان، به عنوان شکست تلقی میشود که منجر به احساسهای منفی نسبت به خود میگردد. کمالگراها معتقدند یا انسانهای شگفتآوری هستند و یا انسانهای مهیب و ترسناک؛ حد وسطی وجود ندارد. پیروت: پیروت (1986؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) معتقد بود که کمالگراها در چرخهی تضاد با خود درگیرند. وی اعتقاد داشت، آنان از طریق تمرکز بر روی خود به دنبال جبران عزت نفس پائین خویش هستند. هنگامی که کمالگراها تصور میکنند شکست خوردهاند یا نالایق هستند، متحمل عزت نفس پائین میگردند که اضطراب یا افسردگی را در پی دارد. هولنور: هولنور (1987) کمال‏گرایی را ضرورت افزایش کیفیت عملکرد شاخصی از آن چه که در یک موقعیت مورد نیاز است، می داند (به نقل از شفران و منسل 2001)، برنز (1980) کمال‏گرایی را شبکه گسترده ای از شناخت ها می داند که شامل انتظارات، تفسیر حوادث و ارزیابی خود می باشد. او این اصطلاح را با جزئیات بیشتری بیان می‏کند: افرادی که معیارهای بسیار بالایی دارند، به طور مداوم و وسواس گونه به سوی اهداف ناممکن در تلاشند و ارزش خود را برحسب سودآوری و کامل بودن می سنجند. الگوی یادگیری اجتماعی: الگوی یادگیری اجتماعی بر نقش تقلید کمالگرایی که احتمالا در والدین وجود دارد تأکید دارد. کودکانی که والدین کمالگرا دارند گرایش به تقلید از والدین خود را خواهند داشت. بندورا به نقش یادگیری اجتماعی در داشتن عقاید کمالگرایانه اشاره کرد و روانشناسان اجتماعی نیز نشان دادند که کودکان گرایش دارند از معیارهای ارزشهای دیگران تقلید کرده و آنها را بپذیرند. این الگو، تقلید از گرایشهای خودارزیابانه بزرگسالان را نیز شامل میشود (محمودی، 1384؛ به نقل از سمائی، 1389). الگوی واکنش اجتماعی: از طرفی، الگوی واکنش اجتماعی بیان میکند کودکانی کمالگرا میشوند که در معرض محیطی خشن قرار دارند. این محیط به شکلهای مختلف چون سوء استفادهی جسمی، بدرفتاری روانی، محرومیت از عشق و رؤیارویی با شرم یا محیط خانوادگی مغشوش دیده میشود. کودک احتمالا با گرایش به کمالگرایی به این محیط پاسخ میدهد و از آن به عنوان ساز و کاری دفاعی استفاده میکند. کودک می تواند برای گریز از سوء استفادههای بعدی یا کاهش احساس شرم و تحقیر کمالگرا شود (مثلا: اگر من کامل باشم کسی به من صدمه نخواهد زد). همچنین ممکن است کودک از کمالگرایی به عنوان ابزاری جهت ایجاد احساس کنترل و پیش بینی بر محیط غیرقابل پیشبینی استفاده کند (هویت و فلت، 1991). الگوی تربیت اضطرابانگیز: تمرکز اساسی الگوی تربیت اضطرابانگیز نیز بر روی والدینی است که در تربیت اضطرابانگیز خود به صورتی اشتباه با خطای فرزندان روبرو میشوند. حمایت بیش از حد، ممکن است شکل خاصی از فرزندپروری باشد که به طور مداوم به کودک یادآوری میکند مراقب خطای اجتماعی در آینده باشد و این میتواند تهدیدی برای سلامت جسمانی و هیجانی کودک شود. این تربیت اضطرابانگیز رشد گرایشهای کمالگرایانه را موجب میشود و جهتگیری آتی را شامل میشود که شامل نیاز به اجتناب از تهدید مرتبط با خطاهای قابل پیشبینی است. پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی، فقدان مراقبت والدین یا حمایت زیاد والدین را گزارش کردهاند. اما پژوهشگران اخیرا به طور خاص بر نقش تربیت اضطرابانگیز در ترویج رشد شناختهای مضطربانه متمرکز شدهاند (هویت2009 ). فروست و لهارت (1996): کمال‏گرایی را مجموعه ای از معیارهای بسیار بالا در عملکرد تعریف کنند. که با ارزشیابی انتقادی افراطی همراه است. این معیارهای بالا با ترس از شکست مرتبط می باشد. (فلت، هویت، بلانک اشین، موشر 1991، تامپسون، دیوید سون، 1998)کمال‏گرایی یک ویژگی شخصیتی است. فلت و هویت (1991) کمال‏گرایی را چنین تعریف کرده اند: افراد کمال‏گرا معیارهای بسیار عالی دارند، به طور مداوم در حال تلاش اند (اسلتی و اشبی، 1996، به نقل از یریور، 2001) و خواستار کیفیت بالایی از عملکرد در یک موقعیت تعیین شده هستند. (ستوبر، اوتو، پیشک، یکرواستول، 2006) کمال‏گرایی می تواند تمام جنبه‏های زندگی فرد را در بر می گیرد. بنابراین، افرادی که در یک جنبه از زندگی کمال‏گرا هستند معمولاً گرایش دارند در جنبه‏های دیگر زندگی هم کمال‏گرا باشند. (فلت، ساثرکی و هویت، 1995، به نقل از بریور، 2001)، افرادی که سطوح کمال‏گرایی بالایی دارند همواره برای رسیدن به کامل بودن تلاش می‏کنند این افراد معیارهای عالی برای خود تعیین می‏کنند و از انتقاد و ارزیابی رفتارشان اجتناب می‏کنند. (فروست و همکاران، 1990، فلت و هویت، 2002) برنر (1980) کمال‏گرایی را معادل تعریف شناختی می داند. افراد کمال‏گرا افکارشان تابع قانون همه یا هیچ است. برای مثال زمانی که در عملکردشان به طور جزئی دچار مشکل می شوند، اساس شکست کامل می‏کنند. (اشبی، رهویت و مارتین، 2005). فلت (1998) کمال‏گرایی را برحسب افکار منفی و مکرر در تعارض بین خود آرمانی و خود واقعی توصیف کرده اند. (صابونچی و گامنر (2003)، اوکانر و مارشال (2007). ویژگی های کمال‏گرا یی ویژگی‏های کمال‏گرایی توسط محققان به خوبی بررسی شده است. هلندر (1965) ویژگی های بیشتری از کمال‏گرایی ارائه کرد. او به فرآیندهای شناختی توجه کرد که کمال‏گرایی را در فرد پایدار می‏کند. مانند توجه انتخابی، یعنی افراد کمال‏گرا اغلب به اشتباهات و نقایص خود، تمرکز می‏کنند. از نظر هلندر (1965) کمال‏گرایی یک صفت منفی محسوب می شود و افراد کمال‏گرا دارای یک خود - تقصیری هستند (به نقل از شفران و منسل، 2001). کمال‏گرایان بیش از آنکه نیاز به پیشرفت داشته باشند از شکست می ترسند. افراد کمال‏گرا در اولویت بندی امور مشکل دارند و غالباً بر روی تکالیف، صرف نظر از اهمیت شان، به طور یکسان وقت صرف می‏کنند. بنابراین افراد کمال‏گرا از عملکرد خود ناراضی هستند و چنین باور دارند که نمی توانند به آن چه که می خواهند برسند. کمال‏گرایی معمولاً با خطاکاری همراه است، کسی که همیشه به کامل و بی نقص بودن کارها فکر می‏کند، هیچ چیز او را خشنود نمی سازد. افراد کمال‏گرا ، زمانی که با نقایص در عملکرد مواجه می شوند، شکست را تجربه می‏کنند در نتیجه عزت نفس آن ها کاهش می‏یابد (هویت و ریک، 1989)، کمال‏گرایی یک پدیده ناتوان کننده و شایع است و کمال‏گرایان به حالات منفی مانند احساس گناه، احساس شکست و عزت نفس پایین حساس هستند. (پت، 1984) هورنای (1950)، آلیس (1962) و هولندر (1963) کمال‏گرایی را به منزله یک شکل روان شناختی می دانند و معتقدند که جنبه‏های معینی از کمال‏گرایی با افسردگی رابطه دارد. (بلت، 1955، هویت، 1994، به نقل از اکوردینو و اسلنی، 2000) در واقع این افراد به وبودآمون اشتباه را یک فاجعه بزرگ می دانند که این خود منجر به افسردگی می شود، به علاوه این افراد می پندارند که هرگز به خواسته‏های خود نمی رسند. در نتیجه منجر به انتقاد از خود می شود که زمینه را برای افسردگی آماده می‏کند. (بلت، 1995، هویت، 1994، به نقل از اکوردینو و همکاران 2000)، هاماچک (1978) مشاهده کرد افراد کمال‏گرا در مورد اهداف خود اضطراب بالایی دارند، به رغم آنان، این اهداف باید به طور کامل و مطلقاً خوب انجام شود. کوشش های این افراد حتی در بهترین حالت خود، هرگز به اندازه کافی خوب نیست. این افراد برای خود معیارها و اهداف دشواری را تعیین می‏کنند که فراتر از توانایی هایشان است. ماهیت دشوار و شخصی این معیارها به توضیح اینکه چرا افراد کمال‏گرا همواره در تلاش برای بهتر انجام دادن کارها هستند، کمک می‏کند. افراد کمال‏گرا دارای ویژگی های زیر می باشند: 1 – تفکر همه یا هیچ: کمال‏گرایان خود را وقف پیگیری معیارهای دشوار و شخصی خویش می‏کنند، این امر مستلزم خود مهارگری بسیار عالی است، این خود مهارگری معمولاً شامل معدود مدور نبودن فعالیت های لذت بخش است که مستقیماً با فعالیت و پیگیری هدف مورد نظر ارتباط ندارند. 2 – ارزیابی از عملکرد: افراد کمال‏گرا پس از تدوین معیارهای بسیار عالی، عملکرد خود را در راه رسیدن به آن معیارها به طور مکرر و سختگیرانه مورد ارزیابی قرار می دهند. 3 – شکست در رسیدن به معیارها با افراد کمال‏گرا معیارها و عملکرد خود را به روش سوگیرانه ارزیابی می‏کنند. چنین سوگیری ها شامل توجه انتخابی به شکست و به حساب نیاوردن موفقیت است. این امر، بیشتر مستلزم توجه خاص به اشتباهات فرضی یا واقعی است تا بخش هایی از عملکرد که به خوبی و با موفقیت انجام شده است (کوک، 2002). طبقهبندیهای کمالگرایی محققان مختلف با طرح کمالگرایی کنشور در مقابل کمالگرایی نارساکنشور، کمالگرایی سالم در مقابل کمالگرایی ناسالم، یا کمالگرایی بهنجار در مقابل کمالگرایی روانرنجور جنبههای مثبت را در مقابل جنبههای منفی این سازه متمایز کردهاند (تریشورت، انز، اسلد و دیویی، 1995؛ هاماچک، 1978). کمال‏گرایی مثبت کمالگرایی مثبت (تلاش برای پیشرفت) عبارت است از تلاش برای دستیابی به معیارهای شخصی بالا بدون خود انتقادی. این بعد، با خصوصیات منفی مانند اضطراب رابطهای ندارد (ایگان و ریز، 2007). کمالگرایی مثبت، بیشتر بر روی انتظارات مربوط به پیشرفت، رقابت، توانایی، هیجان مربوط به تجربهی یک کار و رضایتمندی متمرکز است (هاس و پراپاوسیس، 2004). بر خلاف کمالگراهای منفی، کمالگراهای مثبت در عین حال که معیارهای شخصی بالایی برای خود وضع میکنند، میتوانند محدودیتهای شخصی و محیطی را بپذیرند و خود را موفق بدانند، حتی اگر استانداردهای شخصی آنها کاملا محقق نشود (بلت، 1995؛ به نقل از بشارت، 1383). کمالگرایی منفی بعد منفی کمالگرایی شامل آن شکل از کمالگرایی است که به شرح نگرانیهای کمالگرایانه، از قبیل: توجه بیش از حد به اشتباهات، شک و تردید در مورد اعمال و واکنشهای منفی به اشتباهات میپردازد. این بعد با اضطراب، رابطه دارد (استوبر، اتو، پسچک، بکر و استول، 2007). کمالگرایی منفی بر روی هیجاناتی مانند برآورده نشدن انتظارات، هم در مورد دیگران و هم در رابطه با انتظاراتی که فرد از خود دارد، محکوم شدن، احساس گناه، شرم و شکست متمرکز است (هاس و پراپاوسیس، 2004). به علاوه این افراد به شدت از شکست اجتناب میکنند و در برابر احتمال انتقادگری دیگران آسیبپذیرند. این گروه از کمالگراها، حوزههای مختلف فعالیت و روابط اجتماعی را تهدیدکننده، تحمیلی و ناحمایتگر تلقی میکنند (بلت، 1995؛ به نقل از بشارت، 1383). ابعاد کمالگرایی در اوایل دههی 1990 بود که کمالگرایی به عنوان سازهای چند بعدی در نظر گرفته شد. این تغییر در دیدگاه به دو دلیل صورت گرفت: اول اینکه، تحقیقات انجام شده دربارهی افراد کمالگرا، آنان را افرادی توصیف مینمود که در مورد اشتباهات خود، اشتغالات ذهنی و نگرانیهای بسیاری دارند، در مورد کیفیت اعمال خود مردد هستند، برای انتظارات والدین ارزش قابل ملاحظهای قائلند، تأکیدی بیش از حد به اعمال نظم و قانون بر فعالیتهایشان دارند. دوم اینکه، مشاهدات مستقل بالینی، دیدگاهی را موجب گردید که طبق آن، کمالگرایی نیز جنبههای میان فردی خاص خود را دارد و این جنبهها هر یک به نوبهی خود در بروز مشکلات اهمیت دارند (هویت و فلت، 1991). از این رو، برای تشخیص و اندازهگیری این مؤلفهها، یا به عبارتی ابعاد مختلف کمالگرایی، ابزارهایی ساخته شد. یکی از این ابزارها، مقیاس چند بعدی هویت و فلت (1991) است. این مقیاس سه بعد را برای کمالگرایی در نظر میگیرد: کمالگرایی خودمدار رفتارهای کمالگرایانهای است که به سمت خود گرایش دارد و به عنوان یک بعد از کمالگرایی، با نام کمالگرایی خودمدار تعریف میشود. این رفتارها شامل مجموعهی اهداف، با توجه به معیارهای افراطی و ارزیابی دقیق از رفتار خود است (هویت و فلت، 1991). این بعد از کمالگرایی از درون نشأت میگیرد و فرد در آن از انگیزههای قوی برای کاملبودن و ایجاد حالتی برتر در میان افراد همسان خود برخوردار است (گنجی، 1383؛ به نقل از سرو، 1387). کمالگرایی دیگرمدار بيانكنندهي تمايل به داشتن انتظارات افراطي و ارزشيابي انتقادي از ديگران است؛ اين نوع كمالگرايي با خصومت و سرزنش ديگران همراه است. اين جنبه در اصل همان كمالگرايي خودمدار است، اما رفتار كمالگرايي به سوي ديگران جهت گيري شده است (هاشمي و لطيفيان، 1388). در واقع بعد کمالگرایی دیگرمدار باورها و انتظارات دربارهی قابلیتهای دیگران، را شامل میشود. رفتار کمالگرایان دیگرمدار شامل تعیین معیارهای غیرواقعی، برای دیگران و ارزیابی دقیق عملکرد آنان است. این افراد برای بدشانسیهایشان، دیگران را سرزنش میکنند (هویت و فلت، 1991). چنین کمالگرایی بسته به اعتقادات و انتظارات افراد مهمی که در زندگی فرد نقش دارند، به وجود میآید. در این حالت، فرد سعی میکند به عنوان یک شخص مهم از خود انتظارهایی داشته باشد، انتظاراتی که معمولا مردم از یک فرد بزرگ و مهم دارند. در این وضعیت، فرد کمال‏گرا مجموعهای از استانداردها را برای خود قائل میشود که با آنها افراد محیط خود را میسنجد. مثلا برای وی بسیار مهم است که فردی که با وی معاشرت میکند دارای همان استانداردهای رفتاری و عقیدتی باشد و در غیر این صورت خود را از وی دور نگه میدارد (افضل نیا، 1383). کمالگرایی جامعهمدار سومین بعد، شامل درک نیاز به دستیابی معیارها و انتظاراتی است که توسط دیگران تعیین میشود. کمالگرایی جامعهمدار به ادراکی اشاره دارد که فرد از دیگران دارد، مانند این باور که دیگران انتظارات غیرواقعی را بر او تحمیل میکنند، او را سختگیرانه مورد ارزیابی قرار میدهند و او را به خاطر کامل و بینقص بودن تحت فشار قرار میدهند (شافران، کوپر و فیبرن ، 2002). در این بعد، شخص مجددا از بعد دیگری بر روی خود و سایر افراد تکیه کرده و شرایط خاصی را بنا مینهد. چنین فردی که متأثر از تجویزهای این و آن است، پیوسته سعی میکند خود را با خواستههای این و آن تطبیق دهد و آن بشود که آنها میخواهند. در این حالت، فرد زندگی خود را بر اساس خواستههای مردم تنظیم میکند و در نتیجه نسبت به انتظارات آنها بسیار حساس و زودرنج میشود. از نظر چنین فردی، ارزشهایی که دیگران برای زندگی اجتماعی قرار دادهاند در درجهی اول اهمیت قرار دارد و سعی میکند تا آنها را در خود استوار سازد و از آنها تبعیت نماید (افضلنیا، 1383). علل كمالگرايي چندين نظريه براي ريشهها و علل كمالگرايي وجود دارد. مدل انتظارات اجتماعي (هاماچك، 1978، به نقل از حيدري، 1389) كمالگرايي را پاسخي منفي به تأييد مشروط والديني ميداند. بر اساس اين مدل، كودك ياد ميگيرد و بر اين باور است كه با انجام دادن عالي كارها ميتواند تأييد والدين خود را بهدست آورد. با توجه به مدل يادگيري اجتماعي كه ميگويد، كودكان رفتارها را از طريق مشاهده و تقليد از ديگران ياد ميگيرند، ميتوان نتيجه گرفت كه كودكاني كه والدين كمالگرا دارند، با احتمال بيشتري كمالگرايي را نشان ميدهند. در اين خصوص شماري از مطالعات اين سؤال را مطرح كردهاند كه آيا كمالگرايي در والدين با كمالگرايي در فرزندانشان همراه است. در حاليكه بعضي از مطالعات گزارش دادند كه يك همبستگی معنيدار كمي وجود دارد (چانگ،2000)، برخی گزارش كردند كه اينچنين هماهنگي وجود ندارد (آلبراد و پاركر، 1997)، و برخی دیگر استنتاج ميكنند كه يك همراهي معنيداري فقط در مورد والدين جنس مشابه وجود دارد (ویث و ترول، 1999). هاماچک (1978؛ به نقل از حيدري، 1389) معتقد است که کمالگرایی روانرنجورانه از دو محیط عاطفی بر میخیزد. یکی از این محیطها، محیط عدم تأیید یا اعمال تأییدات غیردائمی و دیگری محیطی است که به لحاظ عاطفی، تأیید مثبت شرطی فراهم میآورد. در یکی، کودک هرگز نمیآموزد که والدینش را چگونه راضی و خشنود گرداند، و در دیگری، تأیید والدین تنها هنگامی صورت میگیرد که کارها به خوبی انجام شود. كارنز، فوربز، گاردينر و مارشال (2008، به نقل از حيدري،‌ 1389) معتقدند كه اينگونه نتايج ممكن است حتي به دليل تأثير عوامل ژنتيكي باشد و ممكن است كمالگرايي بيشتر جنبهي ارثي و كمتر يادگيري داشته باشد. مدل واكنش اجتماعي كه توسط فلت و همكاران (2002) مطرح شده است، بر اين استوار است كه كمالگرايي واكنشي به سختگيري خانواده و مقتضيات اجتماعي است و ممكن است با داشتن والدين مضطربي كه دائما روي اشتباه نكردن و پيآمدهاي منفي اشتباه كردن تأكيد دارند، رابطه داشته باشد. اين مدلها به طور كلي بر نقش خانواده در پديدآيي كمالگرايي تأكيد دارند. فلت و همكاران (2002) نيز عنوان مي كنند كه عوامل مربوط به كودكي مانند مزاج و سبك دلبستگي، عوامل مربوط به والدين مانند اهداف، تجربيات، سبك فرزندپروري، و شخصيت، به علاوه فشارهاي محيطي مانند فرهنگ، همسالان، مربيان و شغل، نيز نقش مهمي در پديد آيي كمالگرايي دارند. مدل فلت و همكاران (2002) براي تبيين پديدآيي كمالگرايي در شكل 2-1 آمده است. فلت و همكاران (2002) شرح ميدهند كه والدين مستبد كه از كودكان خود انتظار دارند پيشرفتهاي سطح بالا داشته باشند زمينههاي كمالگرايي را در كودكان به وجود ميآورند. كودكان جامعهپذير و متأثر از ديگران احتمال بالاتري براي كمالگرايي دارند. عوامل مربوط به مزاج كودك مانند تهييج پذيري بالا و سماجت نيز از عوامل كودكي تأثيرگذار بر كمالگرايي است. فشارهاي اجتماعي براي پيشرفت در تحصيل و كار كه مستلزم رقابت و مقايسههاي مكرر با ديگران است از عوامل محيطي مؤثر بر كمالگرايي است. افضلنیا (1383) در بخشی از کتاب خود، مدرسه و شرایط رقابتآمیز و ناسالم حاکم بر آن را نیز از عوامل تشدید کنندهی کمال‏گرایی در کودکان و نوجوانان در نظر گرفته است. وی معتقد است معلمی که خود در محیط و فرهنگی تکاملگرا پرورش یافته و نمرهی بیست را ملاک موفقیت و عدم موفقیت دانشآموزان خود در نظر میگیرد، شرایط رقابتی در کلاس را تشدید میبخشد و محیطی را به وجود میآورد که دانشآموزان در آن مجبورند برای اثبات شایستگی خود به معلم و والدین، نهایت تلاش خود را برای کامل و بی نقص بودن به کار گیرند. ارزیابیهای نامتعادل و غیرطبیعی دوران ابتدایی است که از مدرسه به طرف خانه سرازیر شده و از خانه به کودک تحمیل میگردد. عوامل مربوط به والديناهدافعاداتسبك فرزندپروريشخصيت 160210535687000 عوامل مربوط به دوران كودكيمزاجسبك دلبستگي فشارهاي محيطيفرهنگهمسالانمربيانشغل -1968523368000 23266405207000 فشار براي كامل بودنكمالگرايي جامعهمدار و خودمدار 121285026162000363728026162000 كمال گرايي خودمدارباز بودن براي اجتماعيشدنتواناييهاي ادراك شده 162496516573500 عدم كمال گرايي (پس زدن فشار)مقاومتسركشي كمال گرايي ديگر مدارتجربيات آسيب زاتجربيات آشفته مدل پدیدآیی کمالگرایی، اقتباس از فلت و همکاران (2002؛ به نقل از حیدری، 1389) كمالگرايي بعضي افراد توسط خودشان و در بعضي ديگر توسط ديگران جهت داده شده است و كمالگرايي بعضي نيز متأثر از هر دو منبع است. براي افرادي كه در مقابل آن فشارها مقاومت ميكنند فشارهايي كه از طرف والدين، خود، و خانواده وارد مي شود مؤثر نيست و موجب كمالگرايي در آنان نميشود. پيامدهاي كمالگرايي نوع بهنجار و سازش يافتهي كمالگرايي ميتواند موجب تشويق دانش‏آموزان و آشكارشدن استعدادهاي نهاني آنها شود. اما نوع نابهنجار و ناسازگار كمالگرايي پيامدهاي منفي براي آنان دارد. پژوهشگران نشان دادهاند كه بين كمالگرايي و سازههايي مانند اضطراب خصيصهاي (دفنباچر، زومر، ويسمن، هيل، و اسلوان، 1986؛ اسپيلبرگر، گارساچ، ولوشن، 1990)، علائم مرضي مانند خطرخودكشي (چانگ، 2000)؛ افسردگي (كاوامورا، هانت، فراست، و داي بارتولو، 2001) و اختلالات خوردن (فيربورن، شافران، كوپر، 1999) رابطه وجود دارد. در حاليكه اين مشكلات كاملا جدي هستند و در جمعيت باليني فراوان ديده ميشوند، كمالگرايي داراي پيامدهايي در سطح پايين تر هم هست. افرادي كه واجد كمالگرايي بالا هستند رضايت كمتري از عملكرد خود دارند (فراست و هندرسون، 1991). اگر ما فردي كمالگرا باشيم، احتمالا در كودكي ياد گرفتهايم ديگران با توجه به ميزان كارآييمان در انجام كارها به ما بها دهند، در نتيجه آموختهايم در صورتي ارزشمنديم كه مورد قبول ديگران واقع شويم (فقط بر پايهي ميزان پذيرش ديگران به خود بها ميدهيم). بنابراين، عزت نفس ما بر اساس معيارهاي خارجي پايهريزي شده است. اين امر ميتواند ما را نسبت به نقطهنظرها و انتقادات ديگران، آسيبپذير و به شدت حساس سازد. در نتيجه تلاش براي حمايت از خودمان و رهايي از اينگونه انتقادات، سبب ميگردد كامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانيم (هويت و فلت، 2002؛ به نقل از سيرجاني، 1386). پیشینه پژوهش تحقیقات انجام شده در داخل کشور ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه را در ﻛﺎﻫﺶ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﭘﺮﺧﻄـﺮ و اﻓـﺰاﻳﺶ ﺳﺎزﮔﺎري، ﺧﻮداﺗﻜﺎﻳﻲ و اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻮرد ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻗﺮارداده اﻧﺪ. ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت ﺑـﺴﻴﺎري در ﻣـﻮرد ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪي آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺮ اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﻼﻣﺖ روان اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻧﺘـﺎﻳﺞ ﻧـﺸﺎن داده اﺳﺖ ﻛﻪ آﻣﻮزش اﻳﻦ ﻣﻬﺎرتﻫﺎ ﺳﺒﺐ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻬﺎرتﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ارﺗﺒﺎﻃـﺎت ﺑـﻴﻦ ﻓـﺮدي، اﻓـﺰاﻳﺶ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻣﺜﺒﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺳﺎزﮔﺎري اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، اﻓﺰاﻳﺶ رﺿﺎﻳﺖ از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و ﺳـﺎزﮔﺎري ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده و اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻬﺎرتﻫـﺎي ﻣﻘﺎﺑﻠـﻪاي ﺷـﺪه اﺳـﺖ (کیامرثی، 1392). ﻣﻬﺪوي ﺣﺎﺟﻲ(1389) ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨﺎداري در ﺷﺎدﻛﺎﻣﻲ و راﻫﺒﺮدﻫﺎي ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻫﻴﺠﺎن ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﮔﺮوه آزﻣﺎﻳﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮوه ﻛﻨﺘﺮل ﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻤﺮات ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﮔﺮوه آزﻣﺎﻳﺶ، در ﺣﻴﻄﻪﻫﺎي ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ، رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﺤﻴﻂ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﺷﺪ، اﻣﺎ ﺑﺮ ﺣﻴﻄﻪي ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻌﻨﺎداري ﻧﺪاﺷﺖ. رضازاده (1389) درپژوهش خود بر روی مدیران دانشگاه فردوسی مشهد دریافت که سبك غالب تصميم‏گيري آنها عقلاني است و بين سبك تصميم‏گيري زنان و مردان در سبك اجتنابي رابطه معني داري وجود دارد. اما بين سبكهاي تصميم‏گيري در گروههاي مختلف سني، در سطوح تحصيلي و همچنين سنوات خدمت مختلف، رابطه معناداري يافت نشد. روحانی و ابوطالبی (1389) در تحقیقی با عنوان ﺗﺎﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﺟﺮأت ورزي ﺑﻪ روش ﮔﺮوﻫﻲ در ارﺗﻘﺎء ﺗﻮان ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﺮس ﻛﺎرﮔﺮي به این نتیجه رسیدند که آﻣﻮزش ﺟﺮأت‏ورزي ﺑﻪ روش ﮔﺮوﻫﻲ ﻗﺎدر اﺳﺖ ﺗﻮان ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﺮس ﻛﺎرﮔﺮي را در ﺑﻴﻦ آزﻣﻮدﻧﻲ ﻫﺎي ﮔﺮوه آزﻣﺎﻳﺸﻲ اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﺨﺸﺪ. یافته های پژوهشی بحری (1388) با هدف بررسی ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﺟﺮأت‏ورزي ﺑﻪ روش ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺮ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ داﻧﺶآﻣﻮزان دﺧﺘﺮ مقطع دبیرستانﻣﻨﻄﻘ‏ه‏ی 11 ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان نشان داد که ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ آزﻣﻮن، ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺒﻞ از آﻣﻮزش، ﺑﺎ ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﻌﺪ از آﻣﻮزش و ﻳﻚﻣﺎه ﺑﻌﺪ در ﻣﺮﺣﻠﺔﭘﻴﮕﻴﺮي ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد و، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺑﻴﻦ ﮔﺮوهﻫﺎي آزﻣﺎﻳﺸﻲ و ﻛﻨﺘﺮل ﻧﻴﺰ ﺗﻔﺎوت وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻫﻤﺔ اﻳﻦ ﺗﻔﺎوتﻫﺎ ﻧﺎﺷﻲ از ﻣﺘﻐﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﻳﻌﻨﻲ آﻣﻮزﺷﻲ، اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ اﻋﻤﺎل ﻛﺮده اﺳﺖ. ﻫﻮاﻳﻲ (1388) در ﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺎﻋﺚ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻌﻨﻲ دار اﺳﺘﺮس ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻛﻠﻲ و اﺳﺘﺮس ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻧﺎﺷﻲ از اﻧﺘﻈﺎرات از ﺧﻮد و واﻟﺪﻳﻦ/ ﻣﻌﻠﻤﺎن و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﻮدﻛﺎرآﻣﺪي در داﻧﺶآﻣﻮزان ﺳﺎل ﺳﻮم دﺑﻴﺮﺳﺘﺎن ﻣﻲﺷﻮد. ﺻﺎدﻗﻲ، ﻧﺮﻳﻤﺎﻧﻲ و رﺟﺒﻲ (1387) ﺑﺎ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪاي ﺑﻪ ﮔﺮوﻫﻲ از داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻛﻪ در ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ GHQ-28 ﻧﻤﺮه 23 ﻳﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ از آن ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪاي در ﻛﺎﻫﺶ ﻋﻼﻳﻢ اﺧﺘﻼل رواﻧﻲ، ﺑﻪوﻳﮋه ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺳﺎزي ﻋﻼﻳﻢ و اﺿﻄﺮاب داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺸﻜﻮك ﺑﻪ اﺧﺘﻼل رواﻧﻲ، ﻣﺆﺛﺮ اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ اي در ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻴﺰان اﻓﺴﺮدﮔﻲ و اﺧﺘﻼل در ﻋﻤﻠﻜﺮد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﻌﻨﻲ دار ﻧﺒﻮد. اسدی، رضایی و ترابی (1388)، در تحقیقی تحت عنوان بررسی و مقایسه‏ی جرات‏ورزی اضطراب، افسردگی و فشار روانی در افراد بینا و نابینا به این نتیجه دست یافتند که بین دو گروه افراد بینا و نابینا تفاوت معنی‏داری در میانگین نمرات مربوط به جرات‏ورزی و فشار روانی وجود دارد و افراد نابینا دارای جرات‏ورزی کمتر و فشار روانی بالاتری هستند. همچنین نتایج نشان داد که در افراد نابینا رایطه منفی و معنی داری بین جرات‏ورزی و افسردگی وجود دارد. در افراد بینا بین جرات‏ورزی و افسردگی وجود دارد. در افراد بینا بین جرات‏ورزی و هر سه مولفه‏ی اضطراب، افسردگی و فشار روانی رابطه منفی و معنا‏داری به دست آمد. نتایج پژوهش بساک‏نژاد ( 1388) با عنوان رابطه حرمت خود، کمال‏گرایی و خود شیفتگی با خود‏ناتوان‏سازی در گروهی از دانشجویان، حاکی از آن بود که بین متغیر حرمت خود و خود‏ناتوان‏سازی همبستگی منفی و بین کمال‏گرایی و خود شیفتگی با خود‏ناتوان‏سازی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. در دانشجویان پسر کمال‏گرایی و حرمت خود و در دانشجویان دختر، کمال‏گرایی بهترین پیش بینی کننده خود‏ناتوان‏سازی محسوب می شوند. هادی مقدم‏زاده و طهرانی‏ (1387) در پژوهشی دریافتند که بین سبك هاي تصميم‏گيري عقلايي و شهودي رابطه معني دار منفي، بين سبك تصميم‏گيري عقلايي و اجتنابي و بين سبك تصميم‏گيري شهودي و آنی رابطه معني دار مثبت وجود دارد.همچنين بين سبك تصميم‏گيري اجتنابي و هر يك از سبك هاي تصميم‏گيري وابستگي و آني در اين بررسي رابطه معني دار منفي به دست آمد. در اين بررسي رابطه معنا داري بين هر يك از سبكهاي تصميم‏گيري و دو ويژگي جمعيت شناختي سابقه خدمت و تحصيلات مديران به‏دست نيامد. محمودی‏عالمی، عظیمی و ضرغامی(1383) در تحقیقی که به منظور تاثیر آموزش قاطعیت بر میزان اضطراب و جرات‏ورزی 60 تن از دانشجویان پرستاری که شدت اضطراب آن ها در حد متوسط تا شدید و از لحاظ جرات‏ورزی ضعیف بودند، انجام دادند نتایج نشان داد که کاهش اضطراب آشکار و پنهان و نیز جرات‏ورزی دانشجویان پرستاری در گروه آزمایش بعد از آموزش قاطعیت معنادار بوده است. تحقیقات انجام شده در خارج کشور اسمیت (2011) در پژوهش خود دریافت که بین زنان و مردان در استفاده از سبک شهودی تفاوت معناداری وجود ندارد و نیز بین سبک عقلانی و شهودی رابطه معناداری مشاهده نمی شود. ساپيجا، دان و هلت (2011) در مطالعهي خود بر روي 194 فوتباليست مرد به اين سؤال پرداختهاند كه آيا نوع سبك فرزندپروري کنشوری متفاوت را در گرايشات كمالگرايانه نوجوانان ورزشكار دارد. در اين مطالعه خوشه‏هاي مستقلي از كمالگرايان سالم، كمالگرايان فاقد سلامتي و غيركمالگرايان بررسي شدند. نتايج نشان داد كه هم كمالگرايان سالم و هم غيركمالگرايان به صورت معناداري نسبت به كمالگرايان ناسالم ادراك سبك فرزندپروري مقتدرانهی مادري و پدري را نشان دادند. همچنين نتايج نشان داد كه بسط دادن سبك فرزندپروري مقتدرانه ممكن است نقشي در توسعهي گرايشهاي سلامتي كمالگرايان بازي كند. سچوماکر (2010) نیز در مطالعه خود دریافت که بین سبک اجتنابی و عقلانی رابطه معنادری وجود دارد در حالی که در دیگر سبک های تصمیم‏گیری این رابطه مشاهده نگردید. پژوهش کاگان، کاکیر، ایلهان و کاندمیر (2010) که بر روی 265 دانشجو از دانشگاهها، دانشکدهها و کلاسهای مختلف انجام شد، نشان داد که کمالگرایی، تکانشگری و پنج عامل شخصیت متغیرهای مهمی در توضیح رفتار اهمالکاری تحصیلی هستند. تامپسون (2010) در پژوهشی به این نتیجه دست یافت که بین سبک های تصمیم‏گیری مدیران بر اساس جنسیت سن آنها تفاوت معناداری وجود ندارد. ونزل، ویکولد و سیلبرسن (2009) ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺴﺘﻪي آﻣﻮزﺷﻲ رفتار جرات‏مندانه در ﻣﺪارس ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ. ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه اﺛﺮات ﻣﺜﺒﺘﻲ ﺑﺮ اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﻴﻮﻧﺪﻫﺎي ﻣﺪرﺳﻪاي و ﻛﺎﻫﺶ ﻣﺼﺮف اﻟﻜﻞ دارد. اﻳﻦ ﺑﺴﺘﻪي آﻣﻮزﺷﻲ از ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮﺑﻴﺎن و داﻧﺶآﻣﻮزان اﺑﺰار ﺧﻮب و ﻗﺎﺑﻞ ﭘﺬﻳﺮﺷﻲ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﺪ. در پروژهاي كه توسط هاتكينسن، ياتيس (2008) صورت گرفت با استفاده از پرسشنامه، 72 دانش آموز مقطع متوسطه از لحاظ سه جنبهي سختگيري به خود، كمالگرايي جامعهمدار، و نگراني در مورد اشتباهات مورد مشاهده قرار گرفتند. مادر آنها نيز با استفاده از پرسشنامه از سه بعد انتظارات مستقيم (براي مثال، "من استانداردهاي بالايي را براي فرزندانم تنظيم ميكنم")، كنترل كردن انتظارات ( براي مثال، " در خانوادهي ما فقط و فقط عملكردهاي برجسته به اندازهي كافي خوب است)، و تشويق غير مشروط (براي مثال، "سخت تلاش كردن مهمتر از بهترين بودن است") بررسي شدند. نتايج نشان داد كه انتظارات مستقيم به طور مثبت با "سختگيري به خود" دانشآموزان،‌ اما به طور منفي با كمالگرايي جامعهمدار همراه بود. كنترل كردن انتظارات با كمالگرايي جامعهمدار همراه بود. بنابراين، جنبههاي سازگار و ناسازگار كمالگرايي دانشآموزان به طور متفاوت با الگوهاي اظهاري هدف والديني همراه است. لو، واﻧﮓ، ﺗﻮ و ﮔﻮ (2008) در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪي ﺧﻮد ﺑﺮ روي داﻧﺶآﻣﻮزان ﭘﺴﺮ و دﺧﺘﺮ درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﻮدﻛﺎرآﻣﺪي، ﻛﺎﻫﺶ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﭘﺮﺧﻄﺮ، اﻓﺰاﻳﺶ ادراك رﻳﺴﻚﭘﺬﻳﺮي ﺑﺎرداري، ادراك ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎريﻫﺎي ﻣﺴﺮي ﺟﻨﺴﻲ و اﻳﺪز در ﮔﺮوهﻫﺎي آزﻣﺎﻳﺸﻲ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﻲ ﺷﻮد. ﻛﻤﺒﻞ (2006) در ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه در اﻧﺘﻘﺎل ﻣﻮﻓﻘﻴﺖآﻣﻴﺰ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن از داﻧﺸﮕﺎه ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر، ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎدار اﻳﺠﺎد ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. نتايج تحقيق سئو (2008) نشان ميدهد كه دانشجويان با كمالگرايي خودمدار بالا نسبت به ديگران اهمالكاري كمتري انجام ميدهند. و همچنين اينكه خودكارآمدي نقش واسطهاي بين كمالگرايي خودمدار و اهمالكاري تحصيلي دارد. ﺑﻮﺗﻮﻳﻦ و ﻛﺎﻧﺘﻮر (2007، ﻧﻘﻞ از ﻣﻬﺪوي ﺣﺎﺟﻲ، 1389) در ﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه، ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي اﻓﺴﺮدﮔﻲ در داﻧﺶآﻣﻮزان را ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲدﻫﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﺟﺮاي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪي آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ در رﻓﺘﺎر آزﻣﻮدﻧﻲﻫﺎ و اﻓﺰاﻳﺶ رﻓﺘﺎرﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻲﺷﻮد و ﻫﻤﻴﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﺳﺎزﮔﺎري و ﺑﺮوز رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺴﻨﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲ ﺷﻮد. پارکر و همکاران (2007) نیز به این نتیجه دست یافت که بين سبک عقلايی و هر يک از سبکهای تصميم‏گيری شهودی، آنی و اجتنابی رابطه معنیدار منفی، بين سبک تصميم‌گيری شهودی و آنی و بين سبک تصميمگيری وابستگی و اجتنابی رابطه معنی‌دار مثبت به دست آوردند. كروسلي و هاگهوس (2005) نیز به اين نتيجه رسيدند كه بين سبك تصميم‏گيري عقلايي و شهودي با رضايت شغلي رابطه معناداري وجود دارد. در حاليكه اين رابطه با سبك هاي آني، احساسي و وابسته مشاهده نگرديد. در پژوهش كني بانسن و پامرانتز (2005) استفادهي مادران از كنترل كردن در قبال فرزندان دبستانيشان در آزمايشگاه كه در طي آن بيانات تحريكآميزي براي فرزندانشان استفاده ميكردند، مشاهده شد. نمونهي كار آنها 104 دانش آموز دبستاني بود. همچنين رفتار بچه ها (براي مثال، درگيري در تكليف) كه ممكن است تحت تأثير استفادهي مادران از كنترلكردن باشد مشاهده شد. كمالگرايي خودمدار و جامعهمدار از طريق گزارش شخصي در بچهها ارزيابي شد. نتايج نشان داد كه مادراني كه از كنترل شديد استفاده ميكردند داراي بچه هايي با نگرانيهاي كمالگرايانه و مخصوصا كمالگرايي جامعهمدار بودند. ﺑﻴﻜﺮ و وﻳﻠﻴﺎﻣﺰ(2002) ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛـﻪ داﺷـﺘﻦ ﻣﻬـﺎرتﻫـﺎي ﻣﺨﺘﻠـﻒ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ و ﺣـﻞ ﻣـﺴﺄﻟﻪ ﺗــﻀﻤﻴﻦﻛﻨﻨــﺪه‏ي ﺳــﺎزﮔﺎري ﺑﻬﺘــﺮ داﻧــﺶ آﻣــﻮزان در ﻣﺤــﻴﻂﻫــﺎي آﻣﻮزﺷــﮕﺎﻫﻲ اﺳــﺖ . ﻫﻤﭽﻨــﻴﻦ داﻧﺶ آﻣﻮزاﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻬﺎرتﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻓﺮاﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪي ﻣﺆﺛﺮﺗﺮي در ﺑﺮاﺑﺮ اﺳـﺘﺮس ﻓﺸﺎرﻫﺎي رواﻧﻲ دارﻧﺪ (رودرﻳﮕﺰ، مایرز، میررز و کاردوزا، 2012) تحقيق فلت و همکاران (1995) كه بر روي 100 دانشجوي دورهي كارشناسي (50 مرد و50 زن) صورت گرفت نشان داد كه كمالگرايي جامعهمدار به طور مثبتي با سبك فرزندپروري مستبدانه مرتبط است اما اين همراهي فقط در ميان مردان وجود داشت. براي زنان همبستگي قابل توجهي بين كمالگرايي خودمدار و فرزندپروري مقتدرانه وجود داشت. فلت، بلانک استین، هویت و کلدین (1992) طی تحقیقی بر روی 131 دانشجو (56 مرد و 75 زن) نتیجه گرفتند که کمالگرایی جامعهمدار بیشترین همبستگی را با کمالگرایی عمومي و اهمالکاری تحصیلی مخصوصا در میان مردان دارد. در این تحقیق همبستگی معنادار کمی بین کمالگرایی خودمدار و کمالگرایی دیگرمدار با اهمالکاری تحصیلی وجود داشت. به هرحال مؤلفهی ترس از شکست اهمالکاری به طور گستردهای با همهی ابعاد کمالگرایی همراه بود. روی همرفته نتایج مطرح میکنند که ریشههای اهمالکاری، تا حدودی، از پیشبینی عدم تأیید اجتماعی از افراد همراه با استانداردهای کمالگرایانه برای دیگران نشأت میگیرد. در پژوهشی که بلاستین و فیلیپ (1990) انجام دادند دریافتند که مدیرانی که به هویت ثابتی دست یافتند از سبک تصمیم‏گیری عقلانی، مدیرانی با هویت گرایش به مراقبت از سبک تصمیم‏گیری وابستگی و مدیران با اعتماد به نفس بالا که از نظر هویتی به کسی وابسته نیستند از سبک تصمیم‏گیری شهودی استفاده می کنند. ﻋﻠﻲرﻏﻢ ﺟﺴﺘﺠﻮﻫﺎي ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ، ﭘﻴﺸﻴﻨﻪاي ﻛﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﺎص بر تصمیم‏گیری و کمال‏گرایی صورت گرفته باشد یافت نشد. منابع فارسی آنتونی، مایکل ایرونسون گیل و اشنایدرمن نیل. 2007، کتاب کار مدیریت استرس به شیوه  شناختی – رفتاری، ترجمه سید جواد آل محمد، سولماز جوکار، دکتر حمید طاهر نشاط دوست، 1387، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی. ا.پاین، رزماری. 2005، فنون آرمش (تدبیر هایی برای ارتقای سلامت )، ترجمه دکتر مسعود شریفی و ضیاء قریشی، 1389، تهران: انتشارات فراروان. ادﻳﺐ، ﻧﺴﺘﺮن (1374)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻘﺶ ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ در ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ﻋﺰت -ﻧﻔﺲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن، ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﺔ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ اسپالدینگ، چریل. ال. (1381). انگیزش در کلاس درس (ترجمه محمد نائنیان واسماعیل بیابانگرد). تهران: رشد. اسدی، جوانشیر. رضایی، رقیه. ترابی، سید اسماعیل.(1388). بررسی و مقایسه‏ی جرات‏ورزی اضطراب، افسردگی و فشار روانی در افراد بینا و نابینا. ماهنامه تعلیم و تربیت استثنائی. شماره 94و 93. شهریور و مهر.  اسلامی نسب، علی. (1373). روانشناسی اعتماد به نفس. تهران: انتشارات مهرداد. افروز، غلامعلی. (1375). روانشناسی تربیتی. تهران: انتشارات انجمن اولیا ومربیان کشور. افضلنیا، م. ر. (1383). بهداشت روانی خانواده. تهران: تزکیه اکبری اورزمان، حمیدرضا.(1371). بررسی رابطه حمایت اجتماعی موسسات رفاهی(کمیته امداد) با عزت نفس فرزندان خانواده‏های تحت پوشش. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی. اکستین، دنیل. کرن، روی. (1389). ارزیابی ودرمان سبک زندگی( ترجمه حمید علیزاده همکاران). تهران: نشر رسش. آﻟﺒﺮﺗــﻲ، راﺑــﺮت و اﻣــﺎﻧﺰ، ﻣﺎﻳﻜــﻞ (1374)، روانﺷﻨﺎﺳــﻲ اﺑــﺮاز وﺟــﻮد، اﻧﺘﺸﺎرات ﻋﻠﻤﻲ، ﺗﻬﺮان؛ الواني ، مهدي . (1385 ) مديريت عمومي .تهران : ني ، چ 31 . بارون، رابرت. بیرن، دان. برنسکامب، نایلا. (1388). روانشناسی اجتماعی ( ترجمه یوسف کریمی). (ویراست یازدهم). تهران: نشر روان. بال، ساموئل. (1374). انگیزش در آموزش وپرورش( ترجمه سیدعلی اصغر مسدد). شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز. بتنهام، سوزان. (1384). روانشناسی تربیتی (ترجمه اسماعیل بیابانگرد و علی نعمتی). تهران: نشر نی. بحری، نادره.(1388). ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﺟﺮأت‏ورزي ﺑﻪ روش ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺮ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ داﻧﺶآﻣﻮزان دﺧﺘﺮ منطقه 11 شهر تهران. پیک نور. سال هشتم. شماره 1. براندن، ناتانیل. (1371). روان شناسی وحرمت نفس.(ترجمه جمال هاشمی). تهران: شرکت سهامی انتشار تهران. برنو، فرانک. (1370). فرهنگ توصیفی روانشناسی (ترجمه فرزانه طاهری و مهشید یاسایی). تهران: نشر طرح نو. بساک نژاد، HYPERLINK "http://www.ensani.ir/fa/10424/profile.aspx" \t "_blank" سودابه. ( 1388). رابطه حرمت خود، کمال گرایی و خود شیفتگی با خودناتوان سازی در گروهی از دانشجویان. مجله روانشناسی. شماره .49.بهار. بشارت, محمدعلي. (1386). ساخت و اعتباريابي مقياس کمال‏گرا يي چند بعدي تهران. پژوهش های روانشناختی، 10: 67-49. بشارت، م. ع. (1381). بررسی رابطهی کمالگرایی و حرمتخود در دانشآموزان پیشدانشگاهی. فصلنامهی روان شناسان ایرانی، 1، 28-22. بلاغی اینالو.(1389) بررسي رابطه بين ويژگي هاي شخصيتي با ابعاد كمال گرايي و شيوه‏هاي مقابله با استرس در دانشجويان كارشناسي و كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد مرودشت ﺑﻬﺮاﻣﻲ، ﻓﺎﻃﻤﻪ (1375)، ﻣﻘﺎﻳﺴﺔروشﻫﺎي ﺟﺮأت آﻣﻮزي ﺑﻪ داﻧـﺶ آﻣـﻮزان ﻛﻢﺟﺮأت دﺧﺘﺮ دﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺷﻴﻮه ﻫﺎي ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ و ﻣﺸﺎورة ﻓﺮدي در ﺷﻬﺮ اﺻﻔﻬﺎن، ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ؛ بهروزی، علیرضا، (1384) بررسي رابطه بین منبع کنترل و سلامت رواني در دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز، ،پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشکده علوم تربیتي. بیابانگرد، اسماعیل. (1370). بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس وپیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستانهای تهران در سال 70-69. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی. بیابانگرد، اسماعیل. (1376). روشهای افزایشعزتنفس درکودکانونوجوانان. تهران: انتشارات انجمن اولیا ومربیان. بیابانگرد؛ اسماعیل. (1384). رابطه میان عزت نفس، انگیزه پیشرفت وپیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های تهران. مجله مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی وروان شناسی دانشگاه الزهرا، 1، 4و5، 144-131. بیان زاده، سید اکبر، زمانی منفرد، افشین، حیدری پهلویان، احمد،(1375) بررسی وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل کارکنان یک مجتمع صنعتی، فصلنامه اندیشه و رفتار، 20 – 29 ،4. بهرامی، فرهاد .(1374)، مقایسه روشهای آموزش رفتار خودابرازی به دانش آموزان کم جرأت دختر دبیرستانی با شیوه های مشاوره گروهی و مشاوره فردی در شهر اصفهان سال 75-74، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. پشتمشهدي، مرجان.، یزداندوست، رخساره.، اصغر نژاد فرید، علی اصغر.، و مریدپور، دارا (1382). اثربخشی درمان شناختی-رفتاري بر کمال‏گرایی، تأییدطلبی و علایم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال درد.مجله‏اندیشه و رفتار، 9 .22-32 :(3) پنتیریچ، پال. آر.، شانک، دیل. اچ. (1386). انگیزش در تعلیم وتربیت، نظریه‏ها، تحقیقات وراهکارها(ترجمه مهرناز شهرآرای). تهران: انتشارات علم. پوپ، آلیس.، مک هیل، سوزان.، کریهد،ادوارد. (1385). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان(ترجمه پریسا تجلی). تهران: انتشارات رشد. پور افکاری، نصرت اله. (1378). فرهنگ جامع روانشناسی. تهران: نشر جهاد دانشگاهی. پورشافعی، هادی. (1370). بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم. ﺛﻨﺎﻳﻲ، ﺑﺎﻗﺮ (1379)، رواندرﻣﺎﻧﻲ و ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫـﻲ ، 50 ، ﻧﺸﺮ ﭼﻬﺮ، ﺗﻬﺮان؛ حسینی نسب، سید داود.، اقدم، علی اصغر. (1375). فرهنگ واژه‏ها، تعاریف واصطلاحات تعلیم وتربیت. تبریز: انتشارات احرار. حیدری، الهام. مرزوقی، رحمت الله.(1391). بررسی و مقایسه سبک های عمومی تصمیم‏گیری در مدیران دانشگاه مطالعه موردی: دانشگاه شیراز. دانشگاه آزاد مرودشت. فصلنامه علمی پژوهشی.سال سوم.شماره دوازدهم. جبل عاملي، شيدا، طاهر نشاط دوست، حميد، مولوي، حسين. )۱۳۸۹ . (اثر بخشي مداخله مديريت استرس به شيوه شناختي-  رفتاري برکيفيت زندگي و فشارخون بيماران زن مبتلا به فشارخون، مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان، دوره پانزدهم، ۸۸-۹۷. جلالی ، سعید .(1380 ) .بررسی کارایی روشهای ابراز وجود در افزایش جرات ورزی دختران نابینای اصفهان. مجله دانش و پژوهش شماره 5 صفحه 12-1 ﺟﻼﻟﻲ، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ (1376)، ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮ روش ﻫـﺎي درﻣـﺎﻧﻲ و آﻣﻮزﺷـﻲ ﺳﺮﻣﺸﻖﭘﺬﻳﺮي و ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﭘﺬﻳﺮي و آرﻣﻴﺪﮔﻲ ﻋﻀﻼﻧﻲ در درﻣـ ﺎن رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻏﻴﺮﺟﺮأت ورزاﻧﻪ، رﺳـﺎﻟﺔ دﻛﺘـ ﺮي، داﻧـﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴـﺖ ﻣـﺪرس ، ﺗﻬﺮان؛ خديوی زند، محمد مهدی(1374). پرخاشگری و ناکامی، تهران : انتشارات تربیت.خلعتبری، خلیلی شرفه، فاطمه. (1386). مقایسه تاثیر شبیه سازی های ذهنی ساده وتوام فرایندی وفرآورده ای بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پراستعداد و طبیعی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی. درويش، زهرا(1386). بررسی میزان رضايت مندی زناشويی و تأثیر آن بر پرخاشگری دانش آموزان مدارس راهنمايی دولتی دخترانه، پسرانه ناحیه 2 رشت. دلالی، نیره؛ (1388). انتقاد: انتقاد و نحوه ی مواجهه با آن. تهران: انتشارات نشر قطره، چاپ اول. دلاور، علی. (1389). مبانی نظری وعملی پژوهش در علوم انسانی واجتماعی. تهران: رشد. دﻻور، ﻋﻠﻲ (1380)، ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮي وﻋﻤﻠـﻲ ﭘـﮋوﻫﺶ در ﻋﻠـﻮم اﻧـﺴﺎﻧﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، اﻧﺘﺸﺎرات رﺷﺪ، ﺗﻬﺮان رابينز، استيفن.(1385). رفتار سازماني، مفاهيم، نظريه‏ها و كاربرد ها. ترجمه علي پارسائيان، محمد اعرابي، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، چاپ هشتم. رادفر، شهرام و حسینی، علی. (1387). بررسی سلامت روانی فرزندان 15-18 ساله جانبازان. مجله طب نظامی، 25-40 ،3. رضازاده، سمانه.(1389). بررسي رابطه‏ی سبك‏های عمومی تصميم‏گيری و هوش معنوی مديران دانشگاه‏های فردوسی و علوم پزشكي مشهد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه فردوسی مشهد. رضایی، اکبر، سیف، علی اکبر. (1384). نقش باورهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری وجنسیت در عملکرد تحصیلی. مجله تعلیم وتربیت، 4، 85-43. روحانی،عباس. ابوطالبی، حمیرا (1389). تاثیر آموزش جرأت ورزی به روش گروهی در ارتقاء توان مقابله با استرس کارگری. تازه های روانشناسی صنعتی سازمانی سال اول پاییز. شماره 4. ساعتچی، محمود. (1374). روانشناسی کاربردی برای مدیران. تهران: نشر ویرایش. سانتراک، جان. دبلیو. (1387). روانشناسی تربیتی (مترجمان شاهده سعیدی و مهشید عراقچی و حسین دانش فر). تهران: نشر رسا. سرمد، زهره. بازرگان، عباس. حجازی، الهه. (1383). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري. (چاپ دهم). تهران: نشر آگاه. سرو، مهسا. (1387). مقایسهی نقش میانجی اضطراب امتحان در رابطهی بین کمالگرایی و موفقیت تحصیلی در دانشآموزان تیز هوش و عادی. پایاننامهی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید بهشتی. سمائی، س. (1389). اعتباریابی، رواسازی و نرمیابی سیاههی کمالگرایی هیل. پایاننامهی کارشناسی ارشد روان‏شناسی عمومی دانشگاه شهید بهشتی. سیاسی، علی اکبر. (1388). نظریه‏های شخصیت. دانشگاه تهران. سیاوشی،حاتم. (1385). بررسی تاثیر ساده وتوام شبیه سازیهای ذهنی فرآیندی وفرآورده ای بر بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی تهران. سیرجانی، لیلا. (1386). بررسی تاثیر هوش، خودکار آمدی و کمال گرایی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان. پایان نامه کارشناسی ارشد.  دانشگاه شهید بهشتی. سيف، علي اکبر (1380). اندازهگيري، سنجش و ارزشيابي آموزشي.( ويرايش سوم)، تهران، نشر دوران. ﺳﻴﻒ، ﻋﻠﻲ اﻛﺒﺮ (1380)، ﺗﻐﻴﻴﺮ رﻓﺘﺎر و رﻓﺘﺎر درﻣﺎﻧﻲ : ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎ و روش ﻫﺎ، ﻧﺸﺮ داﻧﺎ، ﺗﻬﺮان؛ سیف، علی اکبر. (1388). روانشناسی پرورشی نوین. (ویرایش ششم). تهران: نشر دوران. شريفي، حسن پاشا (1381). اصول روانسنجي و روانآزمايي. (چاپ هشتم). تهران: انتشارات رشد. شعاری نژاد، علی اکبر. (1364). فرهنگ علوم رفتاری. تهران: انتشارات امیر کبیر. شعاری نژاد، علی اکبر. (1378). یادداشت هایی در باره نظریه‏های انگیزش در آموزش وپرورش. تهران: رشد. شفیع آبادی، عبدالله.، ناصری، غلامرضا. (1377). نظریه‏های مشاوره وروان درمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. ﺷﻔﻴﻊآﺑﺎدي، ﻋﺒـﺪاﷲ (1380)، ﻣﻘـﺪﻣﺎت راﻫﻨﻤـﺎﻳﻲ و ﻣـﺸﺎوره : ﻣﻔـﺎﻫﻴﻢ و ﻛﺎرﺑﺮدﻫﺎ، اﻧﺘﺸﺎرات داﻧﺸﮕﺎه ﭘﻴﺎمﻧﻮر، ﺗﻬﺮان؛ شکرکن، حسین ودیگران. (1387). مکتب های روانشناسی ونقد آن جلد1. پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. تهران: سمت. شکرکن، حسین.، هاشمی شیخ شبانی، سیداسماعیل.، نجاریان، بهمن. (1384). بررسی رابطه برخی پیشایندهای مهم ومربوط به خود ناتوان سازی تحصیلی ورابطه آن با پیامدهای برگزیده در دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان های اهواز. مجله علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 3، 12، 3، 100-77. شکیبایی، فرشته، تهرانی دوست، مهدی، شهریور، زهرا، آثاری، شروین. (1383). گروه درمانی مدیریت خشم با رویکرد شناختی - رفتاری در نوجوانان مؤسسه ای، مجله تازه‏های علوم شناختی، بهار و تابستان، شماره 21 و 22. شولتز، دوان.، شولتز، سیدنی. آلن. (1391). نظریه‏های شخصیت. (ترجمه یحیی سید محمدی). ( ویرایش دوم). تهران: نشر ویرایش. ﺷﻴﻠﻴﻨﮓ، ﻟﻮﺋ ﻴﺲ (1374)، ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﻫـﺎي ﻣـﺸﺎوره ، ﺗﺮﺟﻤـﺔ ﺧﺪﻳﺠـﻪ آرﻳـﻦ، اﻧﺘﺸﺎرات اﻃﻼﻋﺎت صادقی موحد, فریبا  نریمانی, محمد  رجبی, سوران (1387) بررسی تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای بر وضعیت سلامت روانی دانشجویان. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اردبيل ــ 8 ( صالحی، زهرا. (1389). بررسی اثر بخشی ارزشیابی توصیفی بر پیشرفت تحصیلی وعزت نفس دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی منطقه9شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد آموزش ابتدایی، دانشگاه علامه طباطبائی. عابدی ، علی. (1378) .تأثیر آموزش ابراز وجود بر رفتار خود ابرازی دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان نایین. اصفهان : انتشارات دانشگاه آزاد عابدی، مریم.(1378)، آموزش تکنیک های رفتار درمانی در مشاوره(جلد اول)، واحد آموزش و پژوهش کلینیک مشاوره و درمان آموزش و پرورش استان اصفهان. ﻋﺒﺎسﻧﻴﺎ، ﻣﺤﻤﺪ (1378)، ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﺟﺮأت ورزي و ﻋﺰت ﻧﻔﺲ ﭘـﺴﺮان ﻛﻢﺟﺮأت (ﺑﻪ ﺷﻴﻮة ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ)، ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣ ﺔ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ؛ فتي، لادن (1385). مهارت مديريت استرس. تهران: نشر دانژه فرخی، احمد.، محمدزاده، حسن. (1383). تاثیر شکست درماندگی بر یادگیری وعملکرد مهارت حرکتی در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه اورمیه. المپیک، 4، 41-32. فروع الدین ، عادل. (1382 ). اثربخشی برنامه‌ی آموزش مهارت‌های زندگی به منظور پيشگيری از مصرف مواد مخدر در دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمايی نائین .اصفهان : انتشارات دانشگاه آزاد فقیرپور، مجید.(1377)، «نظریه ابرازوجود و کاربرد آن»، ماهنامه پرورشی وزارت آموزش و پرورش سال سیزدهم، شماره هشتم، صص 14-10. ﻓﻨﺴﺘﺮﻫﺎﻳﻢ، ﻫﺮﺑﺮت، وﺑﺮ، ﺟﻴﻦ (1382)، روانﺷﻨﺎﺳـﻲ آﻣـﻮزش ﻗﺎﻃﻌﻴـﺖ ، ﻋﺒﺎس ﭼﻴﻨﻲ، اﻟﺒﺮز، ﺗﻬﺮان؛ قلی، اسداله. (1375). بررسی رابطه بین همنوایی وعزت نفس. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی. قنبری هاشم آبادی، بهرامعلی. (1387). بررسی رابطه میزان عزت نفس وترتیب تولد در دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد. فصلنامه تازه‏ها و پژوهش های مشاوره، 7، 26، 127-117. کدیور، پروین. (1382). روانشناسی تربیتی. تهران: انتشارات سمت. کرمی نوری، رضا؛(1388). مطالعه عوامل مؤثر بر احساس شادی و بهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران. مجله روانشناسی و علوم تربیتی، سال سی و نهم، شماره 3. کریمی، یوسف. (1387). روانشناسی تربیتی. تهران: ارسباران. کرین، ویلیام. (1384). نظریه‏های رشد،مفاهیم وکاربردها (ترجمه غلامرضا خویی نژاد و علیرضارجایی). تهران: رشد. ﻛﻴﺎﻣﺮﺛﻲ، آذر (1392). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺮ ﻛﻔﺎﻳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ اﺧﺘﻼل رﻳﺎﺿﻲ. ﻓﺼﻞ ﻧﺎﻣﻪي ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎي ﻳﺎدﮔﻴﺮي. 108 ،(1)1- .94 گنجی ،لیلا . (1383). بررسی رابطه میزان و ابعاد کمال‏گرایی با عملکرد تحصیلی ، افسردگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 84-1383. ليو بوچانان ، اندرو اوكانل. (1385). تاريخچه تصميم‏گيري. ترجمه دكتر عبدالرضا رضايي نژاد، نشريه گزيده مديريت، سال هفتم، شماره57 مسیح آبادی، علی. ناصری، حسین. (1387)،روشهای تقویت عزت نفس درنوجوانان، ،مشهد،آستان قدس رضوی. سلامت روان،76 فصلنامه تازه هاي رواندرماني، سال شانزدهم، شماره 55 و. 56 مفتاح، سیمین. (1381). رابطه کمرویی وعزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دوم راهنمایی شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم. مظاهری، حمید.(1379). عناصر بنیادی پرورش تفکر ، اندیشه های نوین تربیتی ، دوره 3 ،زمستان موسوی، معصومه.، حق شناس، حسن.، علی شاهی، محمدجواد.، نجمی، بدرالدین. (1387). اضطراب امتحان وبرخی عوامل فردی-اجتماعی مرتبط با آن در دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز. مجله تحقیقات علوم رفتاری، 6، 1، 25-17. ﻣﻬﺪوي ﺣﺎﺟﻲ، ﻃﺎﻫﺮه (1389). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮ ﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺮ ﺷﺎدﻛﺎﻣﻲ، ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ و ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ. ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪي ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ. ﻣﺤﻤﻮدی ﻋﺎﻟﻤﯽ، ﻗﻬﺮﻣﺎن. ﻋﻈﯿﻤﯽ، ﺣﻤﯿﺪه. ضرغامی، مهران. (1383). ﺗﺄﺛﯿﺮ آﻣﻮزش ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﺑﺮ ﻣﯿﺰان اﺿﻄﺮاب و ﺟﺮأت‏ورزی داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﭘﺮﺳﺘﺎری. ﻣﺠﻠﻪ ﻋﻠﻤﯽ داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮمﭘﺰﺷﮑﯽ ﮔﺮﮔﺎن. ﺳﺎل ﺷﺸﻢ. ﺷﻤﺎره 14. ﭘﺎﯾﯿﺰ و زﻣﺴﺘﺎن. محمودی کهریز، ب. (1388). بررسی نقش متغیر میانجی تنظیم هیجان شناختی در ارتباط میان کمالگرایی و درماندگی روانی در جامعهی دانشجویی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی. میرزایی، مریم. (1389). بررسي اثربخشي آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر کاهش گرايش به اعتياد. دانش آموزان مقطع سوم راهنمايي شهر کاشان در سال تحصيلي 1389-1388 نجف زاده، سعید.(1389). بررسی سلامت روان، منبع کنترل، خوداثربخشی در معلمین شهرسمنان، ، پایان نامه کارشناسی چاپ نشده، دانشگاه سمنان. نظری نژاد، محمد حسین. (1372).آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، ، مشهد، آستان قدس رضوی ﻧﻮاﺑﻲﻧﮋاد، ﺷﻜﻮه (1380)، راﻫﻨﻤﺎﻳﻲ و ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ ، اﻧﺘـﺸﺎرات ﺟﻬـﺎد داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﻧﻮﻳﺪي، اﺣﺪ (1387). ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺧﺸﻢ ﺑﺮ ﻣﻬﺎرتﻫﺎ، ﺳﺎزﮔﺎري داﻧﺶ آﻣﻮزان ﭘﺴﺮ دوره‏ي ﻣﺘﻮﺳﻄﻪي ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. ﻣﺠﻠﻪي روان ﭘﺰﺷﻜﻲ و روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ اﻳﺮان، 394-403 ،4. نیکنام، ماندانا. (1389). رابطه باورهای کمال‏گرایانه ورفتارهای خودناتوان ساز در دانشجویان. مجله علوم رفتاری، 4، 2، 108-103. هادي زاده مقدم،اكرم. طهراني، مريم.(1387). بررسي رابطه بين سبك هاي عمومي تصميم گيري‏مديران در سازما نهاي دولتي. تهران: نشريه مديريت دولتي. دوره 1، شماره 1، پاييز و زمستان هارجی، کريستین، ديکسون، ديويد (1377 ). مهارت های اجتماعی در روابط میان فردی، ترجمه خشايار بیگی، مهرداد فیروز بخت، تهران: انتشارات رشد. هاشمی، ل، لطیفیان، م. (1388). بررسی رابطهی بین کمالگرایی و جهت گزینی هدف در میان دانشآموزان پیش دانشگاهی دولتی (با گرایش علوم تجربی و ریاضی). مطالعات روانشناسی دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا، ، 3. ﻫﻮاﻳﻲ، ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ (1388). ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش رفتار جرات‏مندانه ﺑﺮ اﻋﺘﻘﺎدات ﺧﻮدﻛﺎرآﻣﺪي و اﺳﺘﺮس ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ داﻧﺶآﻣﻮزان ﺳﺎل ﺳﻮم دﺑﻴﺮﺳﺘﺎن ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻧﻴﺸﺎﺑﻮر (1386 -87). ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪي ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ. ﻳﻌﻘﻮﺑﻲ، ﺣﻤﻴﺪ (1377)، ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺟﺮأت آﻣﻮزي ﺑﻪ روش ﮔﺮوﻫﻲ اﻳﻔﺎي ﻧﻘـﺶ ﺑﺮﻣﻬﺎرتﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ داﻧﺶ آﻣﻮزان، ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸ ﮕﺎه ﻋﻼﻣﺔ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ منابع انگلیسی : Ablard, K. E., & Parker, W. D. (1997). Parents_ achievement goals and perfectionism in their academically talented children. Journal of Youth and Adolescence, 26, 651–667. Accordino, B.(2008);Psychology in the school, Behaviour Research and Therapy, volume 56 Issue 6. Accordino, B. (2000).clinical perfectionism: a cognitive behavioural analysis. Behaviour Research and Therapy, 40, 773-791. Alvan, M. (2005). Decision and the state lines. Tehran: Publication of books, reading and editing of Humanities University (left). Ames D.) 2009( .Pushing up to a point: Assertiveness and effectiveness in leadership and interpersonal dynamics. Research in Organizational Behavior.; 29: 111-33. Alberti, Robert E & Emmons ML.(1982) Your perfect right: a guide assertive living. 4th ed. USA: Impact Publishers. Ashby, J. S., & Martin, K. G. (2005). Perfectionism, dysfunctional attitudes, and selfesteem: A structural equations analysis. Journal of Counseling and Development, 80, 197-203. Baiocco, R., Laghi, F., & D'Alessio, M. (2009). Decision-making style among adolescents: Relationship with sensation seeking and locus of control. Journal of Adolescence, 32(4), 963-976.  Baker, S. R. & Williams , K. (2002). Relation between social problem-solving appraisals work stress and psychological distress in male firefighters. Stress and Health, 17(4), 219-229 Bandora, R. M. (1997). The moderator-mediator variable distinction in social psychological research: Conceptual, strategic, and statistical considerations. Journal of Personality and Social Psychology, 51, 1173-1182. Blett, D. (1955). Child care practices anteceding three patterns of preschool behavior. Psychol. Monogr, 75,43–88. Blustein, L; Phillips, D. (1990). Relation between ego identity statuses and decision-making styles. Journal of Counseling Psychology, Vol 37(2), 160-168. Botvin, G. J., Griffin, K. W. (2004). Life skills Training Empirical finding and future Directions. The Journal of Primary Prevention, 25.2 Bruine de Bruin, W., Parker, A. M., & Fischhoff, B. (2007). Individual differences in adult decision-making competence. Journal of Personality and Social Psychology, 92(5), 938-956. Burns, M. (2008). The role of ethics in decision making by deans and division chairs of community colleges. University of Gonzaga. Vol 65(4), Camble, B. (2006) . Teaching life skills for Student success: connecting. Education and careers, 81. Buchanes, F., & Ocanel, C. (2009). Predicting career indecision: A self-determination theory perspective. Journal of Counseling Psychology, 50, 165–177. Buri, J. R. (1989). Self-esteem and appraisals of parental behavior. Journal of Adolescent Research, 4, 33–49. Burka, J. B., & Yuen, L. M. (1983). Procrastination: Why you do it, what to do about it. Reading, MA: Addison-Wesley. Burns, L R., Dittmann, k. Nguyen, N-L., Mitchelson, J. K. (2000).Academic Procrastination, Perfectionism, and Control: Associations with Vigilant and Avoidant Coping. Grand Valley State University, 35 – 46. Busko, D. A. (1998). Causes and consequences of perfectionism and procrastination: A Structural equation model.Unpublished master’s thesis,University of Guelph, Canada. Capan, B. E. (2010). Relationship among perfectionism, academic procrastination and life satisfaction of university students. Procedia Social and Behavioral Sciences, 5, 1665–1671. Chang, E.C. (2000). Perfectionism as a predictor of positive and negative psychological outcomes: Examining a mediation modeling younger and older adults. Journal of Counseling Psychology, 47, 18-20. Clarke-Stewart, A., & Apfel, N (1979). Evaluating parental effects on child development.In L.S. Shalman (Ed.), Review of research in education (pp. 47-119). Itasca, IL: peacock Cline, J.(1991). The circumscription process of career aspirations in Esoain adolescents. Europian Pacific Education Review, 2, 133–143. Comeau, K., Heibert, L.,(1997) From career decision-making styles to career decision-making profiles: A multidimensional approach.Journal of Vocational Behavior, 56(2), 277-291. Cook, L.C & Kearney, C.A, (2009). Parent and youth perfectionism and internalizing psychopathology, Personality and individual Differences, 46, 325 -330. Cooks, R.F. (2002). Assertive behavior therapy. Research and Training: London and New York by rutledgo Coopman, T., & Pearl, G. N. (1990). A contextual-moderator analysis of emotional autonomy and adjustment in adolescence. Child Development, 66, 793–811. Crossley, C. D., & Highhouse, S. (2005). Relation of job search and choice process with subsequent satisfaction. Journal of Economic Psychology, 26(2), 255-268. Dadji, K.L.(1985). Factors influencing the development of perfectionism. A Thesis Presented to the Faculty of California State University, Chico. Dalal, R. S., & Bonaccio, S. (2010). What types of advice do decision-makers prefer? Organizational Behavior and Human Decision Processes, 112(1), 11-23. doi: 10.1016/j.obhdp.2009.11.007 Daviss, EL., Eshleman , J. (1998 ) At last, my research article on procrastination. Journal of Research in Personality, 20, 474-495 Deffenbacher, J., Zwemer, W. Whisman, M.A., Hill, R.W., & Sloan, R. (1986). Irrational beliefs and anxiety. Cognitive Therapy and Research, 10, 281-292. Deft, R. L. (2001). Essentional of Organization Theory & Design, (7th ed)”. South-Western: Thomson Learning. Delolti, R. D. (1981). Essentials of his science, theory, classification, assessment, and theory. Journal of Personality Assessment, 72(3), 330–352. Delshad Tehrani, M. (2007). Lord of the loan. Tehran: the sea. Dewitte, S., & Schouwenburg, H. C. (2002). Procrastination, temptations, and incentives: the struggle between the present and the future in procrastinators and the punctual. European Journal of Personality, 16, 469–489. Dewitte, S., & Lens, W. (2000). Procrastinators lack a broad action perspective. European Journal of Personality, 14(2), 121–140. Dour, H. J., & Thurn, S. A. (2011). The interaction between the superhero ideal and maladaptive perfectionism as predictors of unhealthy eating attitudes and body esteem. Journal of Body Image, 8, 93–96. Eberlin, Richard jay. (2005). “The realationship among leadership styles, decision making and organizational justice”: alliant interuational university. Egan, S. J, & Rees, C. S. (2007). The role of dichotomous thinking and rigidity in perfectionism. Journal of Behavior Research and Therapy, 45, 1813–1822. Ellis, Albert. 1962. Reason and Emotion in Psychotherapy. New York: Stuart. Eshbi , A., Raice, E,(2002) Decision-making style: Habit, style or both? Personality and Individual Differences Journal, 36(4), 931-944.  Frost, R. O., Lahart, C.(1996). The development of perfectionism: A study of daughters and their parents. Cognitive Therapy and Research, 13(6), 469-489. Ferrari, J.R. Barnes, K.L. & Steel, P. (2009). Life Regrets by Avoidant and Arousal Procrastinators: Why Put Off Today What You Will Regret Tomorrow?. Journal of individual differences, 3, 163 – 168. Ferrari, J. L. Johnson, & W. G. McCown (Eds.), Procrastination and task avoidance: Theory, research, and treatment (pp 137–167). New York: Plenum Pres. Flett, G. L., Blankstein, K., Hewitt, P. L., & Koledin, S. (2009). Components of perfectionism and procrastination in college students. Social Behaviour and Personality, 20, 85–94. Flett, G. L., Blankstein, K. R., & Martin, T. R. (1995). Procrastination, negative self-evaluation, and stress in depression and anxiety: A review and preliminary model. In J. R. Flett, G. L., Hewitt, P. L., Blankstein, K. R., & Dynin, C. (1994). Dimensions of perfectionism and Type A behaviour. Personality and Individual Diferences, 16, 477-485. Flett, G. L., Hewitt, P. L., Blankstein, K., Mosher, S.W. (1992). Perfectionism, self – actualization, and personal adjustment. Journal of Social Behaviour and Personality, 6, 147 – 160. Flett, G. L., Hewitt, P. L., Blankstein, K. R., & O'Brien, S. (1991). Perfectionism and learned resourcefulness in depression and self-esteem. Personality and Individual Diferences, 12, 61-68. Flett, G. L., Hewitt, P. L., Singer, A.(1995). Perfectionism and parental authority styles.Individual psychology, 1, 50 – 60. Flett, G. L., Sawatzky, D. L., & Hewitt, P. L. (1995). Dimensions of perfectionism and goal commitment: a further comparison of two perfectionism measures. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 17, 111-124. Francois, F. (1999) Perfectionism, Anxiety, and Depression: Are the Relationships independent?. Cognitive Therapy anId Research Journal Volume 25, Issue 3 Fulop, Janos, David, Roth, Schweik, Charles, (2006), “What is Mean Decision“, Making in the Content of Eco-Informatics, www.google.com,p 204. Gary W N, Hapner P ,( 2006). Problem solving self appraisal, awareness and utilization of campus helping resources. Journal of Counseling Psychology.; 133(1) 39-44. Gati, I., Landman, S., Davidovitch, S., Asulin-Peretz, L., & Gadassi, R. (2010). From career decision-making styles to career decision-making profiles: A multidimensional approach.Journal of Vocational Behavior, 76(2), 277-291. Galotti, K. M., Ciner, E., Altenbaumer, H. E., Geerts, H. J., Rupp, A., & Woulfe, J. (2006). Decision-making styles in a real-life decision: Choosing a college major. Personality and Individual Differences, 41(4), 629-639.  Gambetti, E., Fabbri, M., Bensi, L., & Tonetti, L. (2008). A contribution to the Italian validation of the General Decision-making Style Inventory. Personality and Individual Differences, 44(4), 842-852.  Gary W N, Hapner P,( 2006) . Problem solving self appraisal, awareness and utilization of campus helping resources. Journal of Counseling Psychology.; 133(1) 39-44. Gilovich, B. K., & Medvec, S. C. (1994). The role of parental influences on young adolescents' career development. Journal of Career Assessment, 16, 198–217 Gordon, A. (1983). The shapes of commitment development in emerging adulthood. Journal of Adult Development, 15, 113–131. Gumnar, M. (2003). Perception of the family delinquency and emotional adjustment among youth. Personality and Individual Differentces, 20, 1169-1178. Hamachek, D. E. (1978). Psychodynamics of normal and neurotic perfectionism Psychology, 15, 27-33. Harris , M. (1998) the association between competition and manager ’ business segment reporting decisions .journal of accounting research .Vol. 36 No.1 Hewitt, P., L. (2009). Perfectionism [Fact Sheet]: Canadian Psychological Association, Ottawa, Canada. Hewitt, P., L.؛ Flett, Gordon L؛ Turnbull-Donovan, Wendy و Mikail, Samuel F. (2002). The Multidimensional Perfectionism Scale: Reliability, validity, and psychometric properties in psychiatric samples. Psychological Assessment: A Journal of Consulting and Clinical Psychology، 3(3): 464. Hewitt, P. L., & Rick, L. (1989). Dimensions of perfectionism in unipolar depression. Journal of Abnormal Psychology, 100, 98-101. Hollander, M.H. (1965). Perfectionism. Comprehensive Psychiatry, 6, 94–103 Hollander, M.H. (1963).Pretreatment evaluation of anorexia nervosa. In R.A. Vigersky (Ed.), Anorexia nervosa (pp. 43–54). New York: Raven Press Horney, K. (1950). Neurosis and Human Growth. New York: Norton and Co. Hoy, K. W. & Miskel, G. C. (2008). Educational Administration: Theory, Research, and Practice (8th Ed). New York: McGraw Hill, Inc Isen, M. (1993). Rethinking the value of choice: A cultural perspective on intrinsic motivation. Journal of Personality and Social Psychology, 76, 349–366. Jakubowski, A. (1973 ) ). Self-efficacy as a mediator in the relationship between self oriented perfectionism and academic procrastination.Social Behavior and Personality. Kagan, M., Cakir, O., Ilhan, T., Kandemir, M. (2011). The explanation of the academic procrastination behaviour of university students with perfectionism, obsessive – compulsive and five factor personality traits. Procedia Social and Behavioral Sciences, 2, 2121–2125. Kahane, m. (1995). Family, self, and human development across cultures: Theory and applications (2nd ed.). Mahwah, New Jersey: Lawrence Erlbaum. Karin, K. (2003). Gender influences in decision-making processes in top management teams, Management Decision, Vol. 41 Iss: 10, pp.1024 – 1034. Kaucher, E. (2010). Ethical decision making and effective leadership: Alliant International University. Kawamura , Y, Kathleen. Hunt, Sandra L. ,Randy o , Frost & Patricia Marten.(2001). Perfectionism, Anxiety, and Depression: Are the Relationships Independent?. Cognitive Therapy and Research Journal Volume 25, Issue 3. Lay, C. H. (1986). At last, my research article on procrastination. Journal of Research in Personality, 20, 474-495. Larenti, J. H., Bruch, A. M., & Hans, R. F. (2008). Social anxiety and socially prescribed perfectionism: Unique and interactive relationships with maladaptive appraisal of interpersonal situations. Journal of Personality and Individual Differences, 45: 55-61. Lay, C. H. (1988). The relationship of procrastination and optimism to judgements of time to complete an essay and anticipated setbacks. Social Behavior and Personality, 3, 201-214. Lay, C. (1992). Trait procrastination and the perception of person-task characteristics. Journal of Social Behavior and Personality, 7, 483–494. Lay, C., & Schouwenburg, H. (1993). Trait procrastination, time management, and academic behavior. Journal of Social Behavior and Personality, 8, 647–662. Lee, M. A., Schoppe-Sullivan, S. J., & Kamp Dush, C. A. (2012).Parenting perfectionism and parental adjustment. Journal of Personality and Individual Differences, 52:454–457. Libby, P. A. (1993). Leaving high school: The influence and consequences for psychological well-being and career-related confidence. Journal of Adolescence, 26, 295–311. Loo, R. (2000). A psychometric evaluation of the General Decision-Making Style Inventory. Personality and Individual Differences, 29(5), 895-905 Lou, Ch. H., Wang, X. J., Tu. X. & Gao, E. (2008). Impact of Life Skills Training to Improve Cognition on Risk of Sexual Behavior and Contraceptive Use among VocationalSchool Students in Shanghai, China. Journal of Reproduction & Contraception, 239-251. Luft, L. (1993). Parenting style as context: An integrative model. Psychological Bulletin, 113, 487–496. Marshall, S. M., & Ocaner A. J. (2007). Exploring the dynamic nature of procrastination: a latent growth curve analysis of academic procrastination. Personality and Individual Differences, 38, 297-309. Massey D, Alcaron R, Durand J, Gonzalez H. Return to Aztlan (1987). The Social Process of Migration from Western Mexico. Berkeley: University of California Press. Masters, N. (1999).Overcoming negative aspects of perfectionism through group treatment. Journal of Rat-Emo Cognitive-BehavTher, 26: 134–150. McCown, W., Petzel, T., & Rupert, P. (1987). An experimental study of some hypothesized behaviors and personality variables of college student procrastinators.Personality and Individual Differences, 8, 781–786. Merriam-Webster's Collegiate Dictionary .Published January 1st 2003 by Merriam-Webster 11th edition. Millers, J. H., & Schwartz, K. H., Cooke, F. (1998). The determinants of private tutoring participation and attendant expenditures in Italy. Europian Pacific Education Review, 11, 159–168. Moghaddam, A. Tehrani, M. (2008). Investigating the relationship between decision making styles of public managers in the final state organizations. Journal of Public Management, (1) 1: 138-121. Moreno, J.L. (1946), The theatre of spontaneity, Beacon House, Newyork; Myrkmaly, M. (2007). Leadership and management training. Tehran: Publication Yastoroon. Nicholson, I. (1999). A taxonomy of difficulties in career decision making. Journal of Counseling Psychology, 43, 510–526. Nizbet, R. E., & Wilson, T. D. (1997). Telling more than we can know: Verbal reports on mental processes. Psychological Review, 84, 231-259. Oliveira, Arnaldo, (2007), A Discussion Of Rational And PsychologicalDecision Making Theories And Models: The Search For a Cultural–Ethical Decision Making Model , Electronic Journal of Business Ethics and Organization Studies, Vol 12, No 2, pp 12-13. Pett, M. (1984). A survey study of college faculty and student procrastination. College Student Journal, 12, 256-262. Pitman, R. K. (2004). Regional cerebral blood flow in amygdale and medial prefrontal cortex during traumatic imagery in male and female Vietnam veterans with PTSD. Archives of General Psychiatry, 61, 168-176. Parker, A. M., Bruine de Bruin, W., & Fischhoff, B. (2007). Maximizers versus satisficers: Decision-making styles, competence, and outcomes. Judgment and Decision Making, 2(6), 342-350.  Parker, Andrew M., Wandi Burine de Bruine & Baruch Fichhoff, (2007),“Maximizers versus Satisficers: Decision–Making Styles, Competence and Outcomes “, Judgment and Decision Making, vol. 2, no. 6. Patton, John R., (2003), “Intuition in Decisions“, Journal of Management Decision, p989 , The current issue and full text archive of this journal is available at www.emeraldinsight.com/ Petersen, l., Goodstein, J. (1994). The D.A.P.P. (Discovery of Professional Activities and Personal Projects): A new method for helping high school and college students develop their projects. Orientation Scolaire et Professionnalle, 16, 347–355. Queen, R. (1980). Extending research on the consequences of parenting style for Chinese Americans and European Americans. Child Development, 72, 1832–1843. Racus, M. (1986). Affective, cognitive, and be havioral differences between high and low procrastinators. Journal of Counseling Psychology, 33, 387-394. Rathous, J. B. (1975). The development and applications of social learning theory. New York: Praeger. Robins.s p.(2004). Organizational behavior. Muhammad Ali's translation Parsayyan and Arabs. Tehran: Cultural Research Bureau. Rezazadeh, Samaneh (2010). "The relationship between intelligence and moral decision-making styles of public managers, Ferdowsi University of Mashhad University of Medical Sciences in 1389." MS Thesis. Ferdowsi University of Mashhad. School of Psychology and Educational Sciences. Rochester S, Kilstoff K, Scott G.(2008) Learning from success: Improving undergraduate education through understanding the capabilities of successful nurse graduates. Nurse Education Today. Rodriguez, N., Myers, H. F., Morris, J. K., & Cardoza, D. (2012). Latino college student adjustment: Does an increased presence offset minority- status and acculturative stresses? Journal of Applied Social Psychology, 30, 1523–1550 Rinald, L., Crusier , k. (1997 )The role of ethics in decision making by deans and division chairs of community colleges. University of Gonzaga. Vol 65(4), Rilly, C., Lee, M., Cooper, Z., Fairburn, C. G., & Shafran, R. (2007). A randomized controlled trial of cognitive-behavior therapy for clinical perfectionism: A preliminary study. Journal of Behavior Research and Therapy, 45 . 2221–2231. Saddler, C. D., & Buley, J. (1999). Predictors of academic procrastination in college students. Psychological Reports, 84, 686-688. Saddler, C. D., & Sacks, L. A. (1993). Multidimensional perfectionism and academic procrastination: Relationships with depression in university students. Psychological Reports, 73, 863-871. Salter, A. (1949), Conditioned reflex therapy, Capricorn Press, Newyork; Schoemaker, A. F. (2010). The Relationship between Decision-Making Style and Negative Affect in College Students: Drexel University Sapieja, K.M., Dunn, J.G.H. & Holt, N.L. (2001). Perfectionism and perceptions of parenting styles in male youth soccer. Journal of Sport and Exercise Psychology, 1, 20 – 39. Schultz, D.P.& Schultz, S. E. (2001). Educational achievement in Germany society: Psychological analysis of academic success of Germany adolescents. Germany Journal of Psychological and Social Issues, 14, 63–109. Scott, S. G., & Bruce, R. A. (1995). “Decision-making style: The development and assessment of a new measure”. Educational and Psychological Measurement, 55(5), 818-831. Seo., E. H. (2008). Self-efficacy as a mediator in the relationship between self-oriented perfectionism and academic procrastination.Social Behavior and Personality. Shafran, R., Cooper, Z., & Fairburn, C.G. (2002).clinical perfectionism: a cognitive behavioural analysis. Behaviour Research and Therapy, 40, 773-791. Shafran, R, Mensell G..)2001).The intergenerational transmission of perfectionism: parents' psychological control as an intervening variable. J Fam Psychol, 19,358-66 Shafir, Y. (1993). Is Asian American parenting controlling and harsh? Empirical testing of relationships between Korean American and Western parenting measures. Asian American Journal of Psychology, 4, 19–29. Simon, N. (1997). High school students' career-related decision-making difficulties. Journal of Counseling and Development, 79, 331–340. Singh, R., & Greenhaus, J. H. (2004). The relation between career decision-making strategies and person-job fit: A study of job changers. Journal of Vocational Behavior, 64(1), 198-221.  Slaney, k. (2000). Counseling The Procrastinator In Academic Settings. Washington D.C. American Psychological Association. Smith, E. (2011). The intuitive style: Relationships with local/global and verbal/visual styles, gender, and superstitious reasoning. Journal of Learning and Individual Differences Vol 21, PP 263–270. Smith, E. L., & Maxim, R. M. (1999). Intrinsic motivation and self-determination in human behavior. New York: Plenum. Spicer, David P. & Sadler–Smith, Eugene (2005), An examination of the general decision making style, Journal or Managerial Psychology,Vol 20 , No 2 , pp 137-138. Spiellberger, C.D., Gorsuch, R.L., & Lushene, R.E. (1990). Manual for the State-Trait Anxiety Inventory. Palo Alto, CA: Consulting Psychologists Press. Stada, H. E. (1994). Barriers to adolescents' information seeking for career decision making. Journal of the American Society for Information Science, 50, 38–48. Stouber,J., Otto, K., Pescheck, F., Becher, C., Stoll, O. (2007). Perfectionism andcompetitive anxiety in athletes: Differentiating striving for perfection and negative perfection.Personality and Individual Differences, 42, 959-969. Stouber, J., Feast, A. R., & Hiwaro, J. A. (2009). Self-oriented and socially prescribed perfectionism: Differential relationships with intrinsic and extrinsic motivation and test anxiety. Journal of Personality and Individual Differences, 47(5), 423–428. Strasser, F.(1999). Over-time changes in adjustment and competence adolescents from authoritative, authoritarian, indulgent and neglectful families.Child Development, 65, 754-770. Stwart L., Weiss S.(1986). An assertiveness training program for indecisive students attending an Italian University. Career Development Quarterly 51(4) Terry-short, L.A., Owens, R.G., Slade, P.D., & Dewey, M.E. (1995). Positive and negative perfectionism. Personality and Individual Differences, 18, 663-668. Thompson, T. S. (2010). The impact of locus of control on decision making styles of mid-level managers: Capella University Thompson, T. S.(1994 ) The role of ethics in decision making by deans and division chairs of community colleges Capella University 56(2), Thompson, T.S., Davidson, S.A. (1998). The influence of parental support, knowledge, and authoritative parenting on Hmong and European American adolescent development. Journal of Family Issues, 9, 1214 – 1232. Thunholm, P.(2004). Decision-making style: Habit, style or both? Personality and Individual Differences Journal, 36(4), 931-944.  Thunholm, P. (2008). Decision-making styles and physiological correlates of negative stress: Is there a relation? Scandinavian Journal of Psychology, 49(3), 213-219.  Thunholm, P. (2009). Military leaders and followers - do they have different decision styles? Scandinavian Journal of Psychology, 50(4), 317-324.  Towned , W. (2007). A meta-analytically derived nomological network of procrastination. Personality and Individual Differences, 35, 1401–1418. Turner, L. A و Turner, P. E. (2011). The reaction of behavioral inhibition and perceived parenting to maladaptive perfectionism in college students. Personality and Individual Differences، 50: 840-44. Vieth, A. Z., & Trull, T. J. (1999). Family patterns of perfectionism: An examination of college students and their parents. Journal of Personality Assessment, 72, 49–67. Walker, L. (2004). Overcoming the patterns of powerlessness that lead to procrastination. In H. Schouwenburg, C. Lay, T. Pylchyl, & J. Ferrari, (Eds.), Counselling the procrastinator in academic settings (pp. 91-103). Washington: American Psychological Association. Weinz, H, & Koontz, H. (1993), Management: A Global Perspective, International Edition, Tenth Edition,NewYork , p. 199. Wellford, J. (2005). Life skills training. Journal of International Relations, 19, 687- 411. Wenzel, V. Weichold, K. & Silbereisen, R. K. (2009). The life skills program IPSY: Positive influences on school bonding and prevention of substance misuse. Journal of Adolescence, 1, 1-11. Wessly, N. A., & Smith, P. L. (1994). The role of family context in a social cognitive model for career-related choice behavior: A math and science perspective. Journal of Vocational Behavior, 57, 348–364. Wilson, V. B. (2010). “examing moral reasoning and ethical decision making among Mississippi’s community college administrators”: Mississippi university Wolpe,J. (1992)," Objective Psychotherapy of the neveroses", South African Medical Journal, 28, 825829-

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

ساونیپ دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید